گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
8 شهریور» سخنگوی شورای شهر تهران: تشکيل کميته بررسی گزارش دفن اجساد مجهولالهويه در بهشتزهرا، ايلنا7 شهریور» فرمانده کل سپاه: در حوادث اخير ۱۳ نفر از بسيج، حدود ۷ نفر با سابقه بسيجی و از مخالفين تنها ۹ نفر کشته شدند، فارس 6 شهریور» شهيد پرنداخ، دانشجوی دانشگاه اصفهان به خاک سپرده شد، موج سبز آزادی 5 شهریور» ياد و نام ندا آقاسلطان هنوز زنده است، گزارش "موج سبز آزادی" از خيابانهای خسروی و صالحی در محله اميرآباد تهران 5 شهریور» شکايت پدر شهيد مصطفی غنيان از روزنامه های وطن امروز و ايران، ادوارنيوز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! روايتی از زندگی، بازداشت و کشته شدن سعيده پورآقايی، پارلمان نيوزهمزمان با انتشار خبر شهادت سعيده پورآقايی (آمايی) دختر جوانی که عنوان میشود اکنون پيکر او در يکی از قبور گمنام قطعه ۳۰۲ بهشت زهرا دفن شده است، فردی با ارسال يادداشتی برای فراکسيون خط امام(ره) مجلس به روايتی از زندگی و بازداشت سعيده پرداخت. به گزارش پايگاه خبری فراکسيون خط امام(ره) مجلس«پارلماننيوز»، دراين متن که با عنوان «ديروز همه گريستند»، نگاشته شده، آمده است: سعيد دو سال بود که ديگر پدر نداشت.اگرچه آن وقت هم پدرش نمی توانست خيلی پابه پای دخترش تکاپو و هياهو داشته باشد. جنگ از پدر سعيده جسمی بيمار به يادگار گذاشته بود که فقط "بود" هرچه بود پدرش بود و کوله باری از خاطرات و خطرات جنگ خاطراتی از ۸ سال دفاع از ناوس ملت ايران و اميد از اينکه ناموس اش را بعد از او پاس خواهيم داشت.سعيده دو سال پيش پدرش را از دست داد. آثار به جای مانده از سلاح های شيميايی ديگر توانی برای ماندن در او نگذاشته بود و او بايد می رفت و همسر و دختر نوجوانش را که يادگار سالهای جنگ و امام بود به ما میسپرد...ما چه کرديم؟! ديروز مراسم ختم سعيده بود.مراسم ختم که نه!مادرش بود و چند نفر از اعضای خانواده و مهندس مير حسين موسوی و البته فضايی از غم و اندوه و بهت و حيرت سعيده برای همراهی با جنبش سبز فقط به پشت بام خانهاش می رفت نه برانداز بود و نه مخملی فقط الله اکبر میگفت تا اينکه شبی آمدند سه زن و دو مرد بودند او را بردند، برای هميشه! امانتدارش که دلبندش را برده بودند به همهجا متوسل شد تا يادگار همسر شهيدش را باز يابد اما هرچه تلاش میکرد کمتر به نتيجه میرسيد، تا اينکه به درگاه يکی از اعضای نزديک به رييس دولت متوسل شد و او هم راهنماييش کرد تا به پشت سردخانهای صنعتی رسيد. آری سعيدهاش را درآغوش گرفت اما چه سياه و چه سرد چرا ديگر از آن نشاط و شور نوجوانی اثری نبود؟! ديروز همه گريستند. Copyright: gooya.com 2016
|