شنبه 24 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"رسالت من با آزادی ايران به پايان می‌رسد"، گفتگوی اشپيگل آنلاين با رضا پهلوی، برگردان از الاهه بقراط

رضا پهلوی
دوران اين توهم که تنها يک نفر، يعنی خامنه‌ای، می‌تواند به نام خدا قدرت حکومتی را کسب کند، به سر آمده است. اينک بالاترين رهبر مذهبی مشروعيت مردمی خود را از دست داده است. و از آن جا که کم نيستند در ميان اعضای ارتش و پاسداران انقلاب که هوادار رهبران مذهبی‌ای هستند که خامنه‌ای را به چالش می‌کشند، پس وی نمی‌تواند حتی روی اين حساب باز کند که بتواند يک ديکتاتوری نظامی را برای مدتی طولانی سر پا نگاه دارد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


www.alefbe.com

اشپيگل آنلاين در گفتگويی که با رضا پهلوی در روز ۱۳ اوت منتشر کرده است، به پشتيبانی او از مخالفان رژيم ايران و هم چنين اطمينان رضا پهلوی به اينکه روزی به ميهن‌اش باز خواهد گشت، می‌نويسد. اين گفتگو را می‌خوانيد:

اشپيگل آنلاين: آيا شما با اصلاح‌طلبان و معترضان در ايران تماس داريد؟
رضا پهلوی
: من از بيست و نه سال پيش به عنوان مخالف حکومت دينی در ايران فعاليت سياسی دارم و بيشترين وقت خود را در ارتباط با مردم ايران می‌گذرانم. نه تنها با اصلاح‌طلبان و مخالفان، بلکه هم چنين با مردم عادی ايران که در خاموشی، از بی‌عدالتی و وضعيت نابسامان اجتماعی و اقتصادی رنج می‌کشند. برای من آنها در اولويت قرار دارند.

س: منظورتان اين است که شما مستقيم و شخصا درگير آنچه هستيد که در ايران می‌گذرد؟ مگر نه اينکه تظاهرکنندگان می‌خواهند رژيمی را سرنگون کنند، که به نوبه خود پدر شما را سرنگون کرد؟
ج: جنبشی که در روز ۱۲ ژوئن [۲۲ خرداد] متولد شد، بيشترين پشتيبانی را از سوی همه مردم ايران دريافت کرده است. من هم به سهم خود از جنبش مردم حمايت کرده و تلاش می‌کنم صدای آزاديخواهانه آنها را به گوش جهان برسانم.

س: جديدترين چيزی که شما از ايران می‌شنويد، چيست؟

ج: جديدترين پديده اين است که روحانيان عاليرتبه آشکارا عليه آيت‌الله خامنه‌ای حرف می‌زنند. منظورم روحانيانی هستند که مرجع تقليدند و نه فقط به دليل دانش [مذهبی] و صداقت خود مورد قبول‌اند، بلکه هم چنين به دليل استقلال‌شان از دولت مورد توجه قرار دارند.

س: از نظر شما بين روحانيان ايران شکاف افتاده است؟
ج: مسلم است. روحانيان وابسته به حکومت که به شهر مقدس قم و مدرسه‌های آن که آشکارا مورد حمايت مالی و قدرت دولتی قرار دارند، وارد می‌شوند، مورد تأييد روحانيان مستقل نيستند چرا که روحانيان حکومتی، به قدرت بيش از تقوا و ايمان علاقه دارند. در نخستين روزهای حکومت دينی، اين دوگانگی چندان مشخص نبود. حالا اما با انبوه مردمی که به خيابانها آمده‌اند و به فرمان بالاترين مقام مذهبی به طرزی خشونت‌آميز سرکوب می‌شوند، فاصله بين اين روحانيان بيشتر شده است. روحانيان نمی‌توانند بيش از اين سکوت کرده و تماشا کنند که چگونه به نام اسلام در زندانها شکنجه و تجاوز می‌شود. اين روحانيان برخلاف ملايان حکومتی از سوی مردم پشتيبانی می‌شوند و نمی‌توانند از احساسات مردم فاصله زيادی بگيرند.

س: آيا اين همه به معنی تغيير اين دوران است؟
ج: حالا جهان می‌تواند به روشنی ببيند که چگونه آيت‌الله و روحانيان تشنه قدرت از اعتقادات مردم سوء استفاده کردند تا اين دروغ بزرگ را که آنها مشروعيت خود را از اسلام دارند، به مردم قالب کنند. دوران اين توهم که تنها يک نفر، يعنی خامنه‌ای، می‌تواند به نام خدا قدرت حکومتی را کسب کند، بسر آمده است. اينک بالاترين رهبر مذهبی مشروعيت مردمی خود را از دست داده است. و از آنجا که کم نيستند در ميان اعضای ارتش و پاسداران انقلاب که هوادار رهبران مذهبی‌ای هستند که خامنه‌ای را به چالش می‌کشند، پس وی نمی‌تواند حتی روی اين حساب باز کند که بتواند يک ديکتاتوری نظامی را برای مدتی طولانی سر پا نگاه دارد.

س: ولی به نظر می‌رسد که رژيم کار خود را پيش می‌برد.
ج: بهترين واژه برای توضيح موقعيت سياسی در ايران اين است که رژيم مات شده است. راه پس و پيش ندارد.

س: شما نقش رؤسای جمهوری پيشين، خاتمی و رفسنجانی را چگونه می‌بينيد؟ فکر می‌کنيد انتقاد آنها تأثيری داشته است؟
ج: موضوع بر سر اين نيست که آنها چه تأثيری می‌گذارند، بلکه بر سر اين است که آنها به نوبه خودشان تا چه اندازه از خشم مردم و انتقاد به آيت‌الله خامنه‌ای تأثير پذيرفته‌اند. ولی من خوشحالم از اينکه آنها دارند در جهت درست حرکت می‌کنند و امروز اين را درک می‌کنند که يا بايد در کنار مردم باشند و يا در کنار خامنه‌ای.

س: ولی آيا کار بيشتری از دست آنها بر نمی‌آيد؟
ج: من اميدوارم که آنها سريعتر و بيشتر از دوگانگی ويژه خود فاصله بگيرند و آنچه را غلط است به صراحت بيان کنند. نه تنها فقط در مورد تصميمات خامنه‌ای، بلکه درباره کل نظامی که در آن يک نفر می‌تواند شش نفر ديگر را مستقيم و شش نفر ديگر را غيرمستقيم گزينش کند و بعد آن دوازده نفر تصميم بگيرند که چه کسی می‌تواند نامزد رياست جمهوری و يا مجلس بشود يا نشود. همان يک نفر است که می‌تواند رئوس نيروهای نظامی، قوه قضاييه، راديو و تلويزيون و هم چنين بسياری از مسئوليت‌های ديگر را تعيين ‌کند.

س: چه نقشی اينترنت و رسانه‌های بين‌المللی در اين بحران بازی می‌کنند؟
ج: ممنوعيت خبررسانی توسط رسانه‌های بين‌المللی از سوی رژيم، راه و روشی که در برخورد با خبرنگاران در پيش گرفته است، محدوديت شديد فعاليت آنها و اينکه آنها را جاسوس امپرياليسم قلمداد می‌کند، همگی نشان می‌دهد که اين رسانه‌ها تا چه اندازه می‌توانند مؤثر باشند.

س: ولی آيا رسانه‌ها خيلی زود پای خود را کنار نکشيدند؟ شما چه انتظاری از رسانه‌ها داريد؟
ج: نخست اينکه زيرپا نهادن حقوق بشر را در ايران افشا کنند. دوم، آنها می‌توانند از طريق پخش خبر، به مردمی که حاکمانشان با ناکامی تلاش می‌کنند آنها را در سکوت و بی‌خبری نگاه دارند، اميد بدهند. رسانه‌ها می‌توانند پرده سياه سانسور را کنار بزنند.

س: شما اين موضوع را که با سازمان سيا تماس داريد، تکذيب کرديد. ولی با اين همه با دولت آمريکا در ارتباط هستيد، مگر نه؟
ج: بخشی از وظايف من اين است که در صورت لزوم با تصميم‌گيرندگان سياسی در تمامی جهان به مشاوره بپردازم. از اين زاويه است که من از امکانات مختلف استفاده می‌کنم تا شخصيت‌ها را مطلع ساخته و با آنها درباره مسائل ايران به گفتگو بپردازم.

س: شما از سالها پيش در مريلند زندگی می‌کنيد. با اين همه موقعيت کنونی را «موقتی» می‌ناميد. خانه شما کجاست؟
ج: همه جای ايران خانه من است. آنجا تنها ميهن حقيقی من است.

س: آيا امروز اميد شما برای بازگشت به ايران بيش از گذشته است؟
ج: من هميشه به اين موضوع اميدوار بودم! برای من پرسش هرگز اين نبود که آيا به ميهنم باز می گردم يا نه، بلکه اين بود که کی اين بازگشت صورت خواهد گرفت.

س: دلتان می‌خواهد بيشتر در چه نقشی به ايران باز گرديد؟ يک نقش سياسی يا خصوصی؟
ج: رسالتی که برای خود قائلم، با آزادی ايران و زمانی که هموطنانم بتوانند رهبری خود را آزادانه انتخاب کنند، و يک نظام سياسی دمکراتيک را به انتخاب خودشان تعيين نمايند، پايان می‌گيرد. از آن پس هموطنانم هستند که نقش مرا تعيين خواهند کرد. من به آنها در هر مسئوليتی که بخواهند، خدمت خواهم کرد.

س: آيا به نظر شما واقعا ميرحسين موسوی، نامزد شکست‌خورده انتخابات رياست جمهوری، بهتر از احمدی‌نژاد، نامزد پيروز انتخابات است و يا اساسا با او تفاوت دارد؟
ج: احمدی‌نژاد حقه‌بازی می‌کند، دروغ می‌گويد و در انتخابات تقلب می‌کند. موسوی از تهديدات بالاترين مقام رهبری روحانی ترسی ندارد. او هنگامی که خواستار شمارش دوباره آرا در شرايط عادلانه و بی‌طرفانه شد، از خود شجاعت نشان داد. البته که بين اين دو نفر تفاوت اساسی وجود دارد. اما شما بايد موقعيت دشوار موسوی را درک کنيد. در حال حاضر وی تا زمانی که يقين نکرده است مبارزه مردم ادامه خواهد يافت، نمی‌تواند آنچه را بگويد يا انجام بدهد که می‌خواهد.

س: فکر می‌کنيد ايران بايد اجازه داشته باشد که برنامه اتمی خود را پيش ببرد؟
ج: شما نبايد فراموش کنيد که حق ايران در استفاده غيرانظامی از برنامه هسته‌ای هرگز از او سلب نشده بود تا زمانی که اين رژيم دينی پيدا شد. همان کشورهايی که امروز با تحريم دست به تنبيه ايران زده‌اند، در فروش تکنولوژی و رآکتور اتمی به کشور ما با يکديگر رقابت می‌کردند. هيچ دولت خارجی واقعا هرگز نگفت که ايران حق برخورداری از تکنولوژی اتمی را برای استفاده غيرنظامی ندارد. مشکل در سرشت اين رژيم و اهداف غيرقابل اطمينان آن است. جهان برای اعتماد نکردن به رژيمی که تروريست‌ها را در خارج حمايت کرده و همزمان جامعه خودش را سالهاست سرکوب می‌کند، دلايل خوبی در دست دارد. اظهارت نگران‌کننده برخی از زمامداران کليدی نظام در رده‌های رهبری نيز اين آتش را دامن می‌زنند.

س: به اين ترتيب پاسخ شما مثبت است؟
ج: موضع من ساده است: ايران به عنوان کشوری که پيمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضا کرده است، حق دارد برنامه هسته‌ای صلح‌آميز خود را داشته باشد. ولی دولت‌های دمکراتيک آينده بايد دامنه و امکانات عملی چنين برنامه‌هايی را بر بستر نيازمندی‌های ما به انرژی بررسی کنند و همزمان اعتماد کامل جامعه جهانی را تأمين نمايند.

س: آيا به نظر شما تاريخ درباره پدر شما و حکومت وی ناعادلانه قضاوت کرده است؟
ج: تاريخ هنوز بايد درباره آن دوره قضاوت کند. با توجه به نبود مباحثه همگانی و علنی در اين مورد، تا کنون اين امکان وجود نداشته است که بتوان نظرات واحساسات را در اين باره سنجيد. چيزی که من می‌توانم به شما بگويم اين است که بسياری از ايرانيان، از جمله نسل جوان، که هرگز آن دوره را تجربه نکرده است، از زاويه‌ای به قضايا نگاه می‌کند که با آنچه تبليغات مسموم رژيم تلاش کرده است در سر آنها فرو کند، تفاوت دارد.

س: ولی تصويری که از پدر شما وجود دارد، همه چيزش به تبليغات مربوط نمی‌شود.
ج: با توجه به منابع تدارکاتی و مالی که در يک کشور نفت‌خيز و انقلابی به کار گرفته شد تا پدر مرا بدنام کنند، به نظر من هيچ انسان منصفی نمی‌تواند بگويد که دوستان و دشمنان وی تا کنون دسترسی برابر به بارگاه دادگاه افکار عمومی و يا به صفحات تاريخ را داشته‌اند. من انتظار ندارم تا زمانی که هر دو طرف حق برابر در اظهار نظر نداشته باشند، قضاوت عادلانه‌ای صورت گيرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016