پنجشنبه 5 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ديدار مهم آيت الله بيات زنجانی و آيت الله صانعی؛ پرونده سازی بولتن نويسان برای دختر مرجع تقليد، وبلاگ فرزند آيت الله بيات

به گزارش وبلاگ شخصی محسن بيات ، روز گذشته چهارم شهريور ماه آیة الله بيات زنجانی يکی از مراجع تقليد معترض به کودتا ۲۲ خرداد ، به ديدار آیة الله صانعی يکی از بزرگترين مراجع تقليد شيعيان رفت.
اين ديدار پس از سخنان شجاعانه اخير آیة الله صانعی عليه جنايات کودتاچيان و حملات برنامه ريزی شده روزنامه ها و سايت های دولت کودتا عليه اين مرجع بزرگ تقليد ، برگزار شد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ديدار آیة الله بيات از آیة الله صانعی در راستای حمايت اين مرجع تقليد از سخنان شجاعانه آیة الله صانعی و مخالفت شديد اين دو مرجع تقليد شيعيان با دولت کودتا ارزيابی ميشود.
همچنين روز گذشته فقيه عاليقدر آيه الله العظمی منتظری در پاسخ به نامه ۲۹۳ تن از فعالان سياسی و روشنفکران ، دادگاه های اخير را نمايشی و باعث وهن قضای اسلامی دانسته و از مسئولان خواسته اند که به اين سناريوها و نمايش ها پايان دهند.
مرجع بزرگ تقليد شيعيان، حضرت آيت‌الله منتظری ضمن انتقاد شديد از وضع موجود کشور اعلام کرده اند که : « اين حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی ».
همچنين بنا به آخرين پست وبلاگ شخصی محسن بيات ، در بولتن يکی از نهاد های امنيتی برای دختر آیة الله بيات پرونده سازی شده است.
بولتن نويسان در حالی مدعی شده اند که يکی از دختران آیة الله بيات در آلمان بی حجاب رويت شده است و با يک تيم مستند ساز آلمانی هم همکاری داشته است ، که محسن بيات اساسا از سفر خواهرانش به آلمان خبر ندارد و خبر جعلی سفر خواهرش به آلمان را برای اولين بار در بولتن کودتاچيان خوانده است.
متن کامل آخرين پست وبلاگ محسن بيات را در زير ميتوانيد بخوانيد:
« برای احوالپرسی با آيت الله صانعی، همراه با ابوی سری به دفتر ايشون زديم تا هم ديداری رو تازه کنيم و هم بخاطر وقايع اخير، ابوی با ايشون صحبت هائی رو داشته باشند.
آقا مجتبی يکی از دوستای خوب من، اونجا بود و به محض ديدن من، از من خواست تا به گوشه ای بريم تا مطلبی رو به من البته به صورت خصوصی بگه.
وقتی که کمی از جمع دور شديم، اون بنده خدا دست کرد توی جيبش و کتابچه ای رو درآورد و به من گفت: اين رو ديدی شما؟ و من گفتم: نه، چی هست؟ و ايشون ادامه داد: ببينيد جالبه، به خدا اين رو که ديدم فهميدم اينها چقدر بی تقوان، واقعاً بی تقوان .... و کتابچه رو بدست من داد. اين که عرض می کنم کتابچه، چونکه ظاهرش به کتابچه می موند ولی وقتی که روش عبارت محرمانه رو ديدم، فهميدم که بولتن يک ارگانی يا سازمانی، جائيه. بازش کردم و ديدم که کمی راجع به مساجد و اينور و اونور نوشته و خلاصه با يک تورق عادی، چيزی دستگيرم نشد. آقا مجتبی که متوجه اين موضوع شد، اون کتابچه رو گرفت و ورق زد و به صفحه ای رسيد و گفت: اينجا رو بخون. عين مطلب رو واو به واو يادم نيست ولی مفهوم اين بود که خواهر من(معلوم هم نبود کدومشون مورد نظر نويسنده بوده) در آلمان!!! بی حجاب رويت شده و با يک تيم مستند ساز آلمانی هم، همکاری داشته و خلاصه در قم هم همينطور و(آلمان، خواهر من و اصلاً کی و چه تاريخی و به چه مناسبت؟) ....
گفتم: می تونم اين رو داشته باشم؟ و مجتبی در حاليکه کتابچه رو می بست و توی جيبش می گذاشت به من گفت: اين نه، ولی صبح، يک نسخه اش رو برات می آرم.....
توی ماشين نشستيم و داستان رو برای ابوی نقل کردم. ايشون هم فرمودن: صبح من ببينم چيه.. و من در ادامه با لبخندی به ايشون گفتم: جالب بود که توی کتاب نوشته بود لطفاً مطالعه کنيد و برای کسی هم نقل نکنيد. »


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016