پنجشنبه 3 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دفاع از حقوق انسانی؛ راز محبوبيت آيت‌الله منتظری، گفت‌وگوی ايرج اديب‌زاده با مهرداد درويش‌پور، راديو زمانه

[email protected]

خبر درگذشت آيت‏الله منتظری، مهم‏ترين روحانی منتقد حکومت و جانشين پيشين آيت‏الله خمينی، صدها هزار نفر را به خيابان‏ها کشاند که در مراسم تشييع جنازه‏ی وی شرکت کردند. در مسير حرکت، درگيری‏هايی نيز ميان تظاهر کنندگان و نيروهای دولتی گزارش شد.

اين خبر در رسانه‏های مهم جهان نيز انعکاس گسترده‏ا‏ی داشت؛ «لوس‏آنجلس تايمز» حضور انبوه مردم را در اين مراسم، ترکيبی از راه‏پيمايی و تظاهرات توصيف کرد.
روزنامه‏ی «فيگارو» چاپ فرانسه، نوشت: «واکنش مردم در ايران به خبر درگذشت آيت‏الله منتظری نشان مردمی بودن بودن وی بود».



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


«ليبراسيون» با عنوان «آيت‏الله معترضان» به اعتراض‏های وی به کشتار زندانيان سياسی در زمان آيت‏الله خمينی اشاره کرده که موجب عزل وی از قائم‏مقامی خمينی شد.
دليل محبوبيت آيت‏الله منتظری چه بود؟ اين پرسشی است که با آقای مهرداد درويش‏پور، جامعه‏شناس و استاد دانشگاه در سوئد در ميان گذاشتم:

به راستی آقای منتظری بی‏نظيرترين چهره‏‏ی روحانی است که در حکومت اسلامی مورد احترام مردم قرار گرفت. در حالی که پس از اين تجربه‏ی ۳۰ ساله، شايد به استثنای آيت‏الله طالقانی که در دوران اول انقلاب احترامی نسبی نسبت به ايشان نيز وجود داشت، نظر بسيار منفی‏ای نسبت به روحانيت و آخوند در جامعه وجود دارد.
آقای منتظری محبوب‏ترين چهره‏ در جامعه‏ی روحانی است که در افکار عمومی نسبت به ايشان با حرمت برخورد می‏شود.
اين واکنش يا استقبال جامعه از آيت‏الله منتظری، ناشی از نه موقعيت روحانی ايشان بلکه از کنش سياسی او در طی اين ۳۰ سال است.
يعنی جز دوره‏ی کوتاه اوليه، از زمانی که کشتارهای سال‏های ۶۰ آغاز شد و پس از آن در سال‏ ۶۷، در حالی که آقای خمينی فرمان قتل عام زندانيان سياسی را صادر می‏کند، منتظری که قائم‏مقام رهبری و رييس مجلس خبرگان بود، به خاطر انسانيت و عدالت و مخالفت‏اش با سرکوب وحشيانه‏ و قتل عام زندانيان سياسی، از جانشينی و نقش رهبری آينده صرف‏نظر می‏کند.
هر قدمی که جلوتر می‏آييم، نقش آقای منتظری و احترام به ايشان بيشتر می‏شود. به ويژه در چند سال اخير، آيت‏الله منتظری در برخورد با مسائل اسلامی و فقهی، توجه‏ به وضعيت زنان به طور نسبی، مخالفت‏ با ولايت فقيه، توجه‏ به رأی مردم و حقوق بشر و مخالفت با دولت کودتا تا آن‏جا پيش می‏رود که حتی مخالفت با جمهوری اسلامی را نيز حق جامعه می‏داند.
ايشان در آخرين موضع‏گيری‏ها نه فقط در برابر دولت کودتا و شخص خامنه‏ای می‏ايستد، بلکه حتی در ماجرای پاره شدن عکس آقای خمينی که دولت کودتا سعی می‏کند از آن مستمسکی برای سرکوب مردم بسازد و حتی اصلاح‏طلبان سعی می‏کنند با عکس خمينی به مقابله با کودتاگران بروند، رسما و علنا ابراز می‏کند که آقای خمينی معصوم نبوده است و در واقع هم‏چنان به بت‏شکنی خود ادامه می‏دهد.

آيت‏الله علی خامنه‏ای، رهبر جمهوری اسلامی نيز در پيام تسليتی به مناسبت درگذشت آيت‏الله منتظری، به طور آشکار به مخالفت‏های او با برخی روش‏های آيت‏الله خمينی و هم‏چنين شيوه‏ی حکومت روحانيون در ايران اشاره کرده و بعد هم نزد خدا شفاعت آيت‏الله منتظری را خواسته بود. واکنش مخالفان و معترضين و تظاهر کنندگان مراسم ديروز قم به پيام رهبر جمهوری اسلامی را چگونه ارزيابی می‏کنيد؟
در پيام آقای خامنه‏ای علنا موضع‏گيری عليه آيت‏الله منتظری نهفته بود؛ يعنی ايشان تنها کسی است که رسما آن‏چه را که جامعه‏ نشانه‏ی اعتبار آقای منتظری می‏داند، خطا می‏نامد.
آقای خامنه‏ای از ايستادگی آيت‏الله منتظری در برابر آقای خمينی در برابر فرمان قتل عام ايشان يعنی مهم‏ترين ايستادگی‏اش در برابر استبداد که خاطر‏ه‏‏ی آن به‏ويژه در ميان زندانيان سياسی برجای مانده است، به عنوان خطا نام می‏برد و برای او طلب شفاعت می‏کند، يعنی علنا مظاهر آزادگی آقای منتظری را نوعی انحراف می‏شمارد.
روشن است که جامعه‏ای که آيت‏الله منتظری را به عنوان سمبل آزادی‏خواهی در ميان جامعه‏ی روحانيت می‏شناسد، چنين پيام تسليتی را پيام تسليت استبدادگرانی می‏داند که مزورانه چون نمی‏توانند به زبان ديگری سخن بگويند، به ناگزير تسليت می‏گويند.
بنابراين اين مردم به نظر من به درستی هنگام قرائت پيام آقای خامنه‏ای در مراسم خاکسپاری آيت‏الله منتظری، هو می‏کنند و با شعار «مرگ بر ديکتاتور» پاسخ می‏دهند.

برخی مفسران روی‏داد‏های ايران اظهارنظر کردند که درگذشت آيت‏الله منتظری، فقدان بزرگی برای مخالفان درون حکومت و رهبران معترضين از جمله ميرحسين موسوی و مهدی کروبی است. به نظر شما، آيا مرگ آيت‏الله منتظری با نفوذ گسترده‏ای که داشت، جنبش سبز يا جنبش معترضان ايران را تضعيف می‏کند يا تقويت؟
تاثيرات اين امر دوگانه است و اندکی پيچيده. طبيعتا با توجه به نفوذ مذهبی آيت‏الله منتظری، مرگ ايشان اين تاثير منفی را دارد که يکی از چهره‏های روحانی که با شجاعت در برابر دولت کودتا ايستاده بود و يکی از ياران اين جنبش، درگذشته است و شايد به ويژه‏ نيروی‏های اصلاح‏طلب احساس کنند که قدرت اثرگذاری‏شان در جنبش ضعيف شده است.
در هر حال اين که يکی از مهم‏ترين و بانفوذترين مراجع تقليد خواستار تغيير در جامعه درگذشته شايد برای جنبش و حتی رهبران اصلاح‏طلب به نوعی احساس خلاء و کمبود به همراه داشته باشد و برای حکومت اسلامی از اين بابت که يکی از اصلی‏ترين چهره‏های مذهبی مخالف از ميدان خارج شد نوعی آرامش خاطر ايجاد کند.
اما به گمان من اگر مقداری به جنبه‏های متفاوت مساله نگاه کنيم، درگذشت ايشان در عين حال نيرويی را برای اين جامعه آزاد کرده است.
همين که درگذشت آيت‏الله منتظری به يک اعتراض سياسی گسترده تبديل می‏شود و به عريان‏ترين شکل ممکن شکاف بين روحانيت طرف‏دار حکومت يا دارای موقعيت در حکومت را با روحانيتی که از حکومت بری است و در برابر آن ايستاده است و همين‏طور کل جامعه‏ی ايران آشکار می‏کند، در درازمدت به نوعی مشروعيت سياسی جنبش سبز را باز هم برجسته‏تر خواهد کرد.
واکنش گسترده به درگذشت آيت‏الله منتظری، شرکت وسيع در مراسم تدفين ايشان و رنگ سياسی‏ای که مراسم خاکسپاری و يادبودهای ايشان به خود می‏گيرد، کابوسی برای حکومت است.
بهانه برای جنبش آزادی‏خواهی ايران کم نبود اما مرگ ايشان نيز به دست‏آويز و زمينه‏ی ديگری برای باز هم آزادتر شدن نيروی خواستار تغيير در جامعه تبديل شد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016