جمعه 23 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پشت پرده های نامزدی ميرحسين! "رياضيات" ميرحسين، "تمديد" احمدی نژاد را محال کرده! بابک داد

بابک داد
او به ميدان آمده تا با يک "مهندسی" بی نقص و با منطق رياضيات، کشور را از دست اصولگرايان به رهبری احمدی نژاد نجات دهد. مهندس موسوی "جادوی رياضيات سياسی" را به خوبی بلد است!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ترديد نکنيد نامزدی مهندس موسوی، «تمديد احمدی نژاد» را تقريبا" محال کرده است و اين کار بزرگ با «رياضيات» انجام می شود. اين نتيجه گيری، برخلاف چيزی است که از ديروز برخی از اصولگرايان با ذوق زدگی تبليغ می کنند. اما صحت دارد. اصولگرايان می گويند نامزدی يکباره ميرحسين، جبهه اصلاحات را دچار تشتت و هرج و مرج کرده و اختلافات داخلی در حال اوج گرفتن است. بعضی از اصلاح طلبان هم با ناپختگی و اشتباه، سعی دارند القا کنند که نامزدی يکباره ميرحسين ، بنوعی «مبهم» است و آرای اصلاح طلبان را می شکند و الی آخر. زيرا دلايل متقاعد کننده ای دارم که «بهر کيفيتی»، نامزدی ميرحسين موسوی مثبت و نتيجه بخش و به سود «همه تحول خواهان» است. او به ميدان آمده تا با يک «مهندسی» بی نقص و با منطق رياضيات، کشور را از دست اصولگرايان به رهبری احمدی نژاد نجات دهد. مهندس موسوی «جادوی رياضيات سياسی» را بخوبی بلد است!

۱- نامزدی مهندس موسوی بيش از آنکه برای اصلاح طلبان خطرناک(!) باشد، اتفاقا" تقويت آنان و «تضريب» رأی آنهاست.تا قبل از اين،نگرانی همه مخالفان احمدی نژاد اين بود که بودن همزمان «دو نامزد» اصلاح طلب در عرصه (کروبی و خاتمی) آرای اصلاح طلبان را «تقسيم» ميکند و نهايتا" به پيروزی احمدی نژاد می انجامد.اين نگرانی درست و بجا بود. حالا با همان استدلال عده ای نگران تر شده اند که با حضور يک «فرد سوم»، آرای اصلاح طلبان بيشتر «تقسيم» می شود.در حاليکه اين عده نبايد فراموش کنند «فرد سوم» يک فرد عادی نيست. ميرحسين، تنها کسی است که بدليل قوت و نفوذش قدرت دارد «آرای تقسيم شده» (آرای ورودی از سه کانال) را در روزهای پايانی به سود يک نامزد نهايی،«تجميع» کند.فقط «نامزدی ميرحسين» است (نه صرفا" توصيه هايش) که به وقت لزوم ميتواند شيخ راسخ اصلاحات،يعنی آقای کروبی را به کناره گيری ناگزير کند.در واقع اگر چيزی باشد که بتواند کروبی را به کناره گيری راضی کند،«در صحنه ماندن» ميرحسين موسوی بعنوان «نامزد» است.اين قضيه برای راضی کردن «خاتمی» برای کناره گيری به نفع دوتن ديگر هم صدق ميکند.در روزهای پايانی،ميرحسين قطعا" به نفع نامزدی که در آن زمان،بيشترين توجه مردم را به خود معطوف کند،تصميم خواهد گرفت و تصميمش بدون مقاومت از سوی دو نامزد ديگر يعنی آقايان خاتمی و کروبی پذيرفتنی خواهد بود.شايد تصميم ميرحسين،کنارکشيدن خود و کروبی به نفع خاتمی يا بالعکس به نفع کروبی باشد.به عبارتی فقط ميرحسين است که بعد از «تقسيم آرای اصلاح طلبان» می تواند همان آرا را به سود تحول خواهی و اصلاحگری «تجميع» کند و رأی هر سه را به سبد يک نامزد واريز نمايد.غير از اين،با حضور همزمان کروبی و خاتمی،هر دو شکست خواهند خورد.

۲- از طرفی با دوستی ديرينه ای که بين اين سه تن(کروبی،خاتمی و ميرحسين) وجود داشته و دارد،هيچکدام ديگری را تخريب نخواهند کرد.بلکه در عوض،هر سه اين نامزدها از «سه زاويه» به ميان مردم ميروند و با «سه بخش از جامعه» حرف خواهند زد و آرای آنها را از «سه کانال»جمع خواهند کرد.طبيعتا" اين سه تن،بجای گفتن ديکته،ميروند تا حرف مردم را بشنوند و در تصميم نهايی، دو نفری که فارغ از منيتها به نفع مردم تصميم گيری می کنند که بمانند يا بروند، همه طرفداران خود را به نفع آنکه باقی می ماند،بسيج خواهند کرد.ضمن اينکه دغدغه ها و نيازهای مردم وادار خود را به «نامزد نهايی» منتقل می کنند تا در صورت پيروزی(که خيلی بعيد هم نيست) به آنها توجه کافی داشته باشد.آقای موسوی توانايی «مهندسی» اين قضيه را دارد.

۳- نوع آمدن «يکباره» مهندس موسوی، بيشترين تاثير را بر فضای انتخابات داشته و «شوک» تازه ای به بخش بزرگی از مردم «کم انگيزه» داده و بحث انتخابات را به «داخل خانه ها» برده است.«ورود» بحثهای انتخاباتی به درون «خانه» ها،يک نتيجه قطعی خواهد داشت:«خروج از خانه برای انتخابات!» تحرک و حضور همه مردم،مانع از اين می شود که در «غيبت اکثريت» يک اقليت بتواند آرای سنتی خود را به شخصی مانند آقای احمدی نژاد بدهد.پس ترديد نکنيد نامزدی موسوی،انتخابات را «پرشور و پرتعداد» خواهد کرد و اين نهايتا" به زيان اصولگرايان است.

۴- ميرحسين می تواند بخش عظيمی از مردم يعنی محرومين و طبقه متوسط را با «گفتمان اصلاح و تحول خواهی» همراه و آشنا کند و از سبد آرای اصولگرايان بيرون بياورد و «منها» کند. گفتمان عدالت محوری موسوی و حمايت جدی او از طبقه محرومين،«نسخه اصل» از شعارهای صرفا" تبليغاتی است که احمدی نژاد در اين سالها سر داده است.حالا رأی آن طبقه اجتماعی که کم هم نيست،بجای واريز اشتباهی به سبد اصولگرايان،به سمتی ميرود که بايد.زيرا بسياری از مردم بهترين «مصداق» حمايت از عدالت محوری و ساده زيستی را در ميرحسين می بينند نه احمدی نژاد،که تلاش دارد در اين زمينه ها خود را «نسخه مشابه» شهيد رجايی معرفی کند.حال يک نسخه اصل مقابل روی مردم است.

۵- ميرحسين موسوی می تواند تعبيرهای غيرمنطقی و بدبينانه و نادرست از «اصلاحگری و تحول خواهی و تغيير» را برای طبقات متدين جامعه «بازتعريف» کند و آنان را توجيه سازد.اين طبقه در اين سالها بدليل تبليغات مخالفان و عملکردهای تند برخی از اصلاح طلبان،از چيزی بنام «اصلاحات» ترسانده شده اند و آن را مترادف بی دينی و لااباليگری می شناسند. اينک متدينين می توانند با اطمينانی که به «نسخه اصلی» يک «انقلابی متدين و دين مدار» بنام ميرحسين موسوی دارند،تعبيرهای درست و منطقی تر از اصلاحگری و لزوم تحول و تغيير را «از زبان او» بشنوند.متدينين اطمينان خواهند يافت که «اصلاحگری و تحول خواهی» با حضور ميرحسين، دين و ايمان جامعه را تهديد نخواهد کرد و بخصوص با نوع مديريت قاطعانه مهندس موسوی،او قدرت کافی دارد تا از به انحراف کشيده شدن اصلاحگری توسط برخی افراد جلوگيری کند.اين نهايتا" به سود همه کسانی است که به «تحول» و اصلاح مثبت در جامعه ما می انديشند و ضرورتش را می دانند.از اين زاويه که بنگريم، موسوی ميتواند بخش پرتعدادی از بدنه اجتماعی ما را با نوع گفتمان مخصوص خود،با «تحول خواهی» همراه کند و به وقتش آن آراء را به سبد نامزد نهايی اصلاحگران «جمع» بزند.اين امر البته منوط به «حذف و تفريق تفکرات انحرافی» برخی از اصلاح طلبانی است که باعث بدبينی مردم به اصلاحات و حتی شخص آقای خاتمی شده اند.والا قرار نيست ميرحسين موسوی،توجيه گر «مغالطه های برخی اصلاح طلبان» باشد.او اعتماد مردم و متدينين به خويش را هزينه چنان چيزی نخواهد کرد.

۶- ميرحسين موسوی در اين چندماه،خدمت بزرگ ديگری هم کرده که از ديدها مخفی مانده است.او بنفع همه اصلاح طلبان و تحول خواهان «خريد زمان» انجام داد.چه آن زمان که ترديدهای او و خاتمی،برای «آمدن» مدتها طول کشيد و چه حالا که با آمدن يکباره اش به صحنه، باز جناح مقابل را برای شروع تخريب خاتمی يا کروبی دچار گيجی و سردرگمی کرده است.حالا «اين سه تن» می توانند اين خريد زمان را مدتی «مديريت» کنند و با ترديدهای «ميروم/ نميروم/تو بمان/نمی مانم و..» هم ذهن خبری جامعه را با انتخابات «درگير» نگه دارند و هم در حاشيه اين خبرسازيها،«بخشهای تازه از برنامه های انتخاباتی» خود را برای مردم بيان کنند.بخشی از اين تحليل،مبتنی بر فرض اوليه ای است که اين کارها در يک اتاق فکر بصورت يک برنامه هدفمند طراحی شده باشد و اين سه نفر بخواهند در يک تلاش جمعی،هر کدام بخشی از جامعه را همدل کنند و نهايتا" دولت را از دست گروهی که وضعيت را به مرز فاجعه کشانده،بيرون آورند. هرچند بدون اين فرض هم،اين سه تن در دور دوم انتخابات ناگزير خواهند شد يکی را از ميان خود انتخاب کنند که اگر همديگر را پشتيبانی کنند باز هم نتيجه مثبتی خواهد داشت.

بنابر اين دلايل،معتقدم همه کسانی که بدنبال «تحول مثبت» و «اصلاح امور جامعه» هستند،در هر صورتی، بايد از آمدن ميرحسين موسوی خوشنود باشند و طرفداران اين سه تن (ميرحسين،کروبی و خاتمی) به شدت بايد مراقبت کنند هيچ سخنی نگويند که موجب «خنثی کردن نيروی يکی از اين سه تن» شود.اينطور و با «اتفاق» ميتوان نتيجه مثبتی گرفت و کشور را از بحرانهای فراوانی که درگيرش است نجات داد.همين است که معتقدم مهندس موسوی «جادوی رياضيات سياسی» و ضرب و تقسيم و جمع و تفريق و خلاصه «جادوی اتفاق» را بخوبی بلد است و ميتواند نهايتا" باعث يک «اتفاق» بزرگ باشد. آنچنانکه حافظ بزرگ ميفرمايد:آری به اتفاق «جهان» ميتوان گرفت.

وبلاگ فرصت نوشتن / روزنوشته های بابک داد

www.babakdad.blogfa.com





















Copyright: gooya.com 2016