گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
26 خرداد» حق حيات يا امنيت جانی زندانی، عمادالدين باقی12 خرداد» پيش شرط های دموکراسی، درباره منشور تازه: زندگی يا حقوق بشر، عمادالدين باقی، اعتماد ملی 30 اردیبهشت» جايزه حقوق بشری مارتين انالز ۲۰۰۹ به عمادالدين باقی تعلق گرفت 29 اردیبهشت» قوميت ها؛ معضل امنيتی يا حقوق بشری؟ عمادالدين باقی، اعتماد ملی 24 اردیبهشت» قانون؛ خِردی از هوس ها پيراسته، عمادالدين باقی، اعتماد ملی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بحران، قانون، زندان (تقديم به محمد قوچاني)، عمادالدين باقي، روزنامه اعتماد ملیبدون شک مستقل از جريان تبليغي و سياسي روزهاي اخير عليه اعتراضات مردمي و نامزدهاي انتخاباتي که از ارکان نظام جمهوري اسلامي بودهاند، بدنه کارشناسي دستگاههاي قضايي و امنيتي به تجزيه و تحليل ريشههاي بحران و راههاي برونرفت از آن و مهمتر از همه راههاي پيشگيري از تکرار آن ميپردازند و فارغ از سطحي نگريهايي که مصرف تبليغاتي دارند خود به دلايل و علل راستين اين رخدادها وقوف دارند. در اينجا ما به يکي از اين دلايل ميپردازيم که تمرکز بر آن ميتواند راهگشا باشد. بحران، قانون، زندان بحران و قانون: ميان بحران و قانون ارتباط مستقيم و فعالي وجود دارد. به ميزاني که قانون در يک جامعه مرجعيت، نفوذ و اعتبار دارد بحران زايي کمتر است؛ زيرا رعايت قانون سبب پرورش اعتماد عمومي و احساس امنيت است. براي شهروندان همه چيز پيشبينيپذير بوده و ميدانند در چه صورتي با چه نوع رفتار يا مجازاتي روبهرو خواهند بود اما پيشبينيپذير نبودن روندها و برخوردها، نوعي احساس ناامني را نهادينه ميکند و ريشه اعتماد را ميزدايد و اين بسترسازي بحران است. رابطه مشروعيت سياسي و بحران و قانون نيز به همين نحو تعريف ميشود.به عبارت ديگر هرچه قانون در صحنه جامعه عينيت بيشتري داشته باشد مشروعيت سياسي هم فربهتر خواهد بود. از همين منظر است که ما به عنوان فعالان حقوق بشري همواره تاکيد داشتهايم خلاف تفکر وهمآلود توطئه انگار نسبت به فعاليتهاي حقوق بشري، اتفاقا از ديدگاه امنيتي نيز رعايت حقوق بشر يکي از مؤلفههاي مهم امنيت ملي است و با رعايت آن است که همگرايي و مشروعيت و به دنبال آن توسعه اقتصادي و اجتماعي محقق يا تسهيل ميشود. بارها در نوشتههاي گوناگون گفتهام که قانون، ميثاق مشترک مردم و حکومت است و اگر حکومت خود به آن پايبند نباشد نميتواند از شهروندان انتظار داشته باشد به آن پايبند باشند.اين نه تنها يک سنت اجتماعي که يک سنت الهي است و خداوند نيز ميفرمايد: «اوفو بعهدي، اوف بعهدکم». يعني عهد انسان وخالق او نيز دوطرفه است چه رسد به عهد انسانها با يکديگر. بنابراين ميگويد به عهد من وفا کنيد تا به عهدتان وفا کنم.در حقيقت مصالح خود حکومت و جامعه ايجاب ميکند که حکومت در التزام به قوانيني که خود تصويب کرده است مقدم بر ديگران باشد اما در برخي جوامع که نگاه به قانون صوري است و بيشتر جنبه تزئيني دارد قانون هر جا به سود حکومت باشد با قاطعيت تمام اجرا ميشود و هرجا به سود صاحبان قدرت نباشد به سادگي ناديده گرفته ميشود. به عبارت ديگر فقط برخي از مواد قانون ارزش دارند و قانون عليه مردم مورد استفاده قرار ميگيرد. اين نقطه، خطرناکترين نقطهاي است که گاهي شرايط غير قابل بازگشت را ايجاد ميکند. Copyright: gooya.com 2016
|