چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"قلم ما بر شمشير شما پيروز می شود"، به مناسبت چهلمين سالروز تاسيس کانون نويسندگان، مسعود نقره کار، گذار

کانون نويسندگان ايران
"...ما نويسنده ايم، يعنی احساس و تخيل و انديشه و تحقيق خود را به اشکال مختلف می نويسيم و منتشر می کنيم ... ايجاد مانع در راه نشر اين آثار، به هر بهانه ای، در صلاحيت هيچ کس و هيچ نهادی نيست"

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين کهن فرياد تاريخی که "قلم ما بر شمشير شما پيروز خواهد شد" با صدای رسا و غرور انگيز جلال آل احمد، چشم در چشم اميرعباس هويدا، فريادی شد، تا هويدا و دولت و آريامهرشان بدانند که قلم می‌رود تا جدال نابرابر تاريخی‌اش را در ايران از سنگری ديگرگونه آغاز کند، از سنگر تشکلی صنفی و دموکراتيک، از سنگر «کانون نويسندگان ايران».
اين جدال نابرابر از اول اسفند ماه سال ۱۳۴۶ آغاز شد.
رژيم پادشاهی‌ای که فرمان سانسور آثار فرهنگی و هنری آزادانديشانه و آزادی خواهانه و "غيرخودی" صادر می‌کرد و تحمل تشکل صنفی و دموکراتيک اهل قلم را نداشت، دست به برپايی نمايش «کنگره‌ای از نويسندگان و شعرا و مترجمان» برده بود، تا مردم‌فريبی ( و جهان‌فريبی) کند. اهل قلمی که چندی بعد ميلاد «کانون نويسندگان ايران» را اعلام کردند، با اعتراض و تحريم از اين کنگره‌ی «درباری» استقبال کردند و در بيانيه‌ی "درباره‌ی کنگره‌ی نويسندگان»، که امضای ۴۹ تن از شاعران، نويسندگان، مترجمان و پژوهشگران در پای خود داشت، اعلام نمودند:
"[...] از نظر ما شرط مقدماتی چنين اجتماعی وجود آزادی های واقعی نشر و تبليغ و بيان افکار است؛ در حالی که دستگاه حکومت با دخالت های مستقيم و غيرمستقيم خود در کار مطبوعات و نشر کتاب و ديگر زمينه های فعاليت‌های فکری و فرهنگی ( که موارد بيرون از حد آن را به کمک اسناد و ارقام می توان ذکر کرد)، آن آزادی ها را عملا ً از ميان برده است. بنابراين ما وجود چنين کنگره ای را با فقدان شروط مقدماتی آن مفيد و ضروری نمی دانيم. از نظر ما، آن شرط مقدماتی با رعايت کامل اصول قانون اساسی در آزادی بيان و مطبوعات و مواد مربوط اعلاميه ی جهانی حقوق بشر فراهم خواهد شد [...] برای آن که چنين کنگره ای بتواند به صورت واقعی تشکيل شود و به وظايف خود عمل کند، پيش از آن بايستی اتحاديه ای آزاد و قانونی که نماينده و مدافع حقوق اهل قلم و بيان کننده ی آرای آن‌ها باشد وجود داشته باشد، و اين اتحاديه تشکيل دهنده ی چنان کنگره ای و نظارت کننده بر آن و دعوت کنندگان اش باشد نه دستگاه های رسمی حکومت [...] بنابراين، اعلام می کنيم امضا‌ءکنندگان اين اعلاميه در هيچ اجتماعی که تامين کننده ی نظرات بالا نباشد، شرکت نخواهند کرد."
در ارديبهشت ماه سال ۱۳۴۷ «کانون نويسندگان ايران» با صدور بيانيه ی "درباره ی يک ضرورت" اعلام موجوديت کرد. در اين بيانيه با تاکيد بر ضرورت آزادی انديشه و بيان، اين کانون آغاز فعاليت هايش را بر پايه ی دو اصل آغاز کرد:
۱- دفاع از آزادی بيان با توجه و تکيه بر قوانين اساسی ايران – اصل ۲۰ و اصل ۲۱ متمم قانون اساسی – و اعلاميه ی جهانی حقوق بشر – ماده ۱۸ و ماده ۱۹. [...] هرکسی حق دارد به هر نحوی که بخواهد آثار و انديشه‌های خود را رقم زند و به چاپ برساند و پخش کند.
۲- دفاع از منافع صنفی اهل قلم [...].
پس از دو سال فعاليت چشمگير و موثر، حدود ۶ سال «تعليق اجباری» و ممنوعيت فعاليت علنی سبب شد تا اعضای کانون به طور پراکنده به فعاليت فرهنگی و هنری و ادبی خود در انجمن ها و محافل متعدد ادامه دهند.
سال ۱۳۵۵ تعدادی از اعضای قديمی کانون و تنی چند از نويسندگان و پژوهشگران (علی اصغر حاج سيدجوادی، باقر پرهام، اسلام کاظميه، منوچهر هزارخانی و شمس آل‌احمد) در ديدارهايشان توافق کردند که کانون نويسندگان را دوباره فعال کنند.
۲۳ خرداد ماه ۱۳۵۶، اعضای کانون با انتشار نامه ی سرگشاده ای خطاب به امير عباس هويدا، نخست وزير وقت، فعاليت علنی خود را آغاز کردند. در اين نامه، که امضای ۴۰ تن از اهل قلم را در پای خود داشت، کانونيان بار ديگر خواستار رعايت مواد قانون اساسی درباره ی آزادی انديشه و بيان و قلم، و لزوم توجه به رشد و شکوفايی فرهنگی و خلاقيت های فکری در جامعه شدند.
سوم تير ماه ۱۳۵۶، نخستين جلسه ی عمومی کانون در دفتر کار مهندس رحمت‌الله مقدم مراغه ای برپا شد و «هیأت دبيران موقت» انتخاب شدند. در اين نشست نامه‌ی سرگشاده ی ديگری با امضای ۹۰ نفر از شاعران، نويسندگان، مترجمان و پژوهشگران خطاب به نخست وزير وقت، جمشيد آموزگار تهيه و منتشر شد. در اين نامه نيز نسبت به عدم توجه و رعايت اصول قانون اساسی درباره‌ی آزادی انديشه و بيان و قلم از سوی حکومت اعتراض شد. هيچ يک از اين نامه ها هرگز پاسخی نگرفت.
حدود ده سال پس از فرياد حق طلبانه ی جلال‌آل احمد، هوشنگ گلشيری در مهر ماه ۱۳۵۶ در برنامه‌ی «ده شب شعر و سخن»، بر پيمان قلم در تدوام اين جدال نابرابر با قدرت سياسی سوگند ياد کرد: "[...] با شما پيمان می‌بنديم که، قسم به قلم، قسم به ياران، قسم به اين شب ها، به آن صبح در راه، که از اين پس، آزادی قلم و انديشه را پاسدارانی لايق باشيم".
چندی پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ سند «موضع کانون نويسندگان ايران» و «اساسنامه ی کانون نويسندگان ايران» (مصوب مجمع عمومی مورخ ۳۱ فروردين ماه سال ۱۳۵۸) منتشر شد. اين سند و اصول مندرج در اساسنامه ی کانون در واقع بيانگر ماهيت حرکت های درونی و اجتماعی و تبلور خردِ جمعی اکثريت اعضای «کانون نويسندگان ايران» بود.
در مهر ماه سال ۱۳۵۸ «کانون نويسندگان ايران» در بيانيه ی تدارک «برگزاری دومين شب‌های کانون نويسندگان ايران» خطاب به دولت وقت اعلام کرد:
"[...] بايد صراحتاً بگوييم که فضای حاکم بر جامعه را خالی از بيم و اضطراب و پيش داوری نمی بينيم. با اين حال، همچنان که دو سال پيش به رغم همه ی موانع و تهديدها و سوء نظرها برنامه را اجرا کرديم اين بار نيز به منظور حفظ پيوند زنده و سازنده با خلق، مصمم هستيم که برنامه ی خود را اجرا کنيم".
اما اين برنامه به دليل مخالفت حکومت و اختلاف های درون کانون اجرا نشد.
از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۶۷، سال های تشديد اختناق و کشتار دگرانديشان بود. در اين سال ها عده ای از اعضای کانون تن به تبعيد دادند و آنان که در ايران ماندند به اجبار به فعاليت های انجمنی، گروهی و محفلی روی آوردند.
سال ۱۳۶۷ اعضای بازمانده ی کانون، بار ديگر جسورانه پا پيش گذاشتند و خواست های خود را مطرح کردند. طرح مسايل مربوط به کمبود کاغذ، برگزاری سالگرد نيما و گردهمايی ها، متن نويسی ها، اعتراض ها به سانسور و مانند آن، سرانجام بحث فعال کردن کانون نويسندگان را به ميان آورد. اعلام همدردی و ياری رساندن جمعی از روشنفکران اهل قلم به زلزله زدگان کشور در سال ۱۳۶۹ بحث فعال کردن کانون نويسندگان را بيشتر مطرح ساخت، تا آن حد که اين مساله به عرصه ی مطبوعات کشور کشانده شد. در تداوم همين تلاش ها، اواخر سال ۱۳۶۹ در يک گردهمايی غيررسمی، تعدادی از شاعران، نويسندگان، مترجمان و پژوهشگران طرحی با عنوان «پيش‌نويس منشور کانون نويسندگان ايران» تدوين کردند.
در ۲۳ مهر ماه ۱۳۷۳، انتشار متن «ما نويسنده ايم» که به امضای ۱۳۴ شاعر، نويسنده، مترجم و پژوهشگر رسيده بود، حرکتی ستودنی در مبارزه عليه سانسور و دفاع از آزادی انديشه و بيان و قلم بود؛ متنی که بيان حضور اجتماعی روشنفکران و اهل قلم برای دستيابی به تشکلی صنفی و جامعه ای دموکراتيک بود، متنی که سخن جلال آل‌احمد و سوگند هوشنگ گلشيری را نيز باز می تاباند:
"[...] ما نويسنده ايم، يعنی احساس و تخيل و انديشه و تحقيق خود را به اشکال مختلف می نويسيم و منتشر می کنيم [...] ايجاد مانع در راه نشر اين آثار، به هر بهانه ای، در صلاحيت هيچ کس و هيچ نهادی نيست [...] هنگامی که مقابله با موانع نوشتن و انديشيدن از توان و امکان فردی ما فراتر می رود، ناچاريم به صورت جمعی - صنفی با آن روبرو شويم [...] تجسس در زندگی خصوصی نويسنده به بهانه ی نقد آثارش، تجاوز به حريم اوست و محکوم شناختن او به دستاويزهای اخلاقی و عقيدتی خلاف دموکراسی و شئون نويسندگی و دموکراسی است[...]".
پس از انتشار متنِ «ما نويسنده ايم»، توهين، تهديد، ارعاب، شلاق، زندان، شکنجه و کشتار نويسندگان اين متن آغاز شد. دستگيری، بازجويی و آزار برخی از نويسندگان و روزنامه نگاران، نقشه ی کشتار دسته جمعی نويسندگان با پرتاب اتوبوس حامل آن‌ها به قعر دره (۱۷ مردادماه ۱۳۷۵)، دستگيری فعالان کانون، قتل علی اکبر سعيدی سيرجانی و احمد ميرعلايی واکنش به تلاش های اهل قلم و متن «ما نويسنده ايم» بود.
اما اعضای کانون به تلاش خود ادامه دادند و با برگزاری جلسات متعدد و مشورتی سرانجام در ۱۸ شهريور ۱۳۷۵، پيش نويس جديد منشور «کانون نويسندگان ايران» را با توجه به روح عمومی و «بيانيه ی اول» کانون (ارديبهشت ۱۳۴۷) و «موضع کانون نويسندگان ايران» (مصوب فروردين ماه ۱۳۵۸) و با استناد به متن «ما نويسنده ايم»(۲۳ مهر ماه ۱۳۷۳)، تصويب و منتشر کردند.
کانونيان در اصل نخست متن پيش‌نويس اين منشور خواست خويش را تکرار کردند: "آزادی انديشه و بيان و نشر در همه ی عرصه های حيات فردی و اجتماعی، بی‌هيچ حصر و استثنا حق همگان است". حکومت اما با دستگيری فرج سرکوهی، و به قتل رساندن غفار حسينی، احمد تفضلی و ابراهيم زال‌زاده بر آن شد تا پاسخ اين متن را بدهد و زهر چشم ديگری از اهل قلم و کانونيان بگيرد.
۲۰ مرداد ماه ۱۳۷۷، پس از «فراخوان کميته‌ی برگزاری مجمع کانون نويسندگان ايران»، کشتار اهل قلم شتاب گرفت. حميد حاجی زاده شاعر و پسر ده ساله اش کارون، مجيد شريف، پيروز دوانی، محمد مختاری و محمد جعفر پوينده به قتل رسيدند. کشتارها مانع ادامه ی تلاش های آزادی خواهانه ی اعضای کانون نشد. ۱۳ اسفند ماه سال ۱۳۷۷، نخستين نشست عمومی «کانون نويسندگان ايران»، پس از ۱۷ سال تلاش پيگير و خونبار بخشی از روشنفکران و اهل قلم، با حضور۷۰ تن از اعضای کانون برگزار شد. «هیأت دبيران موقتِ» برگزيده ی اين نشست با اتکا به متن پيشنويس «منشور کانون نويسندگان ايران» (مصوبه ی ۱۸ شهريور ۱۳۷۵) وظايف خود را پيش برد.
پنج شنبه ۴ آذر ماه ۱۳۷۸، کانون نخستين مجمع عمومی دوره‌ی سوم فعاليت اش را با حضور ۱۲۰ شاعر، نويسنده، مترجم و پژوهشگر و با پيام احمد شاملو و سيمين دانشور آغاز کرد. پس از انتخاب هیأت دبيران، منشور و اساسنامه به تصويب مجمع عمومی رسيد و بدين ترتيب «کانون نويسندگان ايران» دوره‌ی سوم فعاليت علنی خود را با استناد به دو متن ادامه داد.
- متن پيش نويس «منشور کانون نويسندگان ايران» (مصوبه ی شهريورماه ۱۳۷۵ جمع مشورتی)
- «اساسنامه ی کانون نويسندگان ايران»، (مصوبه ی ۱۹ مردادماه ۱۳۷۸)
بر بنياد اين دو متن کانون نويسندگان ايران، عليرغم از دست دادن اعضا مؤثری چون احمد شاملو و هوشنگ گلشيری و کنار کشيدن بسياری ديگر، فعاليت های درون کانونی – با توجه به ارعاب و اختناق و سانسور در جامعه - و فعاليت های صنفی و دموکراتيک بيرونی اش را تا به امروز هوشمندانه و جسورانه ادامه داده است.

دستاورد‌های چهل سال مبارزه

در ميان انواع تشکل ها در ايران، تشکل های فرهنگی وهنری، پيشکسوتان تشکل های مدنی و دموکراتيک اند. نمونه ی درخشان اين نوع تشکل ها «کانون نويسندگان ايران» است.
«کانون نويسندگان ايران» نماد جنبش روشنفکران است که پيش از آغاز گفتمان های مدرن فرهنگی و هنری، و پيدايی افکار و جنبش مشروطه، سازمان نايافته بود. تا آن هنگام اهل قلم و هنر به ندرت به يکديگر نزديک می شدند و همدردی، همکاری و همفکری ميان آن ها نادر بود. عدم مشارکت صنفی و گروهی و گريز از جمع و تشکل از ويژگی های اهل قلم به شمار می‌رفت.
درک و فهم ضرورت تشکل‌های دموکراتيک در دستيابی به جامعه ای دموکراتيک از دستاوردهای جنبش مشروطه است.
از سال ۱۳۲۵، به طور آشکار روشنفکران، به ويژه اهل قلم که در انجمن ها و گروه های ادبی گرد آمده بودند، از ضرورت تشکل صنفی خود سخن گفتند. در سال ۱۳۴۵، گام های پايانی برای بر پايی تشکل صنفی و دموکراتيک خود برداشتند و سرانجام با طرح خواست های مشخص و معين خود، کانون نويسندگان ايران را شکل دادند.
به برخی از دلايلی که خصلت روشنفکرانه ی و آزادی خواهانه ی کانون را نشان می دهند، اشاره می کنم:
۱- بيش از ۲۵۰ روشنفکر و اهل قلم، از هنگام تولد اين کانون تا به امروز، شکل دهنده و از فعالان اين کانون بوده و هستند.
۲- اساسنامه ی کانون، دموکراتيک است، اين اساسنامه با اتکا به خردِ جمعی اعضا در «۷ فصل، ۴۸ ماده و تعدادی تبصره»، مسايلی هم چون عضوگيری، حقوق و تکاليف اعضا، ارکان کانون و چگونگی امر انتخابات، منابع مالی و نظاير آن، نحوه ی حيات درونی کانون را روشن کرده است . اين اساسنامه امکان پرسش اعضا در باره ی فعاليت کانون و نيز پاسخ مسئولان و همچنين نقد و بررسی عملکرد کانون را مهيا ساخته است. کانون و اکثر اعضای آن تلاش کرده اند، چه در درون کانون چه در سطح جامعه، ديد انتقادی و پرسش گرانه را درباره ی مسايل فرهنگی، هنری، اجتماع و سياسی گسترش دهند.
۳- پلوراليسم فکری- فرهنگی و هنری موجود در اين تشکل و تنوع چشمگير اعضای کانون از ويژگی های دموکراتيک اين تشکل است.
۴- برنامه و هدف‌های کانون که در بيانيه ها و سايراسناد کانون انعکاس يافته، خصايل حرکتی روشنفکرانه را داراست.
«منشور کانون نويسندکان ايران» که تبلور بيانيه ها و اسناد برنامه ای کانون است در ۱۰ بند با توجه به روح عمومی «بيانيه ی اولِ» کانون (ارديبهشتِ ۴۷) و «موضعِ کانونِ نويسندگانِ ايران» (مصوبِ فروردينِ ۵۸) و با استناد به «متن ۱۳۴ نويسنده» (مهر ماهِ ۱۳۷۳)، به تاريخ هيجدهمِ شهريورماهِ ۱۳۷۵ منتشر شد، تأکيدگذار بر اين اصول است:
الف - آزادی انديشه و بيان و نشر در همه ی عرصه‏های حياتِ فردی و اجتماعی بی‌هيچ حصر و استثنا حقِ همگان است. اين حق در انحصارِ هيچ فرد، گروه يا نهادی نيست و هيچ‏ کس را نمی‌‏توان از آن محروم کرد.
ب - کانونِ نويسندگانِ ايران با هرگونه سانسورِ انديشه و بيان مخالف است و خواستارِ امحای همه ی شيوه هايی است که به صورتِ رسمی يا غيررسمی، مانعِ نشر و چاپ و پخشِ آرا و آثار می شوند.
ج - کانون رشد و شکوفايی زبان های متنوعِ کشور را از ارکانِ اعتلای فرهنگی و پيوند و تفاهمِ مردمِ ايران می داند و با هرگونه تبعيض و حذف در عرصه ی چاپ و نشر و پخشِ آثار به همه ی زبان های موجود مخالف است.
د - کانون با تک صدايی بودنِ رسانه های ديداری، شنيداری و رايانه ای مخالف است و خواهانِ چندصدايی شدنِ رسانه ها در عرصه های فرهنگی است.
ر- حقِ طبيعی و انسانی و مدنی نويسنده است که آثارش بی‌هيچ مانعی به دستِ مخاطبان برسد. بديهی است نقد آزادنه حقِ همگان است.
ز- پاسخ کلام با کلام است، اما در صورت طرح هرگونه دعوايی در موردِ آثار، ارايه ی نظرِ کارشناسی در صحتِ ادعا از وظايفِ کانونِ نويسندگان ايران است.
س - کانون از حقوقِ مادی و معنوی، حيثيتِ اجتماعی و امنيتِ جانی، حرفه ای، شغلی نويسندگانِ ايران دفاع می کند.
ش - کانون نويسندگانِ ايران مستقل است و به هيچ نهادی (جمعيت، انجمن، حزب، سازمان و ...)، دولتی يا غيردولتی، وابسته نيست.
ص - همکاری نويسندگان در کانون با حفظ استقلالِ فردی آنان بر اساسِ اهدافِ اين منشور است.
ض - «کانونِ نويسندگانِ ايران» با اشخاص و نهادهايی که همکاری با آن ها با اصول و مواضعِ کانون مغاير نباشد در زمينه ی حقوق، اهداف و آرمان های مندرج در اين منشور همکاری می کند".
۵- تلاش اين تشکل، و تک تک اعضايش، کار فکری و قلمی برای درک و شناخت مقوله ی آزادی و برداشتن گام‌های عملی در راه تحقق و نهادی کردن خواست های بالاست.
۶- متن «ما نويسنده ايم»، يکی از متين ترين، سنجيده ترين و جسورانه ترين اسناد تاريخ جنبش روشنفکری و روشنگری ايران، آن هم در يکی از بدترين شرايط سياسی و اجتماعی است. برای نخستين بار بخشی از روشنفکران و روشنگران ايران همراه با ارائه ی تعريف دقيق از خود و مشخص کردن حوزه‌ی فعاليت هاشان خواست های خود را طلب کردند و اعلام داشتند: "هدف اصلی ما از ميان برداشتن موانع راه آزادی انديشه و بيان و نشر است و هرگونه تعبير ديگری از اين هدف، نادرست است و مسئول آن صاحب همان تعبير است".
۷- کانون مستقل از دو دولت رژيم پهلوی و اسلامی عمل کرده است و در تمامی دوران فعاليت اش وابستگی سياسی، فرهنگی، هنری و مالی به اين دو حاکميت نداشته است. کانون شجاعانه و به قيمت جان عزيزانش در برابر آزادی ستيزی حاکميت ها ايستاده است و به همين دليل نيز دولت ها تلاش کرده اند به اشکال مختلف مانع فعاليت های اين تشکل شوند.

http://www.gozaar.org/template1.php?id=1236&language=persian
http://www.gozaar.org/template1.php?id=1236&language=english





















Copyright: gooya.com 2016