دوشنبه 30 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

روز قدس و بدفرمانی مدنی، عمار ملکی

عمار ملکی
اين حرکت که عامدانه، آگاهانه و مسالمت آميز بود بار ديگر نشان داد که اگر حکومت اجازه برگزاری تظاهرات اعتراضی و قانونی را نمی دهد و نافرمانی مدنی را شديدا سرکوب می کند، نمی تواند به سادگی مانع بدفرمانی مدنی شود. زيرا در حرکت بدفرمانی مدنی، اساسا حکومت دچار نوعی گيجی و بلاتکليفی خواهد شد، زيرا که اين حرکت بنا به خاصيت دوگانه خود در حفظ ظاهر و نقض باطن يک رويه، دست حکومت را در اعمال خشونت تا حدی می‏بندد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


[email protected]

سال گذشته پژوهشی درباره انواع اعتراضات مدنی انجام دادم که در آن به بررسی نظرات مختلف پيرامون نافرمانی مدنی و ديگر انواع مبارزات مدنی پرداختم. در بخش پايانی آن پژوهش رفتار اعتراضی ايرانيان بررسی شده بود و با توجه به شرايط سياسی و فرهنگی ايران، اين نتيجه را گرفته بودم که در بعضی مواقع روش اعتراض مدنی ايرانيان، اگر چه ظاهرا شبيه نافرمانی مدنی است اما اساسا چيزی متفاوت با آن است و خصوصيات خاص خود را دارد. با توضيح اين مشخصات به طرح و تفسير يک الگوی جديد اعتراضی دست زدم و آنرا «بدفرمانی مدنی» ناميدم. واژه و مفهومی که تاکنون در فرهنگ سياسی اعتراضات مدنی وجود نداشته، اما بنظرم در عمل بهترين توصيف را از نوع خاص رفتار اعتراضی ايرانيان نشان ميداد.(۱)
جهت آشنايی خوانندگان توضيح ميدهم که بدفرمانی مدنی، رفتاری اعتراضی است که درآن معترضان با بداجرا کردن يک قانون، قاعده يا يک رويه، اعتراض خود به امری که نادرست و ناعادلانه ميدانند را ابراز ميدارند. بدفرمانی مدنی عملی عامدانه، آگاهانه و مسالمت آميز است.
در اين عمل افراد در ظاهر در حال انجام يک قانون، دستور يا رويه هستند اما در باطن آنرا نصفه نيمه و بد اجرا ميکنند و در اصل به شکل دلخواه خود محتوای آنرا تغيير ميدهند.
اين اعتراض گاهی بطور مستقيم در برخورد با يک قاعده انجام ميپذيرد (بدفرمانی مستقيم) و گاهی برای نشان دادن اعتراض به يک امر ناعادلانه، معترضان رويه ای ديگر را بد اجرا ميکنند تا اعتراض خود را نشان دهند(بدفرمانی غيرمستقيم). بدحجابی يکی از نمونه های بدفرمانی مستقيم در ايران است که هدف آن، بد اجرا کردن قانون حجاب اجباری است که از نظر معترضان قاعده ای ناعادلانه است. نمونه ای از بدفرمانی غيرمستقيم را در همين مطلب مشاهده خواهيم کرد.
بدفرمانی زمانی انجام ميگيرد که اعتراض علنی نسبت به يک قاعده يا رويه نادرست به شکل نافرمانی، هزينه بالايی برای معترضان دارد و با سرکوب و واکنش تند سيستم حاکمه مواجه ميشود.
اين رفتار اعتراضی به اقتضای شرايطی بوجود می آيد که در آن حکومت اجازه اعتراض علنی و مسالمت آميز را به شهروندانش نميدهد و در نتيجه شهروندان مجبور ميشوند که به اين شيوه اعتراض خود را بروز دهند.
با اين مقدمات اگر نگاهی به حضور معترضان جنبش سبز در راهپيمايی روز قدس بيافکنيم، حرکت بدفرمانی مدنی بوضوح مشاهده ميشود. با توجه به آنکه مجوز راهپيمايی اعتراضی به مخالفان داده نميشود، آنها نيز از فرصت راهپيمايی روز قدس استفاده کرده تا اعتراض خود را به مسائل پس از انتخابات اخير نشان دهند. (بدفرمانی غير مستقيم)
معترضان ميدانستند که راهپيمايی روز قدس، يک رويه حکومتی بوده تا در آن طرفداران سياستهای نظام با دادن شعارهای رسمی، همراهی و همدلی خود را با حکومت نشان دهند، اما جنبش اعتراضی سبز در آن مراسم شرکت کرد و محتوای آنرا به شکلی که خود ميخواست تغيير داد و در اصل آنچه را که حکومت از شرکت کنندگان انتظار داشت را بداجرا کرد. اين حرکت که عامدانه، آگاهانه و مسالمت آميز بود بار ديگر نشان داد که اگر حکومت اجازه برگزاری تظاهرات اعتراضی و قانونی را نميدهد و نافرمانی مدنی را شديدا سرکوب ميکند، نميتواند به سادگی مانع بدفرمانی مدنی شود. زيرا در حرکت بدفرمانی مدنی، اساسا حکومت دچار نوعی گيجی و بلاتکليفی خواهد شد، زيرا که اين حرکت بنا به خاصيت دوگانه خود در حفظ ظاهر و نقض باطن يک رويه، دست حکومت را در اعمال خشونت تا حدی می‏بندد.
اين مساله باعث ميشود که هيچ چيز در جای خود قرار نگيرد و مراسمی که حکومت انتظار دارد در تاييدش برگزار شود، به محلی برای سر دادن شعارهای اعتراضی تبديل شود که يقينا باعث ناخرسندی حاکميت ميگردد. اما خودکرده را تدبير نيست زيرا که اين رفتار معترضان، نتيجه اجازه ندادن حکومت به مخالفان برای برگزاری راهپيمايی مستقل ميباشد و در نتيجه آنها مجبور به استفاده از اين فرصتها برای نشان دادن اعتراضشان ميشوند. بدفرمانی مدنی موقعی روی ميدهد که حکومت جايی برای اعتراض قانونی و نافرمانی مدنی نميگذارد.
کلام آخر اينکه بدفرمانی مدنی نه از کتابهای هابرماس و جان کين و جان رالز گرفته شده و نه برآمده از علوم انسانی غربی است و نه آنکه در موسسات آلمانی و آمريکايی و هلندی تدريس ميشود. اين روش اعتراض، از هوشمندی، زيرکی، شوخ طبعی، سازگاری و فرصت شناسی ايرانی برآمده است که به هر حال فرصتی را برای بيان اعتراض خود با کمترين هزينه خواهد آفريد. اين روش اعتراض، نتيجه منطقی برخورد سرکوبگرانه حاکميت با ديگر روشهای اعتراضات مدنی است. از اينرو اگر که حاکميت خوشش نمی آيد که مراسم رسمی اش بدين شکل اجرا شود و از محتوای مورد علاقه اش تهی شود، بايد اجازه حضور مخالفان و حق اعتراض آنها را برسميت بشناسد.
بدفرمانی مدنی در بيشتر موارد، روشی «مطلوب» برای معترضان هم نيست اما اجبارا تنها روش «ممکن» برای بيان اعتراض آنها ميشود.

پی نوشت:
(۱) برای اطلاع بيشتر از تعريف، مفهوم و ويژگيهای بدفرمانی مدنی و نمونه هايی از آن در ايران به مقالات «از نافرمانی مدنی تا بدفرمانی مدنی» بخشهای يازدهم و سيزدهم مراجعه شود.
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/01/083012.php
http://mag.gooya.eu/politics/archives/2009/02/083808.php


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016