یکشنبه 10 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا به کروبی رای بدهيم، عطاء الله مهاجرانی، سحام نيوز

عباس‌ عبدی که در تيزبينی سياسی و توانايی تحليل کم‌نظير است درباره آقای کروبی تفسيری دارد، گويا و کامل و فشرده. گفته است:«آقای کروبی سياستمدار بامرام است.» داشتن مرام و مروت در سلوک سياسی آسان به دست نمی‌آيد.در کوتاه مدت هم فراهم نمی‌شود. سال‌ها و دهه‌ها بايد بگذرد، تا شخصيتی در گذار از توفان‌ها و تنگنا‌ها گوهر شخصيتی‌اش صيقل بخورد و مروت و مرام تحقق پيدا کند.


سياستمدار بامرام

آقای کرباسچی در تعبيری گفته بود، آقای کروبی کسر شأن خود نمی‌داند که برای کاستن از اندوه و سرگردانی خانواده‌ای يا آزادی و مرخصی يک زندانی اگر شده با دربان زندان هم صحبت کند.
در اين گونه موارد اشخاص- منظورم چهره‌های شاخص سياسی است- دو گونه برخورد يا رويکرد دارند. عده‌ای هر چه بخواهيد برای شما حرف می‌زنند.تفسير و تحليل می‌کنند.حتی برايتان بغض می‌کنند و چه بسا که اشکشان هم برای دانشجويی جاری شود اما گامی بر نمی‌دارند. برای خود، شأن و موقعيتی قائلند که براساس آن نمی‌توانند اقدامی کنند. عدم اقدام هم می‌تواند بهانه‌های مختلفی داشته باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


گروه دوم که آقای کروبی بارزترين چهره و در حقيقت نماد سياستمدار با مرام و با مروت است. بدون اينکه گاه کسی تماسی گرفته باشد به محض اطلاع می‌کوشد از بار سنگين رنج‌ها و آلام انسان‌ها بکاهد.
مرام داشتن و اهل مروت بودن، به فرد جامعيتی می‌بخشد که تنها در انديشه دوستان خود يا هم‌مسلکان سياسی و فکری خويش باقی نمی‌ماند. هرکس که گرفتار می‌شود و آواری از رنج و مصيبت بر سرش ويران، فرد با مروت و با مرام، به محض اين که باخبر می‌شود، احساس نفس تنگی می‌کند، رنج ديگران را رنج خود می‌انگارد.بلکه بالاتر همان رنج را حس می‌کند.
قرار بود در فرهنگ و آيين اسلامی و مسلمانی همه ما چنين روش و سلوکی داشته باشيم. از رنج ديگری بی‌قرار و آرام شويم. به قول سعدی: «دگر عضو‌ها را نماند قرار»
هنگامی که فرد در برابر رنج ديگران بی‌طاقت می‌شود و برای کاستن اندوه و رنج انسانی پيشقدم شود. به مرور زمان، گره‌گشايی از کار فرو بسته ديگران رويه و مرام او می‌شود.
«چو غنچه گر چه فروبستگی ست کار جهان تو همچو باد بهاری گره‌گشا می‌باش»
واقعيت اين است که در اين روزگار، فروبستگی هم کار جهان است و هم کار ايران. راه برون‌رفت از اين فروبستگی همان تکيه بر مرام و مروت است. همان که پيامبر عظيم الشأن ما از آن به اتمام مکارم اخلاق تعبير کرد.
مرام داشتن، يک جلوه‌اش احترام به انسان‌ها‌ست. همين دو، سه روز پيش يکی از اعضای دولت، در نقد ديگر نامزدهای انتخابات رياست جمهوری گفته بود: نامزد‌ها مطرب‌ها و بازيگران را به دنبال خود روان می‌کنند.
اين سخن کسی است که مرام و مروت را نمی‌شناسد وگرنه چگونه می‌توانست به جمعی از اهل فرهنگ و هنر با واژگانی طعنه‌آميز اهانت کند؟
نزديک به ۷۰۰ سال پيش از وزير ارشاد ما، جلال الدين مولوی درباره مطربان سروده است:
«خدايا مطربان را انگبين ده
برای ضرب دستی آهنين ده
جگر‌ها را ز نغمه آب دادند
ز کوثرشان تو هم ماء معين ده»
ببينيد پس از هفتصد سال چه راهی را طی کرده‌ايم؟ از دعای شوق انگيز برای مطربان، به طعنه فرو غلتيده‌ايم.
اين هم گونه‌ای تقسيم کار است! هنرمندان و اهل موسيقی جگرها را آب می‌دهند و به ازای آن تحقير می‌شوند و توهين می‌شنوند.





















Copyright: gooya.com 2016