دوشنبه 25 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محسن مخملباف در مصاحبه با روز: یکصدا فریاد بزنیم کودتا شد، نوشابه امیری

nooshabehamiri(at)yahoo.com

در حالی که مردم ایران خود را آماده برگزاری جشن سبز می کردند، در طول چند ساعت، ورق برگشت. مهندس موسوی که بر اساس خبررسانی رسمی وزارت کشور برنده انتخابات دهم در دور اول بود، ناگهان بازنده اعلام شد و رقیبی که این روزهااز وی به عنوان«دروغگو» یاد می شود، به عنوان«برنده» معرفی شد. این اتفاق چگونه افتاد؟محسن مخملباف، فیلمساز سرشناس کشورمان که دیروز به دلیل قطع ارتباطات در داخل کشور، تا ساعاتی وظیفه خبررسانی ستاد میرحسین موسوی به وی سپرده شده بود، در مصاحبه با روز، ازاین«کودتا» گفته است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


شما در تلویزیون امریکاخبرهای خوبی را به نقل از ستاد مهندس موسوی اعلام کردید.ناگهان چه اتفاقی افتاد که همه چیز تغییر کرد؟

حمله به ستاد اطلاع رسانی آقای موسوی در قیطریه،همزمان بود با اینکه از وزارت کشور به آقای موسوی خبر پیروزی در انتخابات راداده و به ایشان گفته بودند که این مسئله به آقای خامنه ای هم اطلاع داده شده است.بر اساس اطلاع مسئولان ستاد آقای خامنه ای هم در پاسخ گفته بود مانعی ندارد، فقط نحوه اعلام این خبر مدیریت شود. در نتیجه اعضای ستاد اقای موسوی که از این پیروزی خوشحال بودند، حمله به ستاد آقای موسوی را به عنوان عکس العمل و انتقام گیری شخصی جناح شکست خورده تلقی کردند نه برنامه ای برای شروع یک کودتا.

یکی دو ساعتی هم ارتباطات بین المللی اینها قطع بود و به همین دلیل مسئولیت اطلاع رسانی در این مدت به دوش من گذاشته شد که به دنیا اطلاع بدهم برنده این انتخابات، طبق اطلاع رسمی وزارت کشور و بر اساس آمارها، آقای موسوی است و انتخابات به دور دوم هم کشیده نشده است؛ حتی خبر این پیروزی به هنرمندان دیگر هم داده شد، از جمله خانم فاطمه معتمد آریا که خبر را از آقای موسوی شنیده بود و به این طرف و آن طرف خبر می داد که سبزها پیروز شدند.اما در حالیکه آقای موسوی بیانیه اش را می نوشت، یکباره فرماندهان سپاه با نامه ای از آقای خامنه ای در ستاد او حضور پیدا می کنند که در آن نوشته شده بود من نمی گذارم انقلاب سبز شما پیروز بشود.شکست احمدی نژاد، شکست من است. فرماندهان سپاه سپس به آقای موسوی می گویند:«شلوغ هم نکن».در این لحظه آقای مجید مجیدی که در کارهای تبلیغاتی آقای موسوی حضور داشته، به آقای کامبوزیا پرتوی می گوید که ناامیدشدم و ستاد راترک می کند و به خانه اش می رود.او گفته فردا صبح در تهران کودتا
خواهد شد.

یعنی در فاصله آن پذیرش و اعلام رسمی به آقای موسوی تا لحظه پس گرفتن نظر،چه اتفاقی افتاده است؟

ما ابتدا تصورمان این بود که شاید این حتی کودتایی علیه خود اقای خامنه ای هم باشد، برای اینکه تایید اولیه و بعد تغییرنظرشان اسباب حیرت بود. به همین خاطر آقای کروبی،آقای خاتمی،آقای موسوی، یا حتی کسانی مانند آقای کرباسچی دنبال این بودند که بفهمند موضع رهبر چیست.شما اگر به سایت آقای کرباسچی بروید می بینید که نوشته اند شما هم مثل ما سکوت کنید؛ در حال مذاکره با رهبری هستیم. اما به هر جهت کودتا شد. اینها حتی اول قرار بود آرا را کم کم اعلام کنند و آن رادر حالت تعلیق نگاه دارند تا این مسئله به صورت شوک سیاسی برای طرفداران احمدی نژاد و شوکی خوشایند برای مخالفین وی درنیاید.به روزنامه ها هم اطلاع داده شده بود که حق ندارید در خبر برد آقای موسوی از واژه هایی مانند پیروزی استفاده کنید.در نتیجه یک دیدگاه این است که ظرف یکی دو ساعت آقای خامنه ای نظرش عوض شده باشد؛یک دیدگاه دیگر هم می گویدکه این بخشی از یک سناریوی مهندسی شده بوده برای آنکه اول از طریق کشاندن مردم به پای صندوق های رای،انتخابات را پیش ببرند ولی نتیجه از قبل معلوم بوده، برای همین هیچ رای باطله ای اعلام نشده است.حتی کسانی هستند که برای اینکه ببینند کار بالاخره چطور پیش می رود رای باطله به صندوق ها انداخته اند؛اما رای باطله آنها اعلام نشده است.مگر می شود در انتخاباتی آراط باطله وجود نداشته باشد؟

بر می گردیم به اینکه اقای موسوی اعلام کردند من برنده انتخابات و رئیس جمهور آینده ایران هستم و روز یکشنبه، روز جشن پیروزی خواهد بود.ستاد آقای موسوی هم از من خواستندکه به دلیل اینکه دستگاه های خبررسانی ستاد از کار افتاده و مسئولین ستاد هم در اثر حمله نیروهای نظامی مجروح شده اند ـ حتی تعدادی از هنرمندان هم مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند ـ و قیطریه هم در محاصره است،مسئولیت این خبررسانی رابه عهده بگیرم و چند نکته را به دنیااعلام کنم؛ اول اینکه برنده این انتخابات آقای موسوی با کسب اکثریت 70 آراست.دوم اینکه آقای موسوی از مردم خواسته این پیروزی را در روز تولد حضرت زهرا و روز مادر جشن بگیریم.نکته سومی هم که گفتن آن به عهده من گذاشته شد این بودکه به ستاد آقای موسوی حمله شده است و آنها تا مدتی نمی توانند اطلاع رسانی کنند.

شما اسم این حرکت را چه می گذارید؟

*به نظر من اسم این حرکت فراتر از تقلب است؛ مردم ما الان بهت زده هستند و حالت کسانی را دارند که در روز 29 مرداد 1332 شاهد کودتا بودند. آنها هم متوقع بودندکه مصدق پیروز بشود ولی مصدق را از دست دادند. مردم ما الان در شوک هستند، ومن اسم این شوک راکودتا می گذارم. این فراتر از تقلب است.ما همه باید یکصدا فریاد بزنیم: کودتا شد. این کودتا البته به نفع استبداد نیست، برای اینکه اصل مهمی که برای من مطرح است این است که مردم ما پیروز شدند و توانستند استبداد را تاکنار دیوار عقب ببرندو حکومت مجبور شد از مشروعیت خود به علت استبدادبگذرد. تا پیش از این از نظر مردم ایران و جهان،کشور ایران در مقایسه با کشوری مانند عراق صدام که کاملا دیکتاتوری بود، یک جامعه نیمه دموکراتیک بود. مردم می گفتند با اینکه ما ولی فقیه داریم، شورای نگهبان داریم و ...همین که هنوز می توانیم رئیس جمهوری مثل خاتمی را در مقایسه با احمدی نژاد انتخاب کنیم، نشان می دهد که یک آزادی ها، انتخاب ها و یک حقوق نسبی وجود دارد،اما الان با این حرکت، کاملا به استبداد مطلق 28 مرداد برگشته ایم.

با توجه به اخباری که از ایران می رسد،حمله به مردم، دستگیری ها و زمینه سازی برای دستگیری چهره های مطرح سیاسی،فضا راچگونه می بینید؟

در حال حاضر مردم در یک حالت پرسش هستند و می خواهند یک صدای بلند واحد به آنها بگوید چه کنند. می دانید؛ ما انقلاب کردیم پشیمان شدیم؛اصلاحات کردیم، پشیمان شدیم. قهر کردیم، پشیمان شدیم؛ ولی قرار نیست این بار که با صندوق ها آشتی کردیم باز پشیمان بشویم. اگر پشیمان بشویم تنها یک راه باقی می ماند و آن انقلاب است. درنتیجه مردم می خواهند بدانند که باید کدام حرکت را انجام دهند.در واقع من تصور می کنم اگر آقای موسوی، آن طور که قول داده عقب نکشدو بتواند صدایش را به گوش مردم برساند، باید حرکتی هماهنگ انجام داد، نه حرکت های کور فردی، نه حرکت های پوپولیستی که نتیجه اش حتی می تواند به نفع استبداد تمام شود، بلکه حرکتی واحد. برای این کار بایدتمام مراجع تصمیم گیری، صنف های هنرمندان،گروه های دانشجویی، زنان و تمام اقشاری که با هم یک اتحاد و اتفاق نظرهایی دارند، با هم حرکت هایی را شروع کنند که معنی آن مخالفت با این کودتا باشد. من فکر می کنم مابه یک صدای بلند واحد احتیاج داریم. در این ماجرا نکته آموزنده ای که برای ما وجود داشت، تظاهرات میلیونی سبزهابود. در ستاد اقای موسوی می گفتند ما از این تظاهرات به هیچ وجه خبر نداشتیم ؛فقط اس ام اس هایی در این مورد گرفتیم.بعد وقتی می روندببینند چه خبر است،می بینند میلیون ها مردم با نشانه های سبز در حال حرکت هستند.یعنیمردم از طریق اس ام اس، مثل قطرات اقیانوسی که تا حالا از هم جدا بودند، به هم پیوند خوردند و خواست مدنی خویش رابا رنگ سبز به نمایش گذاشتند.کار به آنجا رسیدکه فرض کنید هنرپیشه سرشناس و محبوب ایران، خانم هدیه تهرانی با یک پرچم سبز در خیابان بود و مردم دنبالش بودند. رنگ سبز به معنای این است که این مردم قصد خشونت ندارند،خواستار یک حق طبیعی هستند؛ خواستار این هستند که حداقل مسئول اجرایی راکه روش هایش را قبول ندارند، از بین خودشان انتخاب کنند.

کودتا معمولا نشانه هایی دارد که اولین آنها سرکوب مردم و تحت فشار قرار دادن رهبران حرکت های اجتماعی ست.در همین راستا تا چند ساعت پیش گفته می شد آقای موسوی در حبس خانگی ست، یا صحبت از دستگیری آقایان تاج زاده و امین زاده می شود. خبرگزاری رسمی دولت هم زمینه سازی را شروع کرده و نوشته در ستاد اصلاح طلبان سلاح سرد کشف شده. به این ترتیب به نظر شما وضع به کدام سمت پیش خواهد رفت؟

*به نظرم حکومت فضای ارعاب راه می اندازد. در واقع پیام اخیر خامنه ای که « طعم شیرین پیروزی را با حرف ها و افکارتان تلخ نکنید»، تهدید مستقیم مردمی بود که در واقع به کاندیدای دیگری رای داده اند .اگر اکثریت مردم به آقای احمدی نژاد رای دادند،اینها چرا انقدر از اینکه مردم به خیابان ها بریزند و جشن پیروزی بگیرن، نگرانند؟خب، این اکثریت به خیابان می آمد و اقلیت هم جرئت نمی کرد به کاری دست بزند. اینها نگرانند و تهدید می کنند،چون اصل قضیه چنین نیست. در این فضا طبا مردم هم دچار بهت هستند ولی این بهت باید به ایمان و به از دست نرفتن انرژی تبدیل شود.ما به جایی رسیده ایم که دیگر نه مردم جای عقب رفتن دارندو نه استبداد می تواند عقب بکشد. مردم اگر عقب بروند، کشور باید تاریخش را فراموش کند.ما به صداهای یکپارچه ای نیاز داریم که فریاد بزنند کودتا شده.البته الان رهبری جامعه ایران به عهده کاندیدایی مثل موسوی گذاشته شده، یاآقای خاتمی که کنارش هست و هنرمندان و دانشجویان.حال باید دنبال کنیم و ببینیم که آیا آقای موسوی جرئت مدنی مصر بودن بر سر این مسئله رادارند.من در آخرین ملاقاتی که قبل از خروج از ایران با آقای خاتمی داشتم به ایشان گفتم شما از جامعه مدنی سخن می گویید، در حالیکه ما نیازمند جرئت مدنی هستیم.مردم ما جاهل نیستند که بخواهند اگاه بشوند؛ تک تک مردم در این انتخابات می دانند که به چه کسی رای دادند. هر کس باید از خودش بپرسد من به چه کسی رای دادم و چه کسی از صندوق درآمد.از کنار دستی اش بپرسد به چه کسی رای داد و از صندوق نام چه کسی درآمد. حکومتی که پذیرفت مشروعیتش را از دست بدهد و به حالت حکومت نظامی، مردمی را که 30 سال دنبال خود کشیده بود،کنترل کند، باید بداندکه از دید این مردم بزرگترین گناه این حکومت دروغگویی است؛امری که حتی می تواند به دینداری مردم ضربه اساسی بزند. در هر حال به نظر من در این شرایط مردم باید در حرکتی مدنی، فریادشان را به دنیا برسانند.به طور مثال حالا که امکان فرستادن اس ام اس نیست، با تلفن. هر کس می تواندتلفن کوتاهی به دیگری بزند؛ جملات کوتاهی بگوید؛ خلاصه باید راه های مدرنی را برای اعتراض پیدا کرد.

به نظر شما آقای خامنه ای با انتخابی که کرده، کجا قرار گرفته است؟

به نظرم کسی که این توهم را ایجاد کرده بود که رهبر تمام ملت است، امروز خود را در حد رهبر اقلیت و نفر اصلی پشت اقای احمدی نژاد پایین آورده است.امروز همه فهمیده اند که احمدی نژاد فقط سخنگوی این حکومت و نفر اول آقای خامنه ای است؛ دنیا هم نباید بپذیرد که اینها نماینده مشروع ملت ایران هستند. من به صدای بلند اعلام می کنم که رئیس جمهور مردم ایران، طبق ارای رسمی اقای موسوی است و آقای احمدی نژادرئیس جمهورغیرقانونی ایران است و باید از قدرت کنار برود.

امروز برخی از کسانی که موافق تحریم بودند،می گویندشرکت درانتخابات به این وضع کمک کرد.

من مخالف این نظرم؛ آنها با شرکت نکردن در انتخابات چه چیزی را ثابت کردند. ما یک ملت 70 میلیونی هستیم؛70 میلیون نفر که نمی توانند از کشور مهاجرت کنند. مردم ایران چاره ای جز ماندن در سرزمین خودشان ندارند.اینکه ده نفر و مهاجرت و قهر نمی کنند، دلیل نمی شود که یک ملت هم بتواند قهر کند.اصلا چرا باید قهر کند؟ اگر قرارست در آن کشور زندگی کند، چرا نبایدازحداقل حقوق خود برخوردارباشد. ما در قهر قبلی شکست خوردیم .ما بارقبل از قهر قهر کردیم ولی این بار با امید کنار هم جمع شدیم؛ هر قطره ای خودش را در دریا دید. قطره اگر تنها باشد، زیر نور آفتاب خشک می شود.مردم دیدند که چقدر با هم بودن خوب است.

آینده این قطره را چگونه می بینید؟

من اینده روشنی را می بینم، برای اینکه مردم ما اگاهی دارند . آنها می دانند که چطور می توانند با یک رای دادن، حکومت را چنان غافلگیر کنند که رای تقلبی را قانونی جلوه بدهد و یک شعبده بازی راه بیاندازد. این قدرت مردم است.شما نمی بینید ضعف استبدادرا؟نمی بینید ترس استبداد را از این رسوایی ای؟نمی بینید که بعد از سی سال مردم استبداد او را مورد اشاره قرار گرفته اند. این پیروزی مردم مابوده که اتفاقا با کمترین هزینه بیشترین بها رابه دست آورده.الان ما باید این اتحاد مردمی را حفظ کنیم.اینها می توانند رهبرانی را که از دل همین مردم بیرون آمده اند تحت فشار قرار دهند. می توانند موسوی را خانه نشین کنند، ولی 70 میلیون نفر را که نمی توان زندانی کرد؛70 میلیون نفر را که نمی توان کشت .نمی شود به 70 میلیون نفر گفت از حقوق طبیعی و اولیه خود بگذر؛ آن هم در شرایطی که جامعه بین المللی روند صلح دارد. پیش از این تهدید حمله آمریکا وجود داشت و اینکه شرایط کشور به بهانه حمله خارجی نظامی بشود،امابا وجود رئیس جمهور جدید آمریکادیگر کسی نمی تواند ما را از این مسئله بترساند.کسی نمی تواند شرایط کشور رانظامی بکند. ارتش برای سرکوب ملت نیست.ضمن اینکه این انتخابات برای تاییدمشروعیت نظام نبود، برای اعلام نیاز به تغییر وضع و رسیدن به حداقل خواست ها بود.

و آخرین سئوال. امروز باهر کسی که در ایران حرف زدم بغض داشت.بغضی سنگین.به آنها چه می گویید؟

می گویم همه شما یک قطره اید از یک دریا. همه تان همه یک ستادید؛ با هم مرتبط باشید. از آن طرف هم به کسانی که در این سو هستند می گویم صداهایی که به گوش مردم می رسد باید هماهنگ و یکدست شود تا آنان دچار چند پارگی نشوند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016