گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
22 خرداد» سقوط دمکراسی روسی در تهران، نيما راشدان22 اردیبهشت» انتخابات ۲۲ خرداد: آن چه فراموش کرده ايم (۱)، نیما راشدان
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تحليل وضع امنيتی موجود - ۱، نيما راشداندر ايران ما، کارزاری بزرگ برای به رسميت شناختن حق تعيين سرنوشت مردم در جريان است. فراتر از گزارشات خبری دردناک، راهبران حرکت مدنی ناگزير از ارزيابی مستمر شرايط امنيتی موجود و توازن قوا ميان بازيگران اصلی صحنه اند
الف - ماشين سرکوب ۱ – جمهوری اسلامی ايران صاحب يکی از بهترين سخت افزارهای سرکوب در جهان است، نيروی زمينی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طرح نوين سازماندهی با بهره گيری از توان نيروی مقاومت بسيج پرتعداد ترين سخت افزار سرکوب را در اختيار حاکميت ايران قرار می دهد. ۲ – نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران و يگانهای ويژه پاسداران که در ميانه تحول و نوسازی از نيروی سرکوب زمينی به پليس حرفه ای ضد شورش اند. ۳ – راهبرد وزارت اطلاعات ايران، راهبری ضد تشکيلات است تا ضد شورش. گرايش امنيت داخلی در وزارت اطلاعات بيشتر گرايش سياسی است تا امنيتی. ۴ – ماشين پروپاگاندا: صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران بازوی اصلی ماشين پروپاگاندای حاکميت است. سازمان تبليغات اسلامی و ائمه جمعه نيز از ديگر دستگاههای بسيج توده ای در ايرانند. ب – سرکوب و اعتراضات فعلی ۱ - راهبرد حاکميت در درگيری سپاه به شرح ذيل است: استفاده گسترده از نيروهای معاونت اطلاعات عمليات ستاد مشترک در شناسايی، استفاده از کادر يگانهای نيروی زمينی در سرکوب با لباس شخصی ، استفاده از نيروی مخصوص سپاه – مجهز به خودروهای زرهی ضد شورش چينی و در فاز آخر سرکوب، مشت آهنين و حکومت نظامی. توجه به اين نکته کاملا ضروری است که ورود پرسنل نيروی زمينی سپاه آخرين فاز درگيری در ايران است و اگر نيروی زمينی سپاه با استفاده از ابزار زرهی قادر به کنترل تظاهرات نباشد، نظام سياسی تسليم شده، سقوط خواهد کرد. ۲- تظاهرات اخير نخستين آزمايش يگانهای ويژه نيروی انتظامی برای کنترل تظاهرات دامنه دار بود، همانطور که از تصاوير و اخبار رويدادها مشخص است، نيروی موتورسوار يگان ويژه در ساعات نخستين تظاهرات نسبتا محدود روزهای شنبه و يکشنبه از کنتزل جمعيت تظاهر کننده بازماند، توان موتوری نيروی انتظامی به حداقل رسيده و مديريت نيرو ناچار از توقف مانور موتوری در شهر تهران شد. نيروی انتظامی ايران به لحاظ اتکای صرف به پرسنل فاقد انگيزه وظيفه ناتوان از کنترل تظاهرات دامنه دار شهری است. ۳ – وزارت اطلاعات ايران اساسا تنها برای دستگيری رهبران گروهها و احزاب سياسی، قومی و ... و مبارزه با حرکات سازماندهی شده تشکيلاتی تجهيز شده است. سخت افزار وزارت اطلاعات مجهز به پرسنل محدودی برای شنود تماس های تلفنی و مراقبت ويدئويی رفت و آمدهاست. ادارات اطلاعات شهرستانها فاقد نيروی انسانی و سخت افزار کنترل اعتراضات گسترده مردمی اند. راهبرد فعلی وزارت اطلاعات با همکاری اطلاعات سپاه بازداشت افرادی که است که به زعم وزارت اطلاعات، به ميلينگ ليست ها، ليست تلفن و آدرس فعالان سياسی ستادهای ميرحسين و کروبی دسترسی دارند. اساس حرکت وزارت اطلاعات بر اين گمانه کاملا اشتباه استوار است که مردم معترض در خيابانها توسط ستادهای کروبی و موسوی سازماندهی شده اند. ۴ – ماشين پروپاگاندای جمهوری اسلامی ايران، مانند تمام دستگاههای ارتباطی توتاليتر فاقد توان ارائه تصويری رنگی و يا حتی سياه و سفيد از وقايع می باشد، تنها يک قرائت از وقايع می تواند به عنوان حقيقت مطلق و ديدگاه رهبری به شهروندان ارائه شود، وظيفه ديگر صدا و سيما دعوت شهروندان به آرامش، ايجاد رعب عمومی و ايفای نقش بيسيم رهبری شبه نظاميان برای سرکوب است. صدا و سيما موظف است از آغشته شدن شمار بيشتری از شهروندان به مناقشه موجود جلوگيری کرده، شهروندان را در خانه نگاه دارد. بنگاههای اقتصادی را به ادامه کار تشويق کرده ، تصويری از رهبر و مسئولين مسلط و جبار را به نمايش گزارد. مسئولين صدا و سيما به خوبی می دانند با گسترش اعتراضات، صدا و سيما مخاطبان خود را به سرعت از دست داده، شهروندان کشور در ابعاد ميليونی برای کسب خبر به سراغ راديوهای موج کوتاه، گيرنده های ماهواره و کانالهای خبررسانی شفاهی می روند. ج – منظره کلی سرکوب توانايی دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی ايران در مهار اعتراضات حاضر عميقا محل ترديد است. ۱ - ميزان ابتلای جمعيت کشور به پديده اعتراض خيابانی، حتی در مقياس جهانی تاريخی است. در سی سال گذشته و در هيچيک از کشورهای جهان اعتراضاتی به وسعت اعتراضات امروز ايران واقع نشده. توازن ماشين سرکوب و جمعيت تظاهرکننده در شهرهای بزرگ کشور به شدت به نفع اعتراض کنندگان است. حتی اگر شمار تظاهر کنندگان فعلی ۹۰% کاهش يابد، بر اساس معيارهای دانش فنی سرکوب، دستگاه سرکوب قادر به سرکوب سخت نخواهد بود. سخت افزار سرکوب ايران در تهران و پنج شهر بزرگ کشور و چهارپايانه با مختصات واگرايی قومی، مذهبی و قاچاق مستقر است. نيروی انسانی سرکوب خصوصا در شهرهای کوچک کشور چنان ناچيز است که در صورت گسترش اعتراضات به شهرستانها، امکان مقاومت ماشين سرکوب تنها در شهرهای بزرگ، آنهم برای زمان محدود، قابل تصور است. بر اساس ناآرميهای گذشته که نمونه بارز آن ناآراميهای اسلامشهر و قزوين می باشند، کنترل شهرهای کوچک در صورت سرکوب سخت در کسری از روز به دست معترضين خواهد افتاد و اين درحاليست که درصد قابل توجهی از جمعيت حاشيه ايران، به لحاظ درگيريهای عراق و افغانستان و بازارچه های مرزی سلاح ارزان، مسلح اند. ۳ – توان عملياتی واحدهای نيروی زمينی سپاه در سرکوب – با آماده باش و لغو مرخصی پرسنل وظيفه بين دو هفته تا ۱۰ روز می باشد، تداوم اعتراض گسترده بيش از مدت فوق به فرار گسترده پرسنل وظيفه و ريزش نيروی شديد واحدهای عمليات شهری می انجامد. من قصد ندارم وارد جزئيات طراحی سازمان مديريتی نيروی زمينی سپاه شوم و همچنين در مقطع فعلی علاقه ای به تحليل واکنش احتمالی نيروی زمينی ارتش به سرکوب گسترده شهروندان ندارم. تنها بسيار سربسته مايلم به نکته ای اشاره کنم که در صورت صدور دستور سرکوب گسترده تظاهر کنندگان اکثريت قريب به اتفاق پرسنل وظيفه، افسران و فرماندهان سپاه از شليک سرباز خواهند زد. به باور من واقعه دردناک روز دوشنبه اتفاقی کاملا خارج از کنترل و ناشی از فشار روانی روی نيروی فاقد آموزش مسلح است و احتمال تکرار آن در سطح گسترده بسيار ناچيز می باشد. اين يادداشتها ادامه خواهد يافت و در قسمتهای بعدی اين مقالات به ارزيابی نقش انکار ناپذير ايرانيان مقيم خارج از کشور، اينترنت و رسانه های فارسی زبان غير دولتی خواهم پرداخت. Copyright: gooya.com 2016
|