یکشنبه 27 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

قبض و بسط پراتيک سياست! داريوش سجادی

داريوش سجادی
سروش با اعلام حمايت خود از کروبی نشان داد بعد از گذشت بالغ بر ۲۰ سال از انتشار سلسله مقالات قبض و بسط تئوريک شريعت، به همان اندازه که به قبض و بسط تئوريک شريعت اعتقاد دارد به همان ميزان نيز واقع بين هست تا التزام به قبض و بسط پراتيک سياست نيز داشته باشد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اعلام حمايت دکتر عبدالکريم سروش از نامزدی رياست جمهوری شيخ مهدی کروبی تکانه شديدی بود که توانست صحنه آرايش سياسی جبهه اصلاح طلبان در حد فاصل دو اردوی کروبی و موسوی را دچار تحولی جدی کند.
بعد از کناره گيری غيرمترقبه سيد محمد خاتمی از نامزدی دور دهم انتخابات رياست جمهوری، اينک حمايت سروش از کروبی دومين شوک جدی را به سامانه آن دسته از اصلاح طلبانی وارد کرد که با فاصله گرفتن از کروبی خود را طلايه دار اصلاح طلبی پيش رو تعريف و معرفی کرده اند.
ميزان اين شوک تا حدی بود که کليه سايت های منتسب به اصلاح طلبان مزبور در اقدامی ناشيانه حتی از انتشار خبر حمايت سروش از کروبی نيز استنکاف ورزيدند.
طنز تلخ ماجرا نيز آنجاست که سايتی اقدام به مصاحبه با دکتر سروش و انتشار خبر حمايت ايشان از کروبی کرد که پيشتر حکم رسانه خارج کشوری اصلاح طلبان مزبور را بصورتی غير رسمی عهده دار بود.
هر چند از فردای انتشار آن مصاحبه، آن سايت نيز به دلائلی نامعلوم دچار مشکلات فنی شد و موقتاً از عرصه خبررسانی کنار رفت!
تحیّر اين دسته از صلاح طلبان از آنجا ناشی می شد که همواره و بصورتی افواهی دکتر سروش را به عنوان پدر فکری جنبش اصلاحات بنفع خود و اردوی خود مصادره کرده بودند.
هر چند سروش در انتخابات قبلی رياست جمهوری نيز همچون امروز برخلاف توقع ايشان با معرفی کروبی به عنوان نامزد اصلح اسباب ترشروئی حاميان دکتر معين را فراهم کرد اما ظاهراً اين دسته از اصلاح طلبان مُصرند با تحليل های آرمانی کماکان بر سقف آسمان قدم بزنند.
سروش با اعلام حمايت خود از کروبی نشان داد بعد از گذشت بالغ بر ۲۰ سال از انتشار سلسله مقالات قبض و بسط تئوريک شريعت، به همان اندازه که به قبض و بسط تئوريک شريعت اعتقاد دارد به همان ميزان نيز واقع بين هست تا التزام به قبض و بسط پراتيک سياست نيز داشته باشد.
سروش فضيلت کروبی را آنجا نشانه گذاری می کند که وی را مرد عمل می نامد.
اين بدآن معناست که برای سروش و همه واقعگرايان جهان سياست، مهم آن است که گربه بتواند موش بگيرد و سياه و سفيد بودن آن علی السويه است.
اعتبار گربه قبل از بُراقی و ملوس بودن و خوش خرامی، چابکی و تيزچنگالی آن است.
کروبی سرمايه ای برای جنبش اصلاحات است که به اعتبار شجاعت و قاطعيت شناخته شده اش می تواند اصلح ترين گزينه برای تصدی مسئوليت رياست جمهوری ايران باشد.
اکنون اصلاح طلبانی که دکتر سروش را در مقام تئوريسين اصلاحات و جنبش روشنفکری دينی برسميت می شناسند بايد پاسخگوی اين پرسش بوده که چرا در مقام انتخاب اصلح تاسی به استاد خود نمی کنند؟
قهراً نمی توان اين پاسخ را از جانب ايشان قانع کننده دانست که در جنبش اصلاحات رابطه مريد و مرادی حاکم نيست و معرفت عام و خرد جمعی ملاک تصميم گيری ايشان است.
اين پاسخ هر چند برخوردار از بنيانی محکم است اما لااقل از سوی ايشانی که در اردوی «ياری» با انگشت اشاره محمد خاتمی به استقبال ميرحسين موسوی رفتند و صراحتاً اعلام کردند: «پيروزی خاتمی را پيروزی ميرحسين موسوی می دانند» غير قابل استناد است. (۱)
اين بمعنای استفاده ابزاری از حقيقتی ثابت در موقعيت هائی متفاوت است که ترجمه آن عبارت است از:
تقليد بد است مگر آنکه بنفع ما باشد!
همچنانکه پيشتر نيز کروبی را بواسطه پذيرش حکم حکومتی ملامت می کردند اما برای تائيد صلاحيت دکتر معين توسط همان حکم حکومتی دچار لکنت زبان شدند.

مثل اصلاح طلبان مزبور مثل تاجر ساکن ستاره چهارم رمان شازده کوچولوی اگزوپری است که در توهم استغنا خود را مالک ستاره های جهان می دانند و سهم شان از اين ثروت تنها ثبت و نگاهداری عددی در نهان خانه ذهن شان است. (۲)

هر چند چشم اميدی به تن دادن اصلاح طلبان مزبور به واقعيت جامعه ايران نمی توان داشت و قطعاً ايشان کماکان در دنيای انتزاعی خود اسير تئوری ها و داده پردازی های رويائی جهت تحقق آرمانشهری در دور دست خواهند ماند تا يک بار ديگر تجربه سوم خرداد سال ۸۴ را مزمزه کنند. اما اين توقع ناصوابی از ايشان نمی تواند باشد که :
چنانچه نمی توانند آنی شوند که دوست دارند شوند، لااقل آنی شوند که می توانند شوند.
برای چنين شدنی، قبل از آنکه لازم باشد در عمق متون و افکار فيلسوفان شرق و غرب کنکاش کرد، تنها لازم است به قواعد بازی سياست بر اساس اقتضائات و نيازهای بومی و واقعی جامعه تن دهند.
در مقام تقريب به ذهن می توان به گوشزد رندانه رضا شاه خطاب به معلم مدرسه ای در يکی از دهات کرمانشاه طی بازديدش از مدرسه آن روستا استناد کرد. آنجا که معلم خوش خيال با افتخار يکی از بهترين شاگردانش را مقابل رضا شاه قرار داد تا از حفظ يک يک قوانين نيوتون را برای اعليحضرت! بازگوئی کند و اعليحضرت نيز بعد از شنيدن پاسخ های دانش آموز عصای خود را به شکم آن معلم نگون بخت زد که:
ابله، جوان کرمانشاهی قبل از اين محفوظات بايد کشاورزی استان و فلاحت و صناعت محلش را بلد باشد تا بتواند دردی از درد استانش را حل کند.
سروش نيز صرف نظر از خوشآيند يا بدآيند اصلاح طلبان انگشت اشاره خود را واقعگرايانه متوجه کسی از جنس سياست و مديريت بومی کشور کرده.
هر چند در مقام رويا و آرزو قطعاً می توان چشم انتظار پهلوانانی روئين تن بود. اما دنيای سياست و واقعيت خود را معطل ايشان و ظهور نامعلوم پهلوانان شان نخواهد کرد.

داريوش سجادی
۲۷/۲/۸۸

روزنامه اعتماد ملی
http://etemademeli.com/1388/2/27/EtemaadMelli/922/Page/13/EtemaadMelli_922_13.pdf[email protected]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ـ سايت ياری:
http://www.yaarinews.ir/default.aspx/n/1414
۲ـ رمان شازده کوچولو
http://behdad.org/books/shamlou/thelittleprince/text/13.html





















Copyright: gooya.com 2016