پنجشنبه 21 آبان 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عزيزان هشدار که بوی روزهای سخت می آيد، در پيرامون اعدام احسان فتاحيان، علی کلائی

نمی دانم تا به حال بچه ها را ديده ايد که سر لج بازی می افتند و هر چه منطقی و عقلانی در گوششان می خوانی به خرجشان نمی رود ؟ اينان دقيقا به دليل عدم حاکميت عقل و تصميم گيری بر اساس منافع کوتاه مدت خويش و به اين دليل که تا نوک بينی خود را بيشتر نمی بينند دست به اين کار می زنند .
جمعه صبحی در ارديبهشت ۸۸ بود . تازه بيدار شده بودم که خبر اعدام دلارا دارابی را شنيدم . اعدام در صبحگاه روز جمعه و در زندان شهر رشت . عجيب بود . تا آن روز هر زمانی که فعالان حقوق بشر مسئله ای را دنبال می کردند و بر سر آن سخنی می رفت در اکثر موارد آن حکم متوقف می شد . اما بر سر ماجرای دلارا يک لج و لج بازی بچگانه را از سوی حکومت شاهد بوديم . اعدامی در صبحگاه يک روز جمعه.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


چند وقتی بود که ديگر کمتر از اعدام زندانی سياسی سخن گفته می شد . حتی مرگ و ميرهای درون زندان را به بيماری يا خودکشی خود زندانی نسبت می دادند . بر سر فوت اميرحسين حشمت ساران ،‌اميدرضا ميرصيافی ،‌ ولی الله فيض مهدوی و عبدالرضا رجبی سخن از مرگ مشکوک بود . زندانی يا با اعلام خودکشی و يا بيماری از دنيا می رفت . گرچه ديگر اين حنا برای مردمان رنگی نداشت ،‌اما بازهم به اين حداقل راضی بودند که ديگر حاکميت جسارت اعدام علنی يک زندانی سياسی را ندارد .

اما انگار هر زمانی بايد وجدان اجتماعی ايران و بر خواب رفتگان تلنگری بخورند . تلنگری که اين مطلب مهم را به ياد بياورد که اعتماد به ساختی که بر خلاف حقوق بشر رفتار می کند و به کارهای خلاف دست می زند ،‌ اگر امری ضد منطقی نباشد لااقل غيرمنطقی است .

جوانکی که «سودای يافتن خويش و هويتی که از آن محروم شده» او را به پيشمرگی حزب کومله سوق داده است . جوانی از ديار مردستان کرد که ستم و محروميت بسياری را به جان خريده است . اين که به چه دليل احسان فتاحيان به دامان حزب کومله افتاده است را نه از احسان که بايد از حاکميت ايران پرسيد . بايد پرسيد چه شرايطی را فراهم آورده ايد و با اين قوم ديرپای ايرانی چه کرده ايد که جوانانی چون احسان به دامان احزاب مسلح کردی چون کومله می روند ؟ آيا زندگی و آسايش حق هر ايرانی هست يا نه ؟ آيا در ايران امروز و نه امروز که در صده اخير يک اقليت قومی ايران با بقيه قوميت ايران برابر بوده است ؟ آيا در تمامی اوقات خويش از تمامی حقوق و کليه آزاديهايی که توسط بشريت به رسميت شناخته شده بهره مند بوده است ؟ آيا حق زندگی و امنيت و آزادی شخصی داشته است ؟ آيا در برابر قانون بدون تبعيض از حقوق مساوی برخوردار بوده است ؟ اين آيا ها و هزاران آيای ديگر را قبل از اينکه بدانيم کومله کيست و چه کرده و بر سرش داد و بيداد کنيم بايد از حاکميت ايران پرسيد . اين هايی که پرسيده شد نه از سر بی منطقی که عينا مواد يکم ،‌ دوم ،‌ سوم ،‌ ششم و هفتم اعلاميه جهانی حقوق بشر بود . و البته اين رشته پرسش ها سر دراز دارد . آقايای که به راحتی حکم اعدام می دهند و از آن راحت تر آن را اجرا می کنند ، ‌ابتدا می بايستی در پيشگاه خدا و مردم به اين سوالات پاسخ دهند که چه کرده اند و در طول اين سی ساله پس از پيروزی انقلاب بهمن ۵۷ بر سر مردم کرد چه رفته است ؟ يادمان نرفته که همين مردم کرد و پيشمرگان وطن پرست آن بودند که در برابر هجوم آن عفلقی متوهم ايستادند و از جان و مال و ناموس و خاک ايران دفاع کردند . حال چه شده که با اين مردم اينگونه می کنند که جوانانی که روزهای اول انقلاب و مسائل و درگيريهای آن را نديده اند بازهم به همان راهی می روند که پس از سقوط رژيم ستم شاهی نسل دهه ۵۰ کردستان رفت ؟
اما سوال هنوز هم ادامه دارد . احسان را به ده سال زندان محکوم کرديد . تجديد نظر خواهی صورت گرفت و بعد در تجديد نظر حکم مربوطه تبديل به اعدام شد . سوال باز در ذهن جوانه می زند و خود را می نماياند . به کدامين مجوز قانونی و شرعی و عقلی چنين کرديد ؟ مگر نه اينکه بر پايه ی ماده ۲۵۸ قانون آيين دادرسی کيفری محاکم تجديد نظر تنها در صورتی مجاز به تشديد حکم بدوی ميباشند که حکم صادره از حداقل مجازات مقرر در قانون کمتر باشد . خب ! اتهام محاربه را اگر منطقی فرض کنيم که البته فرضی است محال (چرا که محارب را خصوصياتی است که در احسان و امثال احسان به هيچ وجه اين خصوصيات نيست ) حداقل حکم برای محاربه يکسال در قانون تعيين شده است . حکم صادره توسط دادگاه بدوی هم ده سال تعيين شده است . اين يعنی حکم صادره دادگاه بدوی از حکم حداقل بيشتر بوده است . پس قاضی دادگاه حتی به استناد ماده ۲۵۸ آئين دادرسی کيفری حق افزايش حکم احسان را نداشته است .

اما خب !‌ در ابتدای سخن گفتم . دستگاه بی منطق مدعی قضايی لج بازی که دختری را در صبحگاه يک روز جمعه به چوبه دار می سپرد را چه به قوانين و عقل انسانی . در صبحگاهی دوباره بر خلاف تمام قوانين عقلی و شرعی احسان فتاحيان به چوبه دار سپرده می شود . جان انسانی گرفته می شود تا آقايان نفسی چاق کنند و به ريش مردمان خنده بزنند که ديديد شما خواستيد و نشد ؟ و انگار کودکی است بی خرد که بر اشتباه و گناه خويش اصرار دارد تا جان را به لب پدر و مادر برساند و البته می دانيد وقتی جان به لب می رسد چه می شود .

بماند که ايران لغو مجازات اعدام را امضا کرده است . بماند که قوانينی که حاکميت آن را امضا می کند بر قوانين داخلی برتری دارد و حکومت ايران می بايست با لغو حکم اعدام بر عهد خويش به حکم قرآن استوار بماند که نمی ماند . بماند که امروز از روزهای سخت ايران است . از روزهايی که ياد روزهای ميانه دهه ۳۰ را در اذهان زنده می کند . بماند .

اما باز بايد هشداری را به حقوق بشريها و مدعيان حمايتش داد . امروز بسياری چه به عنوان متهم سياسی يا به قول آقايان امنيتی و چه به عنوان زندانی عادی زير حکم اعدام هستند . آن روز که افراد را به عنوان اراذل و اوباش به چوبه اعدام می سپردند تذکر داده شد و کسی وقعی ننهاد . امروز اما از آن روز بدتر است . بوی روزهای آن تابستان داغ و جگر سوز آن سالهای تلخ و سخت به مشام می رسد . نگذاريم که بار ديگر در يک کانال و در قبرستانی که نمی دانيم کجاست به دنبال فرزندان ايران بگرديم .

باز کباب قناری است بر آتش سوسن و ياس
باز قصابان اند بر گذرگاهها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود
خود مانيم . يا باز نور را پستوی خانه نهان می کنيم و يا ايران را نورباران . اما نه نوربارانی تنها با شور . نوربارانی با شور و شعور

منابع :
۱- رنج نامه احسان فتاحيان، زندانی سياسی در آستانه اعدام، خطاب به افکار عمومی
http://chrr.us/spip.php?article6672
۲- بيانيه کميته گزارشگران حقوق بشر: اجرای حکم اعدام احسان فتاحيان را متوقف کنيد
http://chrr.us/spip.php?article6713
۳- تاملی بر اعدام احسان فتاحيان در روز چهارشنبه و دلايل غير قانونی بودن حکم اعدام وی
http://mohegh.blogfa.com/post-251.aspx


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016