دوشنبه 4 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کتمان حقيقت چرا؟ نوشته ای از عبدالکريم سروش در رابطه با سخنان ميرحسين موسوی، سحام نيوز

قصه انقلاب فرهنگی قصه عبرت آموزی است. بعضی از رسانه‌ها و دستگاه‌های حکومتی، سال‌ها است که برای فرو کوفتن يکی از ناقدان و ناراضيان، يعنی سروش، ماجرای انقلاب فرهنگی راچنان ننگين وسنگين ودروغين کرده‌اند وجمعی بی‌خبر را چنان بازی داده‌اند (کينه‌توزان به جای خود) که اکنون اين طناب برگردن خودشان پيچيده است. به‌طوری که پيروان خط امام هم از آن برائت می‌جويند و شرمسارانه نقش خود را درآن انکار می‌کنند و از اطلاع‌رسانی درست سر می‌پيچند. آدمی در می‌ماند که اين پيروان وفادار، سهم رهبری فقيد انقلاب [...] را در انقلاب «[...]» فرهنگی چقدر برآورد می‌کنند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


درخبرها آمده بود که آقای مهندس موسوی به دانشجويی که از نقش وی در انقلاب فرهنگی سوال کرده بود، چنين پاسخ داده بود که «من درآن هنگام نخست وزيرنبودم و نقشی در انقلاب فرهنگی نداشتم و سندی در اين مورد وجود ندارد.» پاسخ به آن دانشجو، درحقيقت پاسخ به عبدالکريم سروش بود که درجواب دروغ‌ها و توهين‌ها و تمسخرهای يک نويسنده درمحفل حاميان مهندس موسوی، انگشت برنقش مهم ميرحسين موسوی درستاد انقلاب فرهنگی نهاده بود و از وی خواسته بود تا اين راز ساده را فاش کند و اطلاع درست و دقيق در اختيار پرسشگران قرار دهد. سروش حتی از گواهان اين امر يعنی علی شريعتمداری، محمد خاتمی، احمد احمدی، صادق واعظ‌زاده و رضا عارف نام برده بود که در دفتر نخست‌وزير حاضر می‌شدند و در جلسات مکرر ستاد انقلاب فرهنگی به رياست ميرحسين موسوی شرکت می‌کردند.

آقای موسوی اما به جای گفتن اين حقيقت ساده، راه ناصوابی را برگزيد و پاسخ آن دانشجوی دلسوخته را چنان مبهم داد که کس نداند وی درآن ايام چه کاره بوده است.
آقای موسوی شما که همه افتخارتان پيروی از امام است، چرا؟ شما که خود منصوب امام بوديد و به فرمان او بر صدر جلسات می‌نشستيد چرا خبر درست و دقيقی از آن نمی‌دهيد؟ آيا فردا هم اگر به کرسی رياست‌جمهوری بنشينيد، همين‌طور «حق دانستن» مردم را محترم می‌شماريد؟

گفته‌ايد شما در انقلاب فرهنگی نقشی نداشتيد، که اينطور؛ ولی صورت مذاکرات شورای انقلاب چيز ديگر می‌گويد: اعضای شورا به شدت از وضع ناآرام دانشگاه‌ها ناراضی بودند. هاشمی‌رفسنجانی گفت: «از طريق حضور تعدادی بچه مسلمان در تهران می‌توان جلو شلوغی دانشگاه را گرفت... از خشونت نمی‌ترسيم. امروز شروع شود بهتر از سه ماه ديگر است.» مهندس ميرحسين موسوی تنها کسی بود که «از ضرورت انقلاب فرهنگی ار طريق حضور توده‌ها در دانشگاه سخن گفت». و چنين بود که دانشجويان اينجا و آنجا ستادهايی تشکيل دادند و مشغول «انقلاب فرهنگی» شدند؛ يا به تعبير ميهمان مودب شما: «تقليد مضحک شناعت وسخافت.» (درتهران: شکوری‌راد، شمقدری و محمود احمدی‌نژاد و هاشمی‌ثمره در شيراز: فلان و فلان...الخ)
اين در انقلاب فرهنگی. اما درستاد انقلاب فرهنگی چطور؟ آيا آنجا هم بی‌نقش بوديد؟ «قربان تمکينت شوم. می‌بين وسربالا مکن.»

من می‌دانم که حاميان شما، ازجمله آقای مسجدجامعی، درتشکيل آن جلسه و دعوت از آن نويسنده و تحريک او، خطای سياسی واخلاقی بزرگی مرتکب شدند و «جای خالی دروغ» را پر کردند و پويش انتخاباتی شما را به رنگ جفا آلودند. اما شستن آن رنگ با رنگ ديگر ميسر نيست. ازشما انتظار بزرگ‌منشی بيشتری می‌رفت. يکی اينکه آن گفتار و کردار زشت را نکوهش و سرزنش کنيد و دوم اينکه شجاعانه از اقدام امامی که افتخار پيروی او را داريد [...] و نيز از نقش خود در انقلاب فرهنگی و ستاد انقلاب فرهنگی بی‌شرمندگی دفاع نماييد و چون يک فرد مطلع و مسوول، زوايای نهفته آن را آشکار سازيد و نشان دهيد که برنامه‌ريزان و مجريان انقلاب فرهنگی چه کسانی بوده‌اند و خود در گشودن پرونده مذاکرات شورای انقلاب در اين خصوص پيش قدم شويد و همچنين تصريح کنيد که آيين‌نامه‌های «انقلابی» برای سانسور کتاب و غيره محصول شورای عالی انقلاب فرهنگی کنونی است که شما هم عضو آن بوده‌ايد و هستيد. طفره رفتن و سر زير برف کردن و جواب چند پهلو و سربالا دادن و کتمان حقيقت نمودن و به حمايت توهين‌کنندگان برخاستن و در قبال دروغ‌گويان و درشت‌گويان سکوت پيشه کردن، شيوه صادقان و کريمان نيست.

نقل هر جور که از خلق کريمت کردند قول صاحب غرضان است تو آنها نکنی
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد اين قوم خطا باشد ‌هان تا نکنی

عبدالکريم سروش





















Copyright: gooya.com 2016