جمعه 15 آبان 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

۱۳ آبان ۸۸ تداوم مبارزه برای آينده ای بهتر، ارژنگ بامشاد

تمامی تلاش های دولت اسلامی برای ترساندن مردم و جلوگيری از تظاهرات ضد حکومتی در ۱۳ آبان۸۸، ره به جائی نبرد. گروه های گسترده ی مردم به خيابان ها آمدند. اين بار تنها جوانان نبودند. بسياری از نسل قديمی ها هم آمده بودند. دهه شصتی ها هم، بار ديگر به فضای انقلابی پيوسته بودند. اين خود اميدبخش است. اين بار تنها تهران نبود که عليه دولت اسلامی فرياد کشيد. اکثر شهرهای بزرگ کشور صحنه ی نبردی شکوهمند با نيروهای تا دندان مسلح دستگاه ولايت بودند. سراسری شدن اعتراضات توده ای، نشان از همبستگی ملی عليه ديکتاتوری و استبداد دينی دارد. اين همبستگی، دستگاه ولايت و سردارانش را به شدت ترسانده است. شدت سرکوب در تبريز و مشهد و ديگر شهرها، همين ترس را بيان می کند. اين بار مردم تنها نبودند، دانشجويان چهل دانشگاه کشور در ۲۰ شهر، نيز پرچم رزم مشترک را بر دوش می کشيدند. اين پيوند شکوهمند، در آستانه ی ۱۶ آذر۸۸ نويدبخش است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۱۳ آبان ۸۸، مقاومت شورانگيز مردمی بود که در برابر دشمن تا دندان مسلح، ترس بر خود راه ندادند. اين بار سپاه پاسداران، مستقيمأ وظيفه ی سرکوب و مقابله با مردم را برعهده گرفته بود. پيش از اين با تغيير ساختار بسيج يا لااقل انحلال عملی بخش های نظامی آن و پيوستن به نيروی زمينی سپاه، زمينه های دخالت مستقيم سپاه آماده شده بود. با اين اقدام، سپاه در هر کوچه و محله ای واحدهای عملياتی و نظامی را سازمان داده بود. اين نيروی سازمان يافته و با تجهيزات کامل برای سرکوب جنبش مردمی به ميدان آمده بود. ابعاد خشونت اعمال شده در ۱۳ آبان، بسيار گسترده بود. اما عليرغم شدت سرکوب، مردمی که اين و جا پراکنده می شدند، دوباره در جای ديگر گردهم می آمدند و شعار ميدادند. نگاهی به ياداشت های کوتاه دختران و پسران جوان، که فضای مجازی را تسخير کرده است، از روحيه و شور ستايش انگيز نسلی خبر می دهد که با ترس وداع کرده است. آن ها وقتی فرياد می زدند " توپ ، تانک، کهريزک، ديگر اثر ندارد" می دانستند چه می گويند. اين روحيه انقلابی، ستايش برانگيز است. روحيه و شوری که خفت و خواری نيروی سرکوب را نشانه رفته است و آن ها را دير يا زود از درون منفجر خواهد کرد.

۱۳ آبان ۸۸ يک ويژگی مهم ديگر نيز داشت. تظاهرات توده ای و سراسری، پيوند يک سلسله حرکت ها و اعتراضات مطالباتی بود که از تظاهرات روز قدس تا ۱۳ آبان جريان داشت. اعتصابات و گردهم آئی های کارگری در اين چند ماه، بطور چشمگيری افزايش يافته بود. ارتش مزد و حقوق بگيران برای رسيدن به حقوق و دستمزدهای معوقه ی خود، برای از ميان بردن شرايط غيرانسانی حاکم بر محيط های کار، برای برچيدن سدها و موانع تشکل های صنفی و طبقاتی خود، در حال تجديد آرايش است. حرکت های چند ماه گذشته، طليعه ی اين سمت گيری است. دانشجويان نيز در يک ماه گذشته، در اکثر دانشگاه ها، خواست های خود را با صدای بلند اعلام کردند؛ به پادگانی شدن دانشگاه ها اعتراض کردند؛ بساط سخنرانی مزدوران رژيم را اين جا و آن جا بر هم زدند و برای آزادی انديشه و تفکر و تحقيق، مشت بر آسمان کوبيدند و ارتجاع مذهبی حاکم را به چالش طلبيدند. مبارزات مادران و خانواده های زندانيان سياسی و جانباخته گانِ استبداد دينی نيز شجاعانه پرچم اعتراض و دادخواهی را بر دوش کشيدند. اين شاهدانِ جناياتِ رژيم، صدای مظلوميت يک ملت را هر روزه فرياد زدند و جهانيان را به ابعاد خشونتی که رژيم اسلامی بر مردم ايران روا می دارد، آگاه ساختند. مبارزات زنان هم، آرامش را از حکومتيان ربوده است. دستگيری های گسترده ی فعالين جنبش زنان، چه در يک ماه گذشته و چه در آستانه ی ۱۳ آبان، نشان از نقش مؤثر اين جنبش در حوادث کنونی کشور می دهد. به هم پيوستن اين جويبارهای مبارزه ی مردمی، در تظاهرات ۱۳ آبان تجلی يافت.

۱۳ آبان ۸۸، مردم ديگر به فکر رفرم های کوچک نبودند. ديگر سخنی از پس گرفتن رآی ۲۲ خرداد در ميان نبود. خواست کنار رفتن احمدی نژاد رئيس انتصابی دولت دستگاه ولايت نيز، جای زيادی در ذهن و شعار و گفتار مردم به خود اختصاص نداده بود. اين بار حمايت از اين و آن نيز زياد مطرح نبود. مردم در ۱۳ آبان، برای پس گرفتن حق تعيين سرنوشت خود، برای پس گرفتن کشور از دست ارتجاع سياه، خيز برداشته بودند. عمود خيمه ی نظام را هدف گرفته بودند. فريادهای " مرگ بر ديکتاتور"؛ " خامنه ای قاتله، ولايتش باطله" ؛ "مرگ بر اصل ولايت فقيه"؛ " ملت ما يک صداست، دين از حکومت جداست"، طليعه های اميدبخش خواست های توده ای است که هيچگاه در چهارچوب نظام اسلامی و قانون اساسی آن تحقق پذير نيست. حالا ديگر مردم به يک رفرم بزرگ می انديشند و برای رسيدن به آن تدارک می بينند. اما برای رسيدن به اين هدف، هنوز راه دشواری در پيش است. هنوز تمامی بخش های جامعه به ميدان نيامده اند. برای درهم شکستن سد استبدادِ تا دندان مسلح دينی، به بسيج همگانی و توده ای نياز هست. به ميدان کشانده شدن اقشار گوناگون جامعه، درگير شدن محلات بالا و پائين شهرها، پيوند زنان پيشرو و اکثريت عظيم زنان کشور که از ستم جنسی و نابرابری حقوقی رنج می برند، پيوند مبارزاتی دانشجويان با معلمان و دانش آموزان، به ميدان آمدن کارگران بخش های گوناگون توليدی و خدماتی، کارگاه های کوچگ و کارخانه های برزگٍ، همبستگی مبارزاتی مليت های ساکن کشور، ضرورتی تام دارد. با به ميدان آمدن بخش های گسترده تری از جامعه، راه پيشروی تسهيل خواهد شد.

برای تدارک رفرم بزرگ، و برای اين که خيابان بتواند نقش اصلی را بازی کند، بايد اعتراضات و تظاهرات خيابانی، با اعتصابات و گردهم آئی ها در دانشگاه ها، مدارس، ادارات، کارگاه ها، کارخانجات، معادن، بندرگاه ها، فرودگاه ها و مراکز حمل و نقل شهری گره بخورد. روشن است که اين مجموعه اقدامات يک روزه تحقق نخواهد يافت. زنجيره ی اقدامات پراکنده و مطالباتی اقشار گوناگون، به تدريج به مثابه جويبارهای کوچک اما روان، به رودخانه های بزرگتری تبديل خواهند شد و دريای طوفانی مردم را بوجود خواهند آورد. و اين دريای طوفانی، دستگاه استبداد دينی را در گرداب های خود غرق خواهد ساخت.

۱۵ آبان ۱۳۸۸ـ ۶ نوامبر ۲۰۰۹


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016