گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
22 مهر» پشت پرده صدور حکم اعدام برای محمدرضا علی زمانی، نوروز21 مهر» کميسر دفتر حقوق بشر سازمان ملل: احکام اعدام در ايران غيرقانونی است، دويچه وله 21 مهر» عبدالکريم لاهيجی: اعدام ها لجاجت با جامعه بين المللی است، احکام سنگين برای ارعاب مردم است، روزآنلاين 21 مهر» متن سند سازمان عفو بین الملل به مناسبت سالروز جهانی لغو مجازات اعدام 20 مهر» کانون مدافعان حقوق بشر: اعدام را متوقف کنيد!
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کمتر از ۱۰ روز تا اعدام نوجوانی ديگر به نام صفر انگوتی، عليرضا فيروزیروايت اعدام روايت سختيست، حال اگر به اعدام کودکان و نوجوانان زير ۱۸ سال بخواهيم بپردازيم که سختی دو چندان است. کمتر از ۲۴ ساعت از اعدام بهنود شجاعی، نوجوانی که بعد از ۴ بار که به پای چوبه دار برای اعدام آورده می شد و هربار فشارهای بين المللی و داخلی مانع اعدامش می شد در ميان نا باوری بيش از ۲۰۰ نفر از مخالفين اعدام در زندان اوين اعدام شد. اما داستان از اين جا آغاز نشده و است و به اين جا نيز ختم نخواهد شد، کمتر از ۱۰ روز ديگر نوجوان ديگری به نام صفر انگوتی که در ۱۷ سالگی مرتکب قتل شده است اعدام خواهد شد. وی در حال حاضر تنها ۲۰ سال سن دارد و پس از نزديک به ۴ سال تحمل شرايط زندان بايد خود را برای اعدام آماده کند. در ادامه گزارشی درباره نحوه ارتکاب جرم اين نوجوان که در وبلاگ يکی از وکلای ايشان، آقای محمد مصطفايی آمده است را مطالعه می فرماييد: "صفر انگوتی متولد ۲۹/۶/۱۳۶۸ می باشد که در زمان ارتکاب جرم ۱۷ ساله بوده است او در تشريح حادثه می گويد:« ساعت حدود ۷:۳۰ تا ۸ شب بود که با دوستانم به نامهای محمد، مصطفی، سيروس و اسماعيل در حال قدم زدن در خيابان طالقانی بوديم چند دقيقه ای گشتيم يکی از دوستانم گفت از خيابان نگارستان برويم به آخر کوچه که رسيديم دو نفر ايستاده بودند يکی مقتول بود که با فاطمه ( دختر مورد علاقه من صحبت می کرد) و ديگری از دوستان مقتول به نام مجتبی بود . تا فاطمه من را ديد مخفی شد و يک آن محل را ترک کرد مهدی به طرف من آمد و گفت چه می خواهی و من گفتم آمدم احوال پرسی کنم به من گفت سوار موتور شو می خواهم ببرم جايی و من هم نترسيدم و سوار شدم مسافت کوتاهی حرکت کرديم موتور را نگه داشت گويا مست هم بود به من گفت پررو شدی و بعد حرفهای نامربوطی زد با با هم درگير شديم و دوستانم آمدند و ما را جدا کردند خيلی ترسيده بودم به منزل رفتم و برای اينکه برايم اتفاقی نيافتد با يک عدد چاقوی دست ساز داشتم برداشتم و به کمرم بستم آمدم بيرون از خانه به طرف منزل يکی از دوستانم رفتم در راه بودم که از پشت صدای موتوری را شنيدم برگشتم ديدم مقتول به سرعت به طرف من می آيد از ترسم چاقو را در آوردم بدون آنکه قصد ضربه زدن داشته باشم به او گفتم وايستا ببينم حرف حسابت چيه ولی او نياستاد و به طرف من آمد من دستم را به طرفش بردم . اصلا نفهميدم چطور شد اصلا فکر نمی کردم چاقو به وی اصابت کرده باشد ولی از شانس بد من چاقو به يقه پيراهنش خورده بود و ومقتول تعادلش را از دست داده و به وانتی که در نزديکی ما بود برخورد کرد و ته چاقو نيز با برخورد به وانت به گردن مقتول فر رفته بود م نمی دانستم بايد چه کار کنم صحنه را رها کردم و ناخواسته دويدم و به خرابه ای رسيدم تا ساعت ۱۲ شب آنجا بودم به سمت منزل فاطمه رفتم و به پدر فاطمه گفتم من به خاطر دخترشما يک نفر را با چاقو زدم او به من گفت فرار کن . من به سمت خيابان بانک صادرات رفتم و تعدادی از دوستانم را ديدم از آنها مقداری پول گرفتم و به سمت حرم حضرت معصومه در قم رفتم عذاب وجدان داشتم بعد از راز و نياز کردن تصميم گرفتم خودم را معرفی کنم به منزل آمدم و با پدرم به پاسگاه رفتم و خودم را معرفی کردم.»" همان طور که در گزارش آمده شده، نه تنها انگيزه قبلی برای ارتکاب جرم وجود نداشته و در حالت روانی عادی نبوده بلکه خود نيز در کمتر از ۲۴ ساعت به پاسگاه پليس رفته و خود را معرفی کرده و درباره وضعيت خود به طور کامل گزارش داده است که هيچ کدام از اين موارد در پرونده اين نوجوان مد نظر قرار نگرفته است. همچنين در ماده ۳۷ کنوانسيون حقوق کودک آمده است: ـ ممنوعيت شکنجه، تضمين قانونی در اجرای مجازات: حکومت ها تضمين می کنند که: الف( هيچ کودکی مورد شکنجه قرار نگيرد و رفتار غير انسانی و توهين آميز با او نشود. اجرای مجازات اعدام و حبس های طولانی مدت برای کودکان تا قبل از پايان سن هجده سالگی ممنوع است. ب( توقيف و حبس های غيرقانونی و بر پايه ی تصميم های شخصی، ممنوع است. حکم زندانی شدن برای کودکان مطابق قانونی و بعنوان آخرين امکان و آنهم برای مدتی بسيار کوتاه، صادر می شود. ج( با هر کودکی که در حبس بسر می برد بايد رفتاری انسانی و بدون تحقير و توهين و متناسب با سن او داشت. اين کودکان را بايد در زندان از بزرگسالان جدا نمود مگر اينکه اين عمل به نفع کودک نباشد. هر کودکی حق دارد با خانواده خود بصورت ملاقات و يا نامه ارتباط داشته باشد، مگر در شرايط فوق العاده استثنايی. با توجه به اين که ايران به اين کنوانسيون پيوسته است و تمامی مفاد آن را به طور کامل پذيرفته است، و مقامات دادگستری ايران نيز بايد بر اساس پذيرش اين قانون توسط مجلس شورای اسلامی آن را به اجرا در آورند که متاسفانه امروز شاهد زير پا گذاشتن اين قانون و اعدام عده ای از کودکان در ايران هستيم. با توجه به موارد ذکر شده، بايد تمامی مخالف با اعدام، از تمام پتانسيل موجود استفاده نمايند تا به هر نحو از اعدام کودکی ديگر جلوگيری شود. برگرفته از [وبلاگ عليرضا فيروزی] Copyright: gooya.com 2016
|