جمعه 12 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تغار شکسته تهران (قسمت دوم)، کيستی و چرائی تقلب در انتخابات رياست جمهوری ايران، داريوش سجادی

داريوش سجادی
اعلام هم سوئی احمدی نژاد با مواضع آيت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه در کنار تائيد رويکرد مواضع اقتدارطلبانه احمدی نژاد در حوزه مناسبات ديپلماتيک توسط رهبری طی نشست شهريورماه سال ۸۷ جملگی مؤيد آن می تواند باشد که آيت الله خامنه ای در انتخاب نماينده خود جهت مذاکره محتمل با آمريکائی ها بر روی احمدی نژاد به يقين رسيده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آرامش نسبی حاکم شده بر فضای سياسی ايران بعد از دو هفته بحران و آشوب خيابانی، هر چند می تواند آرامشی موقت و تصنعی باشد که توقع فعال شدن گدازه های خشم آن دسته از شهروندانی ايرانی معتقد به تقلب در شمارش آرای انتخابات رياست جمهوری را محتمل نگاه دارد اما همين آرامش موقت فرصت مناسب را جهت فهم و تحليل بهتر آنچه که در اين دوره از انتخابات رياست جمهوری ايران روی داد را برای ناظران سياسی مهيا می کند.
اکنون و با فرو خفتن گرد و غبارهای اوليه، شايسته تر می توان به چيستی و چرائی ماجراهای انتخابات ۲۲ خرداد نزديک شد.
از آنجا که ريشه ناآرامی های اخير در ايران بازگشت به شائبه تقلب در انتخابات رياست جمهوری داشت، می توان بحران تهران را در دو سطح:
ـ صحت ادعای تقلب.
ـ عدم صحت ادعای تقلب
مورد بازبينی قرار داد.

۱ـ صحت ادعای تقلب در شمارش آرای انتخابات رياست جمهوری.
کشف حلقه مفقوده در فرض صحت اعمال تقلب می تواند در گرو يافتن پاسخ دو پرسش زير باشد:
ـ کيستی کانون تقلب؟
ـ چرائی انجام تقلب؟
نزديک ترين دليل بر صحت مدعيان تقلب، ورود شتابزده و نامفهوم آيت الله خامنه ای به فرآيند انتخابات در فردای اعلام نتايج بود که ايشان علی رغم ناباوری بخش بزرگی از شهروندان ايرانی در اعلام پيروزی ماکزيممی محمود احمدی نژاد تمام قد به تائيد نتايج اعلام شده پرداخت و پرونده انتخابات را تمام شده اعلام کرد.
اين در حالی بود که شرط تدبير حکم می کرد رهبری نظام با بالا بودن ضريب شائبه تقلب در افکار عمومی و با لحاظ فرصت قانونی «نامزدهای مدعی» جهت رجوع به شورای نگهبان نفياً يا ايجاباً از اعلام موضع اجتناب نمايند.
علی رغم اين مشاهده شد آيت الله خامنه ای نه تنها به تائيد نتيجه انتخابات در فردای ۲۲ خرداد قناعت نکرد بلکه در خطبه نماز جمعه بعد از انتخابات نيز مجدداً و مصراحاً ضمن تائيد پيروزی محمود احمدی نژاد ايشان را از نقطه نظر سياست خارجی و ... هم جهت با خود معرفی کرد.
اين در حالی است که يک سال پيش تر آيت الله خامنه ای در شهريور ماه سال ۸۷ طی نشست با هيئت دولت مختصات چنان هم سوئی را نيز اعلام کرده بود از جمله آنکه:

« يکی از خصوصيات برجسته اين دولت آن است که در مقابله‏ با استکبار که زبانی طلبکارانه دارد، زبانی مبتنی برعزت، اقتدار معنوی و اقتدار ملی دارد ... مسئله اعاده‏ی عزت ملی و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زياده‏طلبی ديگران و ترک شرمندگی در مقابل غرب و غربزدگی را هر انسانی در اين دولت احساس می‏کند؛ عزت ملی و استقلال حقيقی و معنوی از اينجا حاصل ميشود ... استکبارستيزی در اين دولت تشخص و تمیّز پيدا کرد.»

اکنون با فهم چيستی همدلی احمدی نژاد با آيت الله خامنه ای در سياست خارجی و با فرض صحت تقلب در انتخابات بنفع احمدی نژاد بهتر می توان اين بخش از اظهارات آيت الله خامنه ای در نشست شهريور ماه سال گذشته را فهم کرد که خطاب به احمدی نژاد و هيئت دولت تصريح داشتند:
«در اين سال آخر با روحيه سال اول کار کنيد ...تأکيد می کنم. فکر نکنيد که امسال، سال آخر دولت است؛ نه. مثل کسی که پنج سال ديگر بناست کار بکند، کار بکنيد؛ يعنی تصور کنيد که اين يک سال به اضافه‏ چهار سال ديگر در يد مديريت شماست. با اين ديد کار و برنامه ‏ريزی کنيد»

علی رغم اين چيزی که ذهن تحليلگران را کماکان می گزد چرائی تن دادن آيت الله خامنه ای به پرداخت چنان هزينه سنگينی برای نگاه داشتن ولو متقلبانه احمدی نژاد در کرسی رياست جمهوری است؟
پاسخ اين پرسش را می توان در زوايای پنهان سخنان رهبری ايران طی خطبه های نماز جمعه اخير تهران رديابی کرد آنجا که با طعنه به آن بخش از اظهارات اوباما رئيس جمهور آمريکا که با اشاره به تظاهرات اعتراضی مردم در تهران گفته بود:
ما منتظر چنين روزی بوديم که مردم ايران به خيابان ها بريزند (نقل قولی که در هيچ کجا ثبت نشده) رهبری ايران با تغیُـّر خبر از مطلب مهمی می دهند مبنی بر آنکه:

«رئيس جمهور آمريکا از آن طرف نامه می نويسند و اظهار علاقه به روابط می کند و ابراز احترام به جمهوری اسلامی می کند و از اين طرف اين حرف ها را می زند. کدام را باور کنيم؟»

خبری که در فردای اظهارات خامنه ای توسط روزنامه واشنگتن تايمز تکميل شد مبنی بر آنکه:
«طی ماه گذشته ميلادی نامه ای از سوی باراک اوباما و با هدف تلاش برای بهبود روابط دو کشور برای آيت الله خامنه ای رهبر ايران ارسال شده.»

واشنگتن تايمز در تکميل اين خبر به نقل از يک ايرانی مطلع که نامی از او نبرده آورده بود:
«نامه دولت ايالات متحده در فاصله زمانی چهارم تا دهم مه، بيشتر از يک ماه قبل از برگزاری انتخابات رياست جمهوری در ايران، ارسال شده و حاوی پيشنهادهائی برای همکاری های دوجانبه و منطقه ای و گفتگو درباره برنامه اتمی اين کشور بوده است.»
خبر واشنگتن تايمز در تائيد اظهارات آيت الله خامنه ای مبنی بر ارسال پيام اوباما به رهبری ايران از آن جهت حائز اهميت است که سه ماه قبل از آن آيت الله خامنه ای در سخنرانی اول فروردين ماه خود در مشهد و در پاسخ به پيام تبريک نوروزی اوباما به رهبران و مردم ايران، بعد از سال ها نفی هر گونه مذاکره با آمريکا برای نخستين بار واکنشی نرم خويانه از خود نشان داد و گفت:
« ما سابقه‏ای از دولت جديد و رئيس جمهور جديد آمريکا نداريم؛ نگاه می کنيم، قضاوت خواهيم کرد. شما تغيير کنيد، ما هم رفتارمان تغيير خواهد کرد.»

مجموعه تبادل آراء افشا شده بين آيت الله خامنه ای و باراک اوباما نشان دهنده آن می تواند باشد که آيت الله خامنه ای به اين باور رسيده است که اوباما بر موضع خود مبنی بر مذاکره بدون پيش شرط و محترمانه با ايران ابرام دارد.
بر اين اساس طبيعی خواهد بود خامنه ای بر روی چهار سال آينده سياست خارجی ايران حسابی ويژه برای مذاکره با آمريکا باز نمايد. حسابی که مطمئناً ايشان را به اين صرافت خواهد انداخت تا برای مذاکره محتمل با طرف آمريکائی خود را مستظهر به نماينده ای جهت شرکت در مذاکرات کند که اولاً موجوديت و تبعيت و اعتبار سياسی خود را در زمين ايشان تعريف کرده و ثانياً از حساسيت کمتری نزد جناح اصولگرا و و نخبگان نظامی ايران برخوردار باشد و ثالثاً با رويکرد مورد وثوق آيت الله مبنی بر مذاکره از موضع قدرت و طلبکاری با آمريکائی ها روبرو شود.
اعلام هم سوئی احمدی نژاد با مواضع آيت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه در کنار تائيد رويکرد مواضع اقتدارطلبانه احمدی نژاد در حوزه مناسبات ديپلماتيک توسط رهبری طی نشست شهريورماه سال ۸۷ جملگی مؤيد آن می تواند باشد که آيت الله خامنه ای در انتخاب نماينده خود جهت مذاکره محتمل با آمريکائی ها بر روی احمدی نژاد به يقين رسيده است.
طبعيتاً با فرض قطعی بودن شکست طلسم مذاکرات ايران با آمريکا، گزينه مورد وثوق آيت الله خامنه ای از ميان ۴ نامزد موجود در عرصه رياست جمهوری نمی توانست موسوی يا کروبی و يا حتی رضائی باشد که بارها استقلال رای و عمل خود از رهبری نظام را بوضوح بروز داده بودند.
همه تلاش آيت الله خامنه ای طی دوران تصدی مقام رهبری در ايران فهماندن اين موضوع به طرف آمريکائی بود که حرف اصلی در مناسبات بين ايران و آمريکا را بايد از دهان وی بشنوند.
واکنش تند و عتاب گونه آيت الله خامنه ای به مواضع آشتی جويانه مادلين آلبرايت وزير خارجه وقت آمريکا در دولت کلينتون با دولت وقت ايران و نه ايشان، نمونه برجسته ای از تکدر خاطر رهبری از ناديده انگاشتن خود توسط طرف آمريکائی در آن تاريخ محسوب می شد.
همچنانکه در پروژه بازداشت تا آزادی هاله اسفندياری نيز اين رويکرد به ظرافت توسط آيت الله خامنه ای دنبال شد.
«در پروژه بازداشت هاله اسفندياری صرف نظر از درستی يا نادرستی اتهامات منتسبه، يک نکته در جريان بازداشت تا آزادی وی بخوبی قابل مشاهده بود و آن ارائه راهکار ايران به آمريکا جهت حل مشکلات شان با تهران بود.
ايران با پروژه هاله اسفندياری با صراحت توام با صداقت به کاخ سفيد پيغام داد که چشم تان برای حل مشکلات با ايران بجای خيابان پاستور بايد در خيابان آذربايجان باشد!
اين نکته از آن جهت قابل فهم و مشاهده بود که بعد از بازداشت هاله اسفندياری، شخص لی هاميلتون، رئيس مرکز «وودرو ويلسون» و مسئول مستقيم هاله اسفندياری که از قضا ترغيب کننده اصلی دولت آمريکا جهت مذاکره با ايران در کميسيون گروه مطالعه عراق (کميسيون بيکر ـ هاميلتون) نيز بود ابتدا اقدام به نامه نگاری بمنظور آزادی هاله اسفندياری با روسای سه قوه ايران و شخص هاشمی رفسنجانی کرد اما از آنجا که هيچکدام از اين ۴ شخصيت حتی نامه ايشان را پاسخگوئی نکردند نهايتاً وی اقدام به ارسال نامه ای رسمی و محترمانه به رهبری عاليه نظام جمهوری اسلامی کرد. نامه ای که اين بار و برخلاف مراودات قبلی بدون پاسخ نماند و بلافاصله پاسخ آيت الله خامنه ای مبنی بر دادن دستور رسيدگی جهت حل مشکل هاله اسفندياری، از طريق دفتر نمايندگی ايران در نيويورک به صورت رسمی به شخص هاميلتون تقديم شد.
اصل انجام چنين مراوده ای با توجه به مفاهيم بکار گرفته شده در پاسخ رهبری ايران به نامه هاميلتون ناظر بر اين معنا بود که:
با توجه به صراحت قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران مبنی بر انحصار تعيين راهبردهای کلان ايران خصوصاً در عرصه سياست خارجی توسط رهبری، آمريکائيان برای حل مشکلات خود با ايران اولاً بايد با رهبری نظام گفتگو کنند و ثانياً برای چنين گفتگوئی نيز بايد گويشی مودبانه و محترمانه اتخاذ کنند.» *

تلاشی که ظاهراً و بالاخره با روی کار آمدن اوباما به ثمر نشست و نخستين نشانه آن را می توان در پيام تبريک نوروزی اوباما به رهبران و مردم ايران مشاهده کرد که ضمن اعلام شفاف برسميت شناختن حاکميت جمهوری اسلامی سرشار از احترام و تواضع بود.
اکنون و با چنين فرآيند و مختصاتی ظاهراً آيت الله خامنه ای برای ورود به عرصه مذاکره با آمريکا خود را مبسوط اليد می بيند مشروط بر آنکه بتواند در کنار چهار وزارت خانه اطلاعات و ارشاد و کشور و خارجه که بر اساس سنتی نانوشته انتخاب وزاری آنها در گرو صلاحديد رهبری تعريف شده، اينک کيستی رئيس جمهوری را نيز که محتملاً مقرر خواهد شد به تبعيت و نمايندگی از جانب رهبری طرف مذاکره با آمريکائی ها باشد، خود تعيين کند.
اما مشکل آيت الله آن بود که هر چند محمود احمدی نژاد در ميان چهار گزينه موجود قابل اعتماد ترين فرد نزد ايشان محسوب می شود اما تجربه نيز نشان داده احمدی نژاد نيز به اندازه کافی از عنصر اعتماد بنفس وتک روی برخوردار بوده تا بدون هماهنگی با ايشان دست به ارسال نامه های تبشيری وتبريک به روسای جمهور آمريکا بزند و يا متناوباً وخودسرانه روسای جمهور آمريکا را به مناظره دعوت کند.
رويکرد معنادار آيت الله در تائيد شتابزده نتيجه انتخابات رياست جمهوری هر اندازه برای رقبای احمدی نژاد می تواند تلخ باشد به همان اندازه می تواند ذائقه احمدی نژاد را نيز برخوردار از تلخی کرده باشد!
آيت الله خامنه ای حاذقانه با چنان اقدامی از سوئی فرصت اعاده حق را از نامزدهائی که مورد وثوق وی در مذاکره با آمريکا نبودند را گرفت و از سوی ديگر با توجه به آگاهی احمدی نژاد بر پيروزی متقلبانه اش در انتخابات، با برسميت شناختن عجولانه نتيجه انتخابات در کسری از ثانيه احمدی نژادی را که تا پيش از اين معتقد بود «من رئيس جمهور امام زمان هستم نه رئيس جمهور رهبری» از طريق سياست «زير دين بُردن» مُبدل به «گماشته» خود کرد.
احمدی نژادی اينک با فرو ريختن پايه های اعتماد بنفس اش چاره ای ندارد تا دور دوم رياست جمهوری خود را وامدار آيت الله خامنه ای بداند تا الطاف خفيه الهی!
تنها نکته محاسبه نشده در چنين سناريوئی حضور غيرقابل انتظار و حداکثری جامعه شهروندی ايران بود که بدون آگاهی از «مناسبات پشت پرده سياست» صادقانه در جستجوی مطالبات شهروندی خود توانستند ترکيب آرای متخذه در صندوق های انتخابات را بنحو چشمگيری بر عليه احمدی نژاد شکل دهند.
شدت اين حضور حداکثری تا حدی بود که اعلام نتايج بُهت آور آرا منجر به يک روياروئی غيرقابل انتظار و خيابانی بين «مخالفان نتيجه اعلام شده آرا» با حکومت شد.
روياروئی که با بی تدبيری طرفين و شيطنت اغيار به خون ريزی کشيده و ماحصل آن با فرض حفظ وضعيت موجود، رياست جمهوری احمدی نژاد را از کسوت گماشتگی به حضيض نامشروعی و جنايتکاری نيز کشاند.
خصوصاً آنکه شهرآشوبی های تهران اين فرصت را مهيا کرد تا دولت های اروپائی، بالاخص انگلستان در کنار اسرائيل که بدلائل سياسی و اقتصادی و امنيتی و [.?.] بشدت در پروای نزديکی ايران و آمريکا به سر می بردند از طريق رسانه های تحت امر خود (BBC و CNN) زبردستانه با دامن زدن به بحران تهران و از طريق ملتهب و متاثر کردن افکار بين الملل پيش بينی اوباما در پيغام تبريک نوروزی اش به رهبران و مردم ايران را محقق سازند، آنجا که اوباما در فراز پايانی پيغام اش بصورتی معنادار اظهار می داشت:
هر چند من در جستجوی آينده ای حاوی تجديد ارتباط بين مردم دو کشور و فرصت های بزرگتر برای همکاری و تجارت . آينده ای که در آن بر جدائی ها غلبه شده و شما و تمامی همسايه گان تان و کليه جهان در امنيت و صلح بيشتر زندگی کنند اما می دانم که تحقق چنين آينده ای آسان نيست و کسانی هستند که اصرار دارند تا اختلاف هايمان معرف ما باشند! **

داريوش سجادی
۱۱/تير/۸۸
dariushsajjadi@yahoo.com
ادامه دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ـ در خصوص پروژه هاله اسفندياری به تفصيل در مقاله زير اشاره شده:
آمريکا در آستانه نوشيدن جام زهر:
http://www.sokhan.info/Farsi/Jumu.htm
** ـ در مقاله «تغار شکسته تهران» که اشاره به ضرب المثل «تغاری بشکند ماستی بريزد ـ جهان گردد به کام کاسه ليسان» دارد به تفصيل در خصوص چيستی و چگونگی سوء استفاده فرصت طلبانه انگلستان و اسرائيل با تکيه بر رسانه های BBC و CNN از بحران تهران و اعمال فشار بر اوباما صحبت شده.
آدرس مقاله: http://www.sokhan.info/Farsi/Taghar.htm
[.?.] بخشی از اين مقاله با لحاظ اصل امانتداری حذف شده


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016