یکشنبه 15 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سبزها به "قانون اساسی نوين" بيانديشند! نظام رفتنی است! بابک داد

بابک داد
الان مهم اين است که اين نظام کودتاچی اثبات کرده، بخش های زيادی از قانون اساسی جمهوری اسلامی، در تضاد با خواسته های برحق ملت است و اين جای کتمان ندارد. دولتمرد شدن يک ولی فقيه(!) جز "فساد دينی و بيداد دولتی" موجود، نتيجه ای به بار نمی آورد. بنابراين اهالی جنبش سبز، به برپاسازی يک "نظام قانونی نوين" اميد بسته اند که از تناقض ها و اشتباهات و ظلم های "تمام اين سی سال اخير" تهی باشد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بيانيه ديروز ميرحسين موسوی را حتما" بخوانيد و هوشمندی او را از خلال کلماتش دريابيد. امروزه نسل نوين و خيزش نوين و انرژی نوينی بنام جنبش سبز شکل گرفته که شبيه هيچ رخداد ديگری نيست بجز خودش. برای ادامه اين جنبش، بايد هوشمند و اميدوار و زيرک بود که اهالی و سران جنبش سبز مانند «ميرحسين کروبی» و خاتمی عزيز هستند. امروزه احيا و تکرار «بخشهايی» از قانون اساسی و تکرار دوران «دوران امام» که در بيانيه های مهندس موسوی يا آقايان کروبی و خاتمی بر آن تأکيد می شود، نه «منطقی و مفيد» است، و نه «ممکن و شدنی» است! قبلا" اصلاح طلبان بدليل اخلاص و صميميتشان، گاهی اصرار غيرلازمی داشتند بر اينکه پايبنديشان را به«آرمانهای امام» و ارزشهای انقلاب سال ٥٧ به «غاصبان امام و ج.ا» اثبات نمايند و گاهی اصرارشان بر بی عيب بودن و درخشندگی دوران امام، باعث می شد جنگهای غيرلازمی در ميان بدنه هفتاد ميليونی مخالفان نطام فعلی دربگيرد. در حالی که معنای بيانيه ديروز مهندس موسوی اين است که در گيرودار «به گروگان گرفته شدن ملت ايران» اولويت اساسی با اتحاد فراگير تمام ملت گروگان، برای رهايی است. وقت تنگ است و «سلول های» جامعه ايرانيان بايد احيا شوند و به روشنگری ساير اقشار ناآگاه پيرامونی همت کنند که جنبش سبز بدنبال چيست؟ معنای مستتر بيانيه ميرحسين، دوری گزينی از بحثهای اختلاف افکنانه و اصرار بر همدلی ايرانيان
داخل و خارج برای يک هدف بزرگتر است.به عبارتی در اين گيرودار گروگانگيری ملت، کسی نمی تواند و لازم نيست اثبات کنيم دوران آيت الله خمينی، عالی و بی نقص بوده، يا برعکس ثابت نماييم آن دوران کاملا" پر اشتباه و ظالمانه بود. و حالا هم زمان چنان جنگ بی حاصلی نيست. ما امروزه با نظامی نامشروع و جنايتکار مواجهيم و بايد به سرنگونی کامل(و نه رفرم و اصلاح!) آن همت کنيم. و از حالا،سر فرصت، به فکر طراحی يک «ساختمان متمدن» برای جامعه بعد از اين باشيم و در طراحی ابعاد و اتاقهای آن، خطاهای قبل از اين را تکرار نکنيم و برای «تمام ايرانيان» اتاق بسازيم. پس بحثهای انحرافی بی معناست. کودتای ٢٣ خرداد، همه آنچه را که نامش «جمهوری اسلامی ايران» بود «ختم» کرد و رسما" به جمهوريت و اسلاميت و ايرانيت نظام سی ساله پايان داد. ولی فقيه قدرت طلب و سپاهيان خونريز همدستش، با «مخلوط و معجونی» از شعارهای فريبنده و زيبای دينی و سياسی، توانستند اين کودتا را برای مردم روستاها، بسيجيان ساده دل و بدنه ناآگاه جامعه توجيه کنند و حتی برخی از بسيجيان را برای سرکوب معترضان و مردم قانع و تهييج نمايند.نظام با توسل زيرکانه به «سرند و گزينش» ارزشها و امام و قانون پرداختند تا نزد
همان جمعيت ناآگاه و سنتی، به اين کودتای سياه، نام «نجات نظام از انقلاب مخملی!» بدهند و به قصد شوم خود نائل آيند و با «مصادره امام و انقلاب٥٧»،نخست وزير معتمد امام را ضدانقلاب و عامل اسرائيل جلوه دهند و موسوی و کروبی و هاشمی و خاتمی و بقيه سابقه داران انقلاب و ياران نزديک امام را به راحتی قربانی کنند. اما مطالبات ملت از تمديد انتخابات بالاتر رفت و اکنون مطالبات برحق ملت، قانون اساسی متناقض فعلی را هم درنورديده است و به احيای اصول خوب و معطل مانده آن در نظام کنونی هيچ اميدی ندارند. پس اصرار بر احيای قانونی که «سرند و غربال شدنی» است و حاصلش کودتای اخير بود، اصرار بی ثمری است که انرژی جنبش را صرف بحثهای وقت گير می کند. عده زيادی، مشکلات نظام فاسد امروز را حاصل قانون متناقض جمهوری اسلامی می دانند که جمهوريت را گرفتار دور باطل کرده است.الان مهم اين است که اين نظام کودتاچی اثبات کرده، بخشهای زيادی از قانون اساسی ج.ا، در تضاد با خواسته های برحق ملت است و اين جای کتمان ندارد. دولتمرد شدن يک ولی فقيه(!) جز «فساد دينی و بيداد دولتی» موجود، نتيجه ای ببار نمی آورد. بنابراين اهالی جنبش سبز، به برپاسازی يک «نظام قانونی نوين» اميد بسته اند که از تناقضها و اشتباهات و ظلمهای «تمام اين سی سال اخير» تهی باشد. قانونی نوين که «چتر فراگيری برای تمام ايرانيان» باشد از هر مرام و مذهب و تبار و جنس و قومی. قانونی براساس «نيازهای امروز و پيش نيازهای فردا»؛ که از خطاهای عمدی يا غيرعمدی که در تمام سی سال گذشته رخ داده و نهايتا"وضع فاجعه آميز امروز را رقم زده و يک اقليت را سوار برسرنوشت اکثريت ملت کرده، عبرت بگيرد و «طرحی نو دراندازد». رمز موفقيت جنبش، حفظ و گسترش وحدت است. ما در اين جنبش،به «عضوگيری از تمام ايرانيان» برای مشارکت در براندازی نظام نيازمنديم. همزمان نيازمنديم به نگارش و تدوين يک «قانون اساسی همه گير» برای حفظ کرامت و آزادی و حقوق «تمام ايرانيان». پس از بحثهای انحرافی،وقتگير بپرهيزيم.
وحدت و يکدلی تمام ايرانيان و هموطنان، رمز پيروزی ملت ما بر «گروه گروگانگيرها»ست. هيچ چيزی برای چند نفری که مسافران يک هواپيما را به گروگان گرفته اند، لذتبخش تر از اختلاف بين مسافران و مشاجره ميان گروگانها نيست. با يکدلی و وحدتمان، داغ آن لذت را بر دل گروگانگيرها می گذاريم و به تدوين قانون اساسی نوين مشغول می شويم. چون اين نظام رفتنی است.به اين حرف اعتماد کنيد.

فرصت نوشتن، روزنوشته های بابک داد
www.babakdad.blogspot.com
تماس:
[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016