سه شنبه 26 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شب داغ و خونين شيراز! شيراز و جوانان خشمگين اش، گزارش راديو بين المللی فرانسه

شيراز شب داغ و خونينی را سپری کرد. در چند خيابان شهر جوانان با کمک تيرآهن و بشکه سنگر بندی کرده بودند تا موتور سواران بسيجی نتوانند عبور کنند. سينما سعدی به آتش کشيده شده است و زد و خورد خيابانی ميان جوانان و بسيجی ها شمار زيادی زخمی بر جای گذاشته است وخبر های تأئيد نشده از يک تا چهار کشته حکايت دارد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


درخيابان ها گروه های پراکندۀ مردم در حال تبادل اخبارديده می شوند. نزديک بيمارستان چمران زنی سراسيمه فرياد می زند : " احمدی نژاد رأی ما را دزديدی ، بچه هايمان را چرا می دزدی؟" عده ای دور او جمع می شوند . ميگويد دو پسر جوانش از ديشب به خانه نيامده اند. او چهار بيمارستان شهر را زير پا گذاشته است و پسرهايش را پيدا نکرده است. در اين بازديد های شتاب زده از اين بيمارستان ها او زخمی های بسياری ديده است. جوانانی که سر و صورتشان زخمی يا پايشان شکسته بوده است. می گويد در عمرم انقدر لب پاره و چشم کبود و خون ريز نديده بودم".

زن ديگری برای دلداری و همدردی با اين مادر فحش های رکيکی به عالی ترين مقامات حکومت می دهد. مردی از صحنه های زدو خورد می گويد جوانی را ديده است که با يک چوب بلند يک موتور سوار را به زمين می اندازد و چند جوان ديگر به جان بسيجی زمين خورده می افتند و با رسيدن ده ها موتور سوار تازه نفس برخی پا به فرار می گذارند و بعضی ها هم زير دست و پا لگد کوب می شوند. حالا ده پانزده نفر دور مادری که همچنان گريه می کند ، ناسزا می گويد و موهايش را می کند جمع شده اند.

يکی از حاضران می گويد در اتوبوسی که از شهرک گلستان به شيراز می آمده است جوانی خشمگين از مسافران می پرسد چه کسانی به احمدی نژاد رأی داده اند؟ دو نفر دستشان را بلند می کنند. دوباره می پرسد چه کسانی به موسوی رأی داده اند . بيست و هشت نفر دستشان را بالا می کنند. جوان فرياد می زند پس رأی ما چی شد؟ يکی از دو نفر می گويد "ما زور داريم احتياج به رأی نداريم". همين جواب منجر به درگيری و اخراج دو نفر طرفدار احمدی نژاد از اتوبوس می شود. ولی به زودی ده ها موتور سوار از راه می رسند و جوان و ديگر مسافران را زير ضربات باتوم می گيرند. کس ديگری می گويد در اين درگيری ها ديده است که زنان به حمايت از جوانان به ميدان می آيند حتی به بسيجی ها آجر پاره پرتاب می کنند. فرد ديگری می گويد ديده است که دو نفر مأمور نيروی انتظامی جوان دست بسته ای را که از بسيجی ها تحويل گرفته بودند دو کوچه آن طرف تر آزاد کرده اند.

زنی می گويد "هشتاد هزار تومن سهام عدالت داده بچه هامون رو گرفته". در گيری های شيراز شديد است. تير اندازی با گلولۀ واقعی و با ساچمه زياد ديده شده است وميزان عصبانيت مردم ممکن است وضعيت خطيری را در اين شهر بوجود آورد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016