مناظره ابراهيم نبوی و اميد حبيبی نيا در باره انتخابات
پس از مدت ها سرانجام بين دو گروه از طرفداران شرکت در انتخابات و تحريم کنندگان آن، يک مناظره آن لاين در فيس بوک انجام شد که به نظر می رسد نخستين مناظره در فيس بوک در اين زمينه باشد. در اين مناظره که بين ابراهيم نبوی، از طرفداران ميرحسين موسوی و اميد حبيبی نيا، از مدافعين تحريم انتخابات صورت گرفت، صدها نفر به صورت آن لاين مناظره را دنبال کرده و در باره آن در صفحه های شخصی خود به اظهار نظر پرداختند. متن اين مناظره را بخوانيد
با بالا گرفتن تب انتخابات در جامعه، اين روزها چهره فيس بوک نيز در ميان کاربران ايرانی تغيير کرده و متاثر از حال و هوای انتخاباتی با رنگ ها، لينک ها، پيام ها، يادداشت ها و ويدئوهای بسياری بر له و عليه انتخابات يا يک جناح همراه شده است.
از چند هفته پيش دو گروه کاملا مشخص در بين کاربران ايرانی فيس بوک در برابر يکديگر صف آرايی کرده اند و کار گاه به مشاجره، حذف از فهرست دوستان و مسائل حاشيه ای کشيده است: سبزها يا طرفداران ميرحسين موسوی کانديدای اصلاح طلب و آبی ها طرفداران تحريم انتخابات که هر يک عکس های پروفايل خود را برای نمايان ساختن رای خود به يکی از اين دو رنگ درآورده اند.
در اين ميان دو تن از صاحب نظران در اين تبليغات انتخاباتی بسيار فعال بوده اند، ابراهيم نبوی که برای ميرحسين موسوی و اميد حبيبی نيا که برای تحريم انتخابات تبليغ می کند.
پس از مدتها سرانجام بين دو گروه يک مناظره آن لاين در فيس بوک انجام شد که به نظر می رسد نخستين مناظره در فيس بوک در اين زمينه باشد.
در اين مناظره که بين نبوی و حبيبی نيا در شب ۳۱ خرداد ماه صورت گرفت، صدها نفر به صورت آن لاين مناظره را دنبال کرده و در باره آن در صفحه های شخصی خود به اظهار نظر پرداختند.
مناظره به دعوت جمعی در فيس بوک تحت عنوان Iranian Leftists صورت گرفت که يک هفته پيش از آن، زمان و چگونگی آن اعلام شده بود.
اميد حبيبی نيا: اول بهتر است بگوييم که اين فرصتی ست برای گفتمان بين مواضع متعارض که بايد قدرش را بدانيم.
ابراهيم نبوی: اميد جان من در خدمت شما هستم، به همه دوستان سلام می کنم. از اميد عزيز که مرا به اين گفتگو دعوت کرد و شاهدين اين گفتگو ممنونم.
ا.ح: لطف داری پس بهتر است از اينجا شروع کنيم که اصولا چرا ما بايد در انتخابات شرکت کنيم؟
ا.ن: در تمام جوامع تلاش روشنفکران و نيروهای دموکرات برای به دست آوردن حق رای است و حق رای را برای شرکت در انتخابات می خواهند، نه شرکت نکردن. ما الآن حق شرکت در انتخابات داريم، پس قاعدتا بايد بگوئيم که ما شرکت می کنيم مگر اينکه اتفاقی افتاده باشد. حالا شما چرا شرکت نمی کنيد؟
ا.ح: انتخابات و رای دادن بطور مشخص در جوامع و سيستم های حکومتی معنا دارد که حداقل معيارهای لازم برای دمکراسی را داشته باشد به عبارت ديگر انتخابات در رژيم جمهوری اسلامی با ساختار کنونی ش بی معنا ست.
ا.ن: از نظر من بی معنی نيست، چون ميان دو انتخاب موجود تفاوت هست، مثلا اگر احمدی نژاد باشد مشکلات اقتصادی و فرهنگی و بين المللی بيشتر و اگر نامزد اصلاح طلبان باشد اين مشکلات کمتر خواهد شد. به همين دليل ما می توانيم با شرکت در انتخابات مشکل کشور را کم کنيم. اين به نظرم دليل کافی برای حضور در انتخابات است.
ا.ح : خب در اينجا ما برميگرديم به دو موضوع اصلی: يکی صلاحيت اصلاح طلبان برای انجام رفرم و ديگری ساختار رژيم جمهوری اسلامی، به نظر من اولا مدعيان اصلاحات نه می خواهند و نه می توانند اصلاحات را پيش ببرند و ثانيا از پشتيبانی لجستيکی لازم برخوردار نيستند. موضوع دوم نهادهای سنتی قدرت است که اجازه هيچ گونه خلاف جريان رفتن را نميدهد. حالا با اين وضع اصلاح طلبان قرار است چه معجزه ای بکنند که در اين مدت نکردند؟
ا.ن: از نظر من مدعيان اصلاحات، چه آقای کروبی و تيمش و چه آقای موسوی و تيمش هم می خواهند و هم می توانند اصلاحاتی که کشور را از وضع کنونی بهتر کند، انجام دهند، بخصوص از نظر اقتصادی. اصلاح طلبان در حکومت هشت ساله خاتمی وضعی بسيار بهتر از چهار سال دولت احمدی نژاد نشان دادند، حالا ما داريم انتخاب می کنيم، بين دو وضعی که ديديم. آيا به نظر تو وضع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سياسی و بين المللی ايران در دوره اصلاحات بهتر از دوره احمدی نژاد نبود؟
ا.ح: اين که وضع اقتصادی بهتر بود دلايل مختلفی می تواند داشته باشد که الزاما به دخالت دولت در ساختار اقتصادی کشور ربط ندارد ولی در باره وضعيت فرهنگی و بين المللی کمابيش شرايط متفاوت بود ولی اين تقاوت آيا به دليل اوج گرفتن مطالبات مردم نبود ؟
به نظر من اين اصلاح طلبان نبودند که می خواستند برخی آزاديهای موقت را کمی تعديل کنند مثلا ظهور چند روزنامه ظاهرا مستقل (که برخی می گفتند سوپاپ اطمينان است) بلکه اين اوج گيری مطالبات مردم بود که آن شرايط را پيش آورد، اما سوال اصلی اين است که با وجود ساختار کنونی حکومت که نهادهای سنتی يعنی سپاه پاسداران، رهبری و روحانيت قدرت را به دست دارند و خود اصلاح طلبان هم تافته جدا باقته از آن نيستند چطور امکان رفرم هست؟
ا.ن : پس قبول داريد که وضع دوران اصلاح طلبان از نظر اقتصادی و فرهنگی و بين المللی بهتر از دوران احمدی نژاد بود، از نظر من علت اين تفاوت بيش از هر چيز دولت و نظام مجريه بود و در حقيقت علت مشکلات کنونی کشور آقای احمدی نژاد و علت برخی آزادی های سياسی و اجتماعی و احترام بين المللی ناشی از رفتار دولت اصلاح طلبان بود. من بين اين دو انتخاب می کنم چون تفاوت دارند، آيا شما ترجيح نمی دهيد وضع کشور با يک رای دادن مثلا بيست درصد بهتر شود؟
ا.ح : خب ببين ما تجربه هشت سال دولت اصلاح ظلب را داشتيم آيا به نظر تو اين دولت توانست به خواسته های مردم پاسخ بدهد؟ به نظر من نه و مردم را دچار ياس و سرخوردگی کرد و بخش وسيعی از نيروهای سياسی و اجتماعی را از صحنه خارج و پاسيو کرد. فرض کنيم که محافظه کاران بگذارند ميرحسين موسوی يا کروبی "انتخاب" شود (انتخاب را می گذارم داخل گيومه البته) در اين صورت تصور ميکنی که وافعا اين نهادهای سنتی اجازه می دهند که اصلاحاتی صورت بگيرد ؟ مسلما نه، فقط گريم رژيم عوض می شود.
ا.ن: در حال حاضر با تغيير رئيس جمهور از نظر من امکان رفرم وجود دارد و هر دو نامزد اصلاح طلب قدرت اجرای رفرم را دارند. در حقيقت با پيروزی نامزد اصلاح طلبان امکان رفرم فراهم می شود.
ا.ح: چطور؟ چه معجره ای رخ خواهد داد که در هشت سال نخست وزيری مير حسين موسوی و هشت سال رياست جمهوری خاتمی رخ نداد؟ يعنی قرار است که مثلا سپاه پاسداران، بازار، رهبر و روحانيت ظرف شش ماه نيست و نابود بشوند؟
ا.ن: در مورد اينکه اصلاح طلبان از نظر شما بخشی از حاکميت هستند، از نظر من متاسفانه پنج درصد حاکميت هم دست اصلاح طلبان نيست، بايد اصلاح طلبان قوه مجريه را در دست بگيرند تا مثل دوران خاتمی وضع اقتصادی و اجتماعی و سياسی و فرهنگی و بين المللی بهتر از دوره احمدی نژاد شود.
ا.ح: اين نکته که می گويی اصلاح طلبان جز حکومت نيستند عجيب است. يعنی چه؟ يعنی ميرحسين موسوی و کروبی و خاتمی درون جکومت نيستند؟ از خارج از جکومت آمده اند؟ به نظرم من رژيم جمهوری اسلامی يک رژيم اليگارشی است که معدودی افراد از هر دو جناح برای سی سال آن را اداره کرده اند، در مجموع هشت سال جناح مير حسين موسوی و هشت سال هم خاتمی.
ا.ن: من انتظار معجزه ندارم و ما در مورد تغيير حکومت حرف نمی زنيم. من دو وضع مشخص را مقايسه می کنم، هر دو وضع را ديديم، هشت سال خاتمی، چهار سال احمدی نژاد. به نظر من ما ميان اين دو حالت انتخاب می کنيم، يا اين يا آن. ممکن است شما فکر کنيد انتخابات برای نابود کردن سپاه، بازار، رهبر و روحانيت است، من خواستار نابودی اينها، بخصوص بازار و روحانيت نيستم و حتی رهبر و سپاه، با تحريم هم اين گروهها از بين نمی روند، بلکه چون نتيجه تحريم انتخاب احمدی نژاد است، بازار و روحانيت و سپاه و رهبری قدرت بيشتری می گيرد.
ا.ح: داور جان اجازه بده موضوع صلاحيت اصلاح طلبان را ادامه بدهيم، ببين موضوع خيلی روشن و واضخ است اگر ما هيچ کاری هم به سابقه و کارنامه اين افراد نداشته باشيم باز هم ساختار قدرت در ايران اجازه رفرم واقعی را نمی دهد يعنی ما رهبر داريم، حکم حکومتی داريم، شورای نگهبان داريم، مجمع تشخيص مصلحت و سپاه وبازار و غيره. خب با اين وضع اصلاحات در گام نخست درجا می زند؛ فرض کنيم که ميرحسين انتخاب شود و روزنامه جامعه دوباره باز شود، چند روز طول می کشد تا دوباره توقيف و روزنامه نگارانش به زندان بيفتند؟
ا.ن : من معتقد نيستم اصلاح طلبان جزو حاکميت هستند. چون اگر بودند قدرتی داشتند. آنها بيرون قدرت هستند و فقط اندکی در مجلس حضور دارند. اين اصلاح طلبان در دوران حکومت شان که قبلا بودند وضع بهتری نسبت به دوره احمدی نژاد داشتند. آيا اين نکته را قبول داريد؟
ا.ح: نه داور جان من قبول ندارم که اصلاح طلبان خارج از قدرتند، من مثلا با اغماض می توانم بگويم نهضت آزادی خارج از حکومت است ولی ميرحسين موسوی، خاتمی و کروبی که در اين سی سال پست داشته و دارند را نمی توانم خارج از حکومت بدانم حالا بافت مذهبی و پايگاه اقتصادی اجتماعی شان به جای خود.
ا.ن: اميد عزيز؛ ما در مورد موجودات جديد يا کارهای اتفاق نيفتاده حرف نمی زنيم. اصلاح طلبان چه صلاحيت داشته باشند و چه نداشته باشند ، چه حکومتی باشند و چه نباشند، در دوران فعاليت شان وضع کشور از هر لحاظ بهتر از دوره احمدی نژاد بود، ما بين اين دو وضع معلوم و مشخص بايد انتخاب کنيم؟ آيا اين دليل کافی برای حضور در انتخابات نيست؟
ا.ح: نه نيست، به اين دليل روشن و واضح که انتحابات يعنی مشروعيت حکومت و رای دادن به مدعيان اصلاح طلبی يعنی تجربه کردن چيزی که ما حداقل دو تا هشت سال يعنی ۱۶ سال تجربه کرديم، چرا نبايد آلترناتيو جديدی مطرح کنيم؟ سوال اصلی اين ست که ما چه اجباری داريم بين آنچه شما ميگوييد "بد و بدتر" يکی را انتخاب کنيم، چرا بساظ اين نمايش را بهم نزنيم؟
ا.ن: من معتقدم شرکت در انتخابات مشروعيت به حکومت نمی دهد يا عدم مشارکت مشروعت از آن نمی ستاند، شصت درصد دولت های جهان با حکومت های غير دموکرات اداره می شوند که قاعدتا نبايد مشروعيت داشته باشند، ولی دارند. در دوره خاتمی تعداد بيشتری از مردم در انتخابات شرکت کردند، در دوره احمدی نژاد او رای کمتری آورد و عدم مشارکت بيشتر بود، ولی نه تنها احمدی نژاد مشروعيت خودش را از دست نداد، بلکه در داخل کشور قدرت بيشتری از خاتمی داشت و در جهان هم هيچ مشکلی بخاطر نامشروع بودن او ايجاد نشد.
تحريمی های قبلی گفتند رای نمی دهيم تا حکومت مشروعيتش را از دست بدهد، به همين دليل احمدی نژاد بدون مشروعيت آمد، شما در اين چهار سال با اين دولت نامشروع چه کرديد؟ اصولا اگر دولتی مشروعيت نداشت می خواهيد با او چه کنيد؟ آيا شما قدرت از بين بردن حکومت يا آلترناتيو ديگری داريد که ما مانع آن هستيم؟
ا.ح: خب ما در اينجا در تعريف مفهوم مشروعيت مشکل داريم، از نظر من سرنيزه الزاما مشروعيت نمی آورد. اگر يک روز سرکوب و خفقان نباشد ديگر کار از کار می گذرد و بحث مشروعيت بی معنا می شود ولی در اينجا ما چاره ای نداريم که باز به جرفهای کارگزاران رژيم توجه کنيم.
ا.ن: لطفا تعريف کنيد که مشروعيت چيست و با تحريم چگونه از بين می رود؟ ممنونم اميد عزيز
ا.ح: خب ببين رهبران رژيم چه می گويند؟ خامنه ای می گويد اين انتخابات يعنی رای به جمهوری اسلامی، رفسنجانی می گويد انتخابات نظام را برای چند سال بيمه می کند، انتخابات برای رژيم کاملا اهميت دارد که ژست مشروعيت بگيرد.
ا.ن: من تعريف رهبران رژيم را خوانده ام، لطفا شما بفرمائيد تعريف تان از مشروعيت چيست و با تحريم انتخابات چگونه اين مشروعيت از بين می رود، اميد جان!
ا.ح: وضع ما کاملا مشخص است رژيم جمهوری اسلامی رژيمی نيست که با مشروعيت از نظر مردم روبرو باشد اين رژيم هر روز و بطور سازمان يافته حقوق بشر و آزاديهای مدنی را سرکوب می کند. پس انتخابات که هميشه آن را توی بوق و کرنا می کند برای پروپاگاندای رژيم و شائبه مشروعيت خيلی اهميت دارد بنابراين شرکت مردم در هر انتخاباتی يعنی بخشيدن مشروعيت به رژيم در حالی که به نظر من اکثريت مردم هيچ اعتقادی به مبانی ايدئولوژيک و يا سياسی اين رژيم ندارند.
اکثريت مردم حتی کسانی که به اصلاح طلبان رای می دهند هم اعتقادی به رفرم ندارند. اين کار را فقط برای اين می کنند که نوعی ابراز مخالفت بی خطر با کليت رژيم يا جناح بدنام تر است. از نظر من تحريم يعنی مشروعيت کل رژيم را زير سوال بردن يعنی اگر فرضا احمدی نژاد يا ميرحسين موسوی با ۱۰ ميليون نفر انتخاب بشوند يعنی اينکه اکثريبت مردم در انتخابات شرکت نکرده اند. اين يک پيام واضح و آشکار است.
حتی اگر آمارها را مثل هميشه بالا ببرند مردم خودشان می توانند حوزه های خالی را ببيند اين يعنی يک بحران واقعی برای رژيمی که حتی همين امروز از بيمه شدنش دارد حرف می زند يعنی از سرنگونی می ترسد...
ا.ن: لطفا اگر ممکن است به سووال تکراری من پاسخ دهيد که با تعريف شما، اميد حبيبی نيا، مشروعيت چيست و چگونه با تحريم انتخابات اين مشروعيت از بين می رود،؟
ا.ح: مشروعيت يعنی رژيمی که متکی بر آرای مردم است، يعنی تمام نهادهای آن انتخابی است، طبعا تحريم يک رژيم به معنای قبول نداشتن شالوده و بنيان آن است و اين از نظر افکار عمومی مهم است.
ا.ن: و اگر موسوی يا احمدی نژاد با رای ۲۰ ميليون انتخاب شوند و بيش از شصت درصد مردم شرکت کنند شما نتيجه رای گيری و مشروعيت حکومت را قبول داريد؟
ا.ح: نه معلوم است که نه، اين مشروعيت بر مبنای سرنيزه و زور و شکنجه و زندان و وزارت اطلاعات بنا شده است نه يک رژيم دمکراتيک که متکی بر انتخابات آزاد است.
ا.ن: با تعريف شما نود درصد دولت های جهان مشروعيت ندارند. با اينها بايد چه کنيم؟
ا.ح: داور جان نود درصد يک کمی زياد نيست؟ به نظر من ما داريم در باره رژيمی حرف می زنيم که در جهان بی مانند است و شايد فقط با طالبان قابل مقايسه بود يعنی يک رژيم توتاليتار مذهبی. در ضمن ما ناسلامتی روشنفکر هستيم نه پوپوليست قرار است تشخيص بدهيم که کجا توده اشتباه می کند و چرا اصلا به اين راه می رود مثل اشتباهی که در دوران خاتمی رخ داد.
ا.ن: پس در هر حال برای شما هر کسی هر چقدر رای بياورد در هر حال مشروعيت ندارد؟ يعنی اگر کسی با شش ميليون رای انتخاب شود همانقدر نامشروع است که با ۲۴ ميليون؟ پس اگر در هر حال چه مردم رای بدهند و چه ندهند رژيم مشروعيت ندارد، پس تحريم برای چيست؟ اين رژيم که به هر حال مشروعيت ندارد.
ا.ج: خب ببين ما در باره سوئيس يا سوئد حرف نمی زنيم در باره رژيمی حرف می زنيم که اگر از همين الان تا ۲۴ ساعت آينده پليس، بسيج، سپاه و وزارت اظلاعاتش فلج شوند سرنگون می شود. ببين رفسنجانی چه می گويد، بعد از سی سال می گويد اين انتخابات نظام را برای چند سال آينده بيمه می کند، ارجاع خطبه های نماز جمعه.
ا.ن: من حاضرم شصت تا صد حکومت را نام ببرم که نهادهای آن انتخابی نيستند.
ا.ح : خب ما فعلا حدود ۲۵۰ کشور در دنيا داريم، ما بايد خودمان را با چه کسی مقايسه کنيم؟ حتی از همسايه هايمان هم وضع مان بدتر است، اين جای افتخار ندارد که خودمان را با بدها مقايسه کنيم ولی حداقل در آن نظام ها جکومت مذهبی هار و خشن وجود ندارد به اين شکلی که در ايران هست.
ا.ن: من مشکلم اين نيست که حکومت پايدار بماند، می دانی که من طرفدار ادامه حيات جمهوری اسلامی در شرايط کنونی هستم، مساله من اين است که در حال حاضر ما حق انتخاب ميان دو وضع کاملا متفاوت را داريم، احمدی نژاد يا اصلاح طلبان، اين حکومت با رای ندادن شما از بين نمی رود و فقط رای ندادن وضع را منجر به افزايش حجم ديکتاتوری و نقض حقوق بشر می کند. ضمنا من برای درک مسائل نياز ندارم فکر کنم هاشمی يا خامنه ای چه می گويد تا برعکس آن رفتار کنم، خودم بايد توان تشخيص داشته باشم.
من خودمان را با سوئيس و سوئد مقايسه نمی کنم، با همسايگان مان مقايسه می کنم...
ا.ح: نه؛ ولی نياز داری که بدانی چقدر انتخابات يا نمايشش برای رهبران رژيم اهميت دارد. اين نکته که ميگويی با تحريم رژيم از بين نمی رود درست است، با رای دادن به اصلاح طلبان بار ديگر هم سطح مطالبات مردم پايين می آيد و هم جمهوری اسلامی فرصت می يابد که به ديکتاتوری به خشن ترين شکل خودش ادامه بدهد چون نهادهای اصلی قدرت مانع از رفرم می شوند.
ضمن اينکه تحريم يک پيام روشن برای رژيم و افکار عمومی دارد يعنی: "نه"!
اين نه يعنی مثلا ۳۰ ميليون نه يعنی کليت نظام اسلامی از نظر مردم بدون توجه به جناح بنديهايش مطرود است.
ا.ن: از نظر من مهم نيست رهبران جمهوری اسلامی با مشارکت مردم خوشحال بشوند، می خواهند بشوند می خواهند نشوند، گور بابای همه شان، برای من مهم اين است که چهار سال آينده زندگی مردم بيست درصد بهتر از امروز باشد.
ا.ح: چرا ما صد در صد را رها کنيم و به ۲۰ درصد بچسبيم؟ چرا بايد مطالبه ما به ممنوع شدن گشت ارشاد سقوط کند؟ ما حتی نمی توانيم تضمين کنيم که مثلا جامعه يا صبح امروز برای سه روز دوباره منتشر شوند، می توانيم؟
ا.ن: در انتخابات قبلی پنجاه درصد مردم به رژيم گفتند نه، چه اتفاقی در جهان و در داخل افتاد، همه متفق القولند که احمدی نژادی که ۱۶ ميليون رای آورد، مردمی تر از خاتمی است که ۲۴ ميليون رای آورد، می دانيد معنی اين حرف چيست؟
ا.ح: خب اين خيلی مهم است؛ فرض کنيم که اين آمار واقعی باشد ولی خيلی قرق دارد که رئيس جمهور با ۲۰ ميليون رای انتخاب شده باشد يا با ۱۰ ميليون يعنی مثلا ۶۰ درصد مردم انتخابات را تحريم کرده باشند، احمدی نژاد هنوز هم بار اين حقارت را بردوش دارد. طبيعی است که رژيمی که رهبرانش هنوز بعد از سی سال اين گونه دعوت به شرکت در انتخابات می کنند، اين ميزان تحريم برايش معنای ديگری داشته باشد و برای مردم هم نوعی راه تازه باز کند.
ا.ن: دولت اصلاح طلبان وقتی سرکار بود دهها روزنامه منتشر شد و بگير و ببند اجتماعی بسيار کمتر از دوره احمدی نژاد بود، اگر اين وضع ايجاد شد بخاطر عدم مشارکت مردم در انتخابات و در نتيجه انتخاب احمدی نژاد بود، حالا هم اگر در انتخابات شرکت نکنيم چهار سال ديگر از ايران هيچ باقی نمی ماند، و اقتصاد هزار بار بيشتر ويران می شود در حالی که اصلاح طلبان می توانند مثل دوره خاتمی مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را کم کنند.
من برای همه دوستان آرزوی موفقيت می کنم، اميدوارم در گفته های من و اميد عزيز حقايقی باشد که به درد مخاطبان مان بخورد. اميدوارم ايران از دست استبداد و فقر و عقب ماندگی و فقر نجات پيدا کند. برای همه آرزوی موفقيت دارم.
ا.ح: چون وقت مناظره تمام شده من ناچارم يک پاسخ کوتاه بدهم، اول بگويم که از آن روزنامه ها جز همان يکی دو سال اول ديگر هيچ اثری جز تعداد زيادی روزنامه نگار و وبلاگ نويس زندانی اثری نماند. بگير و ببندها هم کمابيش بود و فجايع بسياری هم رخ داد. اين ها نشان می دهد که دولت اصلاحات در پيشبرد رفرم ناتوان بود که حالا فرصت بررسی موردی يا دلايل آن را نداريم.
کاملا واضح است که در برابر نهادهای سنتی اصلاح طلبان قدرت رفرم را ندارند اگر روزنامه ای برای چند ماه منتشر می شد به علت بالا رفتن سطح خواسته های مردم بود نه اين که اصلاح طلبان از مطبوعات و رسانه های آزاد خوششان بياد چون اول از همه منافع اقتصادی و سياسی خودشان به خطر می افتد ولی در چهار سال آينده يک آلترناتيو بيشتر از همه خودش را نشان می دهد يعنی با کم رنگ شدن امکان اصلاح در درون رژيم مردم متوجه خواهند شد که اين نظام جکومتی به هيچ شکلی پاسخکوی مطالبات آنها در قرن بيست و يکم نيست.
بنابراين به جای انتخاب بين بد و بدتر به نظر من منطقی تر اين است که از تنها ابزار ممکن يعنی تحريم برای نشان دادن مخالفت با کليت حکومت استفاده کنيم تا اينکه باز خودمان را سرگرم بازيهای سياسی سطح بالا کنيم که مردم در آن هيچ کاره اند.
ا.ن: لطفا يکی با من خداحافظی کند، چهار دقيقه از وقت مناظره گذشته است.
ا.ح: مرسی داور جان من با تو در اينجا خداحافظی ميکنم.
ا.ن: اميد جان برايت آرزوی موفقيت و برای خودم آرزوی پيروزی می کنم. از همه دوستان ممنون، اميد جان خداحافظ.
ا.ح: اميدوارم که بشود اين مناظره را جمع و جور کرد و منتشر نمود. البته تجربه خوبی بود از اولين مناظره خيلی جدی آن لاين در فيس بوک در باره انتخابات.