پنجشنبه 28 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

در آستانه خلافت اُموی مصباح، جمعه وقت رفتنه! داريوش سجادی

داريوش سجادی
مردم معترض در تهران بايد بر اين نکته توجه خاص داشته باشند که حراميان در شهوت خشونت بمنظور کسب توجيه جهت سرکوب خونين حرکت برحق و معترضانه مردم می سوزند و بر ايشان واجب است با پرهيز از هرگونه شعار نامربوط و ساختار شکن و تن ندادن به شهرآشوبی های مخربانه، ايشان را از رسيدن به چنان فضائی آرمانی محروم سازند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


dariushsajjadi@yahoo.com

شرکت شهروندان معترض به نتيجه انتخابات رياست جمهوری در نماز جمعه هفته جاری تهران تصميم حاذقانه و حساب شده ای است که فرصتی آرمانی بنفع اصلاح طلبان جهت بر هم زدن آرايش سياسی موجود در نبرد با دولت احمدی نژاد را فراهم می کند.
با توجه به آنکه امامت اين هفته نماز جمعه را آيت الله خامنه ای شخصاً عهده داری می کنند معترضين به نتيجه انتخابات می توانند با حضور خاموش و بهداشتی خود در صفوف اين نماز جمعه ضمن گرفتن فرصت تشنج از رقيب، زمينه يک يارگيری دو جانبه در عرصه مبارزه با دولت محمود احمدی نژاد را بنفع خود و آيت الله خامنه ای فراهم کنند.
شهروندان تهرانی در معيت آقايان موسوی و کروبی با حضور نمادين (لباس سياه و شال سبز) در صفوف نماز جمعه ضمن اجتناب از اصطکاک بين خود و شهروندان جبهه مخالف می توانند با اقتدای بر امامت آيت الله خامنه ای در نماز، از سوئی فرصت القای هميشگی لاقيدی و بی مذهبی اصلاح طلبان را از رقيب گرفته و از سوی ديگر امکان يارگيری از اصلاح طلبان را برای رهبری فراهم کنند.
سياست برآيند قدرت، شيوه برجسته مديريت آيت الله خامنه ای طی ۲۰ سال گذشته در کرسی رهبری ايران بوده. از آنجا که راهبرد غالب ايشان در مواجهه با مسائل و مشکلات مبتلابه کشور ناظر بر نشستن بر کفه سنگين تر جناح های درگير در مناقشات بوده اينک اصلاح طلبان می توانند از فرصت نماز جمعه پيش رو بهره برده و با حضور گسترده و خاموش خود در صفوف نماز، ضمن بيعت با رهبری دست وی برای شکستن حلقه محاصره احمدی نژاد پيرامون خود را تقويت کنند.
جنبش معترضانه موجود در ايران جنبش يتيمی نيست و خوشبختانه تاکنون با مديريت و همدلی آقايان موسوی و کروبی موفق عمل کرده. بر بدنه مردمی اين جنبش فرض است ضمن همدلی و شنوائی از رهبران جنبش از ايشان سبقت نگرفته و دچار گم کردن هدف نشوند.
جنبش اعتراضی موجود در ايران نبايد کمترين توجهی به دستورالعمل های هيجان زده جوزدگان فرصت طلب وعافيت نشين در خارج از کشور کند.
ايشان بايد صراحتاً بر اين نکته تاکيد داشته باشند که غايت اين جنبش صرفاً در جستجوی اعاده حق تضييع شده شان در انتخابات رياست جمهوری است.
هر گونه نسخه نويسی مبنی بر انقلاب عليه نظام و مبارزه با رژيم و تن زدن به آشوب و ناامنی، طرح شعارهای ساختارشکن، فتنه هائی است که يا از سر شيطنت و يا از صباوت انديشه و فهم صادر می شود.
مردم معترض در تهران بايد بر اين نکته توجه خاص داشته باشند که حراميان در شهوت خشونت بمنظور کسب توجيه جهت سرکوب خونين حرکت برحق و معترضانه مردم می سوزند و بر ايشان واجب است با پرهيز از هرگونه شعار نامربوط و ساختار شکن و تن ندادن به شهرآشوبی های مخربانه، ايشان را از رسيدن به چنان فضائی آرمانی محروم سازند.
در اين جنبش تنها يک هدف و با همراهی با رهبريت جنبش در داخل کشور وجه همت مردم است و آن بيرون کشيدن آرای واقعی مردم از صندوق انتخابات است.
شرکت در نماز جمعه هفته جاری نيز يکی از بهترين فرصت ها جهت تغيير موازنه موجود بنفع اصلاح طلبان است. بر همين اساس جامعه معترض در داخل کشور نبايد به امريه هائی مبنی بر عدم شرکت در نماز جمعه کمترين وقعی بگذارند.
آنها که انتخابات ۲۲ خرداد را کودتای رهبری ترجمه و القا می کنند نشان می دهند کمترين سواد يا آشنائی با الفبای سياست ندارند.
با توجه به تعريف و ترمينولوژی کودتا در فرهنگ و لغتنامه های سياسی و نظامی مبنی بر تصاحب قدرت بوسيله نظاميگری، انتخابات ۲۲ خرداد را با هيچ معياری نمی توان کودتای رهبری تلقی کرد.
اين کمال بلاهت است که شخصی که خود مطابق قانون اساسی در راس هرم قدرت سياسی ايران قرار دارد، متهم به کودتا جهت تصاحب قدرت شود.
اگر با تسامح بتوان نام انتخابات ۲۲ خرداد را کودتا گذاشت قطعاً رد پای کودتاچيان را بايد در حلقه احمدی نژاد و عقبه سياسی ـ نظامی وی جستجو کرد.
کودتائی که ظاهراً در فاز نخست کوشيد رقابت های انتخاباتی را برخوردار از يک شهيد کند.
رديابی چنان کودتای محتملی را بجای خيابان آذربايجان بايد در خيابان پاستور کاويد. ردی که نقطه آغاز آن به خبری مشکوک در هفته دوم خرداد ماه گذشته باز می گشت.
يکشنبه دهم خرداد ماه گذشته خبری بر روی خروجی خبرگزاری های داخل و خارج ايران رفت که علی رغم اهميت خبری اش به سرعت در فضای انتخابات محو شد.
مطابق اين خبر شامگاه شنبه نهم خرداد ماه تيم محافظت از محمد خاتمی، پس از سخنرانی وی در مسجد ارشاد اهواز، به طور اتفاقی پرواز رئيس جمهور سابق را، که قرار بود ساعت ۲۲ و ۳۰ دقيقه انجام شود، تغيير دادند. اين در حالی بوده که هواپيمای مسافربری که قرار بود خاتمی با آن به تهران بازگردد، دقايقی پس از برخاستن از زمين مجبور شد به فرودگاه بازگردد زيرا يک بمب در اين هواپيما وجود داشت.
چيزی که در اين ميان هرگز از سوی مسئولين بدآن پاسخ داده نشد آن بود که با توجه به حراست سنگين فرودگاه های ايران که طی ۲۵ سال گذشته هرگز چنين اتفاقی را تجربه نکرده بود، چگونه عاملين اين بمب گذاری موفق به گذشتن از فيلترهای سنگين حراست و حفاظت فرودگاه اهواز و قرار دادن آن بمب در پرواز کيش اير شده اند.
اين مطلب از آن جهت حائز اهميت است که ۴ ماه پيشتر روزنامه کيهان در سرمقاله پنج شنبه ۲۴ بهمن ماه از احتمال ترور سيد محمد خاتمی خبر داده بود.
کيهان در آن سرمقاله با بافتن آسمان و ريسمان هائی نامربوط کوشيد چنان ترور محتملی را متوجه اصلاح طلبان کند تا بدين طريق اصلاح طلبان بتوانند يقين از شکست خود در انتخابات رياست جمهوری را با بالا بردن هزينه انتخابات برای نظام جبران کنند.
از آنجا که بمب گذاری مزبور در زمانی اتفاق افتاد که محمد خاتمی بنفع موسوی در عرصه رقابت ها در حال فعاليت بود، ظاهراً طراحان ترور در صدد آن بودند تا با مشابه سازی از ترور رفيق حريری نخست وزير سابق لبنان در سال ۲۰۰۵ با چنان اقدامی به دو هدف نائل آيند:
ـ حذف فيزيکی خاتمی بعنوان نامزد محتمل التوفيق اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوری.
ـ قرينه سازی از ترور رفيق حريری جهت سرکوب اصلاح طلبان به اتهام کليد زدن پروژه انقلاب مخملی از طريق ترور خاتمی.
امری که روزنامه کيهان چهار ماه جلوتر بستر فکری آن را در سرمقاله ۲۴ بهمن ماه فراهم کرده بود.
تعويق پرواز بازگشت خاتمی و بالتبع ناموفق ماندن اين ترور در کنار انصراف قطعی خاتمی از نامزدی در انتخابات بنفع ميرحسين موسوی، توانست تا حدود زيادی اسباب آسايش کودتاچيان در پيروزی کم هزينه نامزدشان در انتخابات را فراهم کند.
اين در حالی است که اکثر آمارهای موجود تا يک هفته قبل از انتخابات نيز خبر از جلو بودن محمود احمدی نژاد از ديگر نامزدها داشت.
در اين ميان دو اشتباه اساسی حلقه متحدين احمدی نژاد در يک هفته آخر قبل از انتخابات ورق را بنفع ميرحسين موسوی بازگرداند.
نخست تن دادن ايشان به برگزاری مناظره تلويزيونی بين نامزدهای انتخابات بود. امری که تا پيش از اين در ايران سابقه نداشت و علی رغم پيش بينی ايشان جامعه شهروندی ايران در داخل و خارج از کشور را با ديدن نشاط و واقعی بودن چالش بين نامزدهای انتخابات رياست جمهوری بشدت ترغيب به شرکت در انتخابات کرد.
ترغيبی که علی رغم همه پيش بينی ها منجر به افزايش حضور شگفت آور و ۸۰ درصدی شهروندان ايرانی در انتخابات شد.
اشتباه دوم از ناحيه شخص احمدی نژاد صورت گرفت که در مناظره با موسوی ناخواسته بزرگترين امتياز را با پيش کشيدن پرونده آموزشی همسر ميرحسين آن هم با غيراخلاقی ترين شکل ممکن به ايشان داد.
خطای فاحشی که بلافاصله در منظر ميليون ها بيننده منجر به تمهيد وجهه مظلوم برای موسوی و ايجاد کننده وجهه ای منفور برای احمدی نژاد با قرار دادن خود در سطح نازل تجسس گری در احوال شخصيه شهروندان شد.
اين دو اشتباه به اندازه کافی استعداد داشت تا امواج گسترده آرای شهروندان ايرانی را بنفع موسوی به حرکت درآورد.
اما ظاهراً احمدی نژاد و حلقه متحدينش در کنار اين دو خطای پيش بينی نشده، استراتژی اصلی خود برای موفقيت در انتخابات را با اسم رمز هاشمی رفسنجانی گره زده بودند.
طبعاً احمدی نژاد هرگز نمی توانست تجربه پيروزی شيرين اش در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۴ در مقابل هاشمی را از ياد ببرد.
همان تجربه بود که می توانست ايشان را ترغيب کند تا در مناظره با موسوی بدون مقدمه با گذشتن از موسوی انگشت اشاره و اتهامش را با صراحت متوجه هاشمی رفسنجانی به عنوان پدرخوانده مافيای اقتصادی در مقابل شهروندان کند.
احمدی نژاد با اين اقدام تلاش کرد تا يک بار ديگر همانند سال ۸۴ انتخابات را مُبدل به کانون رقابت خود با هاشمی رفسنجانی کرده تا از اين طريق بتواند مجدداً با سوار شدن بر سيل آرای تنفر از هاشمی برای بار دوم فاتح ساختمان رياست جمهوری ايران شود.
علی رغم اين، نتايج انتخابات ۲۲ خرداد عقبه سياسی احمدی نژاد را بعد از رويت عدم اقبال شهروندان به وی متقاعد کرد تا برای تغيير نتيجه آرا بنفع خود تن به زير پا گذاشتن همه قواعد بازی دمکراتيک دهند.
اين در حالی است که گفته می شود در ساعات اوليه شمارش آرا با مشاهده فاصله بسيار زياد موسوی از احمدی نژاد، از جانب مسئولين وزارت کشور و با تائيد آيت الله خامنه ای به موسوی به عنوان نامزد پيروز اطلاع داده می شود تا اعلاميه پيروزی اش را آماده کند اما با فاصله ای اندک توسط چند تن از فرماندهان سپاه ايشان از اين کار منع شده و نظر رهبری را نيز مستند ادعای خود کرده و نهايتاً احمدی نژاد به عنوان پيروز انتخابات توسط وزارت کشور معرفی می شود.
در صورت صحت ادعای فوق می توان چنين نتيجه گرفت که احمدی نژاد به استعداد و اتکای حلقه سياسی ـ نظامی اش پس از وقوف بر شکست قطعی در انتخابات با گروگان گرفتن سياسی آيت الله خامنه ای ايشان را مُجاب به تمکين در برابر خود کرده. تمکينی که نمی تواند آخرين گام تلقی شود و استبعادی ندارد که احمدی نژاد با توجه به ريختن آتش سنگين و مستقيم توپخانه اش بسوی هاشمی رفسنجانی، مترصد آن است تا بعد از خواباندن ناآرامی ها در سطح جامعه ابتدا به سراغ هاشمی رفته و با شعار فريبنده مبارزه با مفاسد اقتصادی با زير کشيدن هاشمی از اريکه قدرت ابتدا صندلی رياست مجلس خبرگان را بنفع مُراد خود و جانشين بالقوه هاشمی در خبرگان (مصباح يزدی) خالی کرده و آنگاه با مرتفع شدن جميع مشکلات در آخرين گام ضمن حذف آيت الله خامنه ای امپراطوری اُموی مجددی با خلافت مصباح و اميری مادام العمر خود بنيان گذاری کند.

داريوش سجادی
۲۸/خرداد/۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016