سه شنبه 27 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اين "خاتمی تازه" می تواند! بابک داد

بابک داد
حضور "اين خاتمی تازه" را "در ميان خود" در اين "پايين دست" که به دانش و آموخته هايش نياز فراوانی داريم، گرامی بداريم. و کمکش کنيم تا برای "ما شدن" کمکمان کند. او "می تواند و بايد" ما را "ما" کند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بيانيه انصراف آقای خاتمی از نامزدی را که خواندم، ناخودآگاه چند کلمه اش را علامت زدم و های لايت کردم. بعد با کمال حيرت، ديدم از پيوند جادويی همان چند کلمه،يک «خاتمی تازه» سر برآورده و جوانه زده است.اکنون يقين دارم سيد محمد خاتمی در هشتادو ششمين روز زمستان، در «دوقدمی بهار»، با طراوت و تازه شده است.
«اين خاتمی تازه» همانی است که بالاخره پذيرفت «ميتواند و بايد» اصلاحات مورد نظرش را با «آموزش از پايين» شروع کند.«اين خاتمی تازه» بدرستی از «حضور بی تاثير» در قدرت دل کنده و برای «بهبود وضع» به عرصه جامعه پای گذاشته و اکنون در آستانه قلب مردمش ايستاده است. در همين بيانيه انصراف،نشانه های «عزم بی تعارفش» برای دفاع از «تغييرات سازنده» جوانه زده و لحن تازه اش را ميتوان در همين بيانيه که به قلم خود اوست ديد.او هرگاه از قدرت دل کنده،لحنش چنين قاطع و بی تعارف و صريح بوده. او ديگر با ما و با همه،با تعارف کمتر و صراحت بيشتری سخن خواهد گفت و اين خيلی لذتبخش است.شايد با همين لحن صريح،بتواند سريعتر ما را «ما» کند.
آقای خاتمی با عمل به همان استراتژی انتخاباتی و سياسی «يامن ميايم يا ميرحسين» که ماه قبل وعده داد،نامزدی را به مهندس موسوی واگذار کرد تا خود به ايفای «آن نقش ديگر» در جامعه مدنی باشد.اين«خاتمی تازه» ميتواند و بايد همان نفر «مؤثری» باشد که در پشت صحنه ، به پيروزی «نامزد تغييرخواهان» کمک کند اين خاتمی تازه ميتواند و بايد از «کف اين هرم»،اصلاح را برای اصلاح شروع کند. او اصلاحگری در بالاهای اين هرم را به فرد توانمندتری محول ميکند تا او مطالبات مردم را در مقام رئيس جمهور پيگيری کند.و خود تصميم دارد و بايد وقتش را برای اصلاح و آموزش «اين پايينی که مائيم» صرف کند.اين خاتمی تازه،ميتواند و بايد صدای تحول طلبی مردم «پايين دست» باشد،تا در فرايندهايی کاملا" مردمی و آرام، مسئولان را برای اصلاح امور «راهنمايی و ياری» نمايند.و اين تلاش مردم برای «بهبود» هرگز دلسرد و متوقف و تعطيل نشود.
«اين خاتمی تازه» با همه دشواريها و فشار اطرافيان،بالاخره «بهترين انتخاب» را انجام داد و به «سوی ديگر» اين عرصه نگاه کرد.جايی که ميليونها مردمی ايستاده اند که خاتمی را در وادی فرهنگ و اخلاق «قابل اقتدا» ميدانند و دلسوزی او برای کشور را هم ديده و هم تجربه کرده اند.اين «خاتمی تازه» ميتواند و بايد اين ميليونها دوستدارش را برای اصلاحگری و «تغييرات سازنده» توجيه کند و آموزش دهد.او ميتواند و بايد نهادهای مدنی و خرد جمعی را تقويت کند.سازماندهی کند.جان تازه ببخشد تا «سازوکار قدرت» بطور دائمی بتواند خود را «بازيابی و اصلاح» کند و ايرادات را برطرف سازد و اين سيستم،برای هميشه به سازوکاری طبيعی و کارآمد تبديل شود و تصميمات کشور،همواره مبتنی بر خرد و نيازهای جمعی باشد.
اين نوشته همچنين پاسخ به سئوال ذهنی خوانندگانی است که شاهد انتقادهايم از «نامزدی آقای خاتمی» بودند و شايد حالا از خوشحاليم از جوانه زدن «اين خاتمی تازه» متعجب شوند.تا بدانند ما به «اين خاتمی تازه» احتياج بيشتری داريم نه آن نامزدی که نهايتا" خود و جامعه را «مستهلک» و خسته و دلزده ميکرد.«اين خاتمی تازه» همان «پيش نيازی» را خواهد آورد که «ما» برای «ما شدن» می خواهيم.قبل از هر چيز ديگر.
او ميتواند وبايد باور ما را به اينکه همواره «يک ملت» شويم تقويت کند،ما را «ما» کند و برای حرکت به سوی فردای بهتر چيزهای تازه «يادمان» بدهد.او ميتواند و بايد به نوعی آموزشمان بدهد تا يک ملت واحده شويم. ملتی شويم که بياموزد «تغيير» و «حرکت» به سوی کمال و پيشرفت و تعالی،کار تعطيل برداری نيست.ملتی که بياموزد «تحول و تغيير» لزوما" با انقلاب و شورش و تخريب هرآنچه هست،ميسر نمی شود و بايد بسياری از تغييرات را همزمان با مديران جامعه و «ابتدا از خود» شروع کند.ملتی که همچنان نه استيلای قدرتمندان خارجی را تحّمل کند و نه آزادگی و آرمان طلبی هايش را از ياد ببرد.ملتی که همچنان مقابل انحراف برخی مسئولان از عهدها و آرمانها بايستد و لحظه ای از راست کردن کجی ها غفلت نکند.ملتی که همچنان بی قانونی و سرکوب خواسته های بحقش را برنتابد.ملتی که برای رسيدن به فردای بهتر،منتظر قهرمان نماند و خود را چنان بسازد که همواره يک ملت قهرمان باشد و نهايتا" به فردای بهتر دست يابد.
حضور «اين خاتمی تازه» را «در ميان خود» در اين «پايين دست» که به دانش و آموخته هايش نياز فراوانی داريم، گرامی بداريم.و کمکش کنيم تا برای «ما شدن» کمکمان کند. او «ميتواند و بايد» ما را «ما» کند.

فرصت نوشتن / روزنوشته های بابک داد
http://babakdad.blogfa.com





















Copyright: gooya.com 2016