گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
2 بهمن» بازداشت همسر احسان هوشمند؛ روزنامه نگار کُرد، نوروز2 بهمن» عباس خليلی درمنه (خليل درمنکی) را آزاد کنيد! بيانيه جمعی از شاعران، نويسندگان و روزنامه نگاران، کميته گزارشگران حقوق بشر 30 دی» آزادی نسرين وزيری، از خبرنگاران بازداشتشده با معرفی کفيل، ايسنا 30 دی» می گويند برای منصوره شجاعی وثيقه بياوريد، اما هيچ کس جوابگو نيست، مدرسه فمينيستی 30 دی» سکوت را بشکنيد: جمهوری اسلامی مظنون به ارتکاب به جنايت عليه بشريت، گزارشگران بدون مرز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آيا دوباره روزنامه نگاران و فعالين دانشجويی قربانی می شوند؟! مهسا امر آبادی، کانون زنان ايرانیتا آزادی روزنامه نگاران زندانی-مهسا امرآبادی: آيا قرار است دوباره روزنامه نگاران و فعالين دانشجويی قربانی شوند؟ اين سوالی است که در اين چند ماه بارها از خود می پرسم و هربار خوش باورانه و با اميد، می گويم نه اين بار همه با هم هستند، اين بار قرار نيست ما قربانی سياست ورزی سياستمداران شويم، اين بار هم سياستمداران طعم زندان را چشيده اند و می دانند زندان ناحق چه زجری است. محبس بودن افرادی مانند تاج زاده، امين زاده، صفايی فرهانی، ميردامادی، بهشتی و بقيه بزرگ مردان سياست ايران يک مصيبت برای کشور است که تا مدت ها آسيب و زيان آن جبران نمی شود و بر هيچ کس پوشيده نيست که اکنون شريفترين فعالين عرصه سياست ايران در زندان به سر می برند و يا مدتی بازداشت بودند و با وثيقه های سنگين و ميليونی آزاد شدند. همه ما با زندانی بودن فعالين احزاب و فعالين سياسی مخالفيم و از زندان بودن آنان ناراحت. اما شايد لازم باشد با نگاهی به صدور احکام سنگين برای سياستمدارانی که زمانی در حکومت نقش ايفا می کردند و در دايره قدرت بودند و نگاهی به شرايط نگهداری و اعطای مرخصی به آنان و مقايسه آن با احکام غير قابل تصور و شرايط روزنامه نگاران و دانشجويان، به اين فکر بيافتيم که موضوع روزنامه نگاران و فعالين دانشجويانی که بعضا حتی نام آنها هم در ميان خبرهای افراد شاخص گم می شود، توجه ويژه می طلبد و بايد با نگاهی جداگانه آن را بررسی کرد. باز هم تاکيد می کنم که از زندانی بودن افرادی که قبل از اين خدمات بسياری به نظام کرده اند و کشور به وجود تک تک آنها نيازمند است، ناخشنود و خواهان آزادی اين افراد هستم اما قرار نيست در اين ميان روزنامه نگاران و دانشجويان قربانی شوند. اکنون خانواده روزنامه نگاران بازداشتی، به دليل سابقه و تجربه ای که در اين زمينه دارند و بارها شاهد قربانی شدن اين طيف توسط برخی از سياستمداران بوده اند، نگران هستند. آنان مدام از هم می پرسند آيا در صورت مصالحه و يا آرام شدن فضا، همسران و فرزندان روزنامه نگار ما در زندان می مانند؟ آيا هنگامی که آقايان هاشمی، موسوی، کروبی، خاتمی و ساير مقامات نظام از لزوم آزادی زندانيان سياسی سخن می گويند، به عزيزان ما هم توجه می کنند و يا اين که در مذاکرات و لابی های خود، تنها به ياد دوستان هم حزبی و همفکر خود هستند و تنها به آزادی فعالين سياسی توجه می کنند که زمانی در دايره خودی ها قرار داشتند؟ شايد اين نگرانی بی مورد باشد اما هنگامی که روند آزادی ها، مرخصی ها و احکام را می بينند، نگرانی شان دو چندان می شود. سنگين ترين احکام فعالين سياسی ۶ سال است و خوشبختانه شاهد آزادی برخی از آنان و احتمال آزادی برخی ديگر هستيم، اما وقتی به احکام روزنامه نگاران و دانشجويان نگاه می کنيم متوجه می شويم بيشترين فشارها متوجه اين دو قشر آسيب پذير است. حکم ۶ سال زندان و ۵ سال تبعيد و محروميت مادام العمر از فعاليت مطبوعاتی احمد زيدآبادی در دادگاه تجديد نظر تاييد می شود، ناباورانه خبر حکم ۷ سال و ۴ ماه به همراه ۷۴ ضربه شلاق بهمن احمدی امويی را می خوانيم، به پسر بچه مسعود لواسانی نگاه می کنيم و ۸ سال و نيم زندانی او را به ياد می آوريم، خبر ۹ سال زندانی سعيد ليلاز همه مان را شوکه می کند، خبری از مزدک علی نظری و محمد داوری نداريم، شنيده ام که مو و ريش ساسان آقايی بلند شده اما همچنان می خندد، صميمی و سحرخيز همچنان بلاتکليف هستند، تاجيک دوباره دستگير می شود و شيوا نظرآهاری در سلول سردش می لرزد. مسعود باستانی به انتظار حکم دادگاه تجديد نظر است و با نااميدی از احتمال تاييد حکمش خبر می دهد و خود را برای ۶ سال زندان آماده می کند. خانم مفيدی و شمس الواعظين به جرم دفاع از آزادی مطبوعات و روزنامه نگاران بازداشت شده اند، وقتی به عکس خونين مهدی محموديان و چشمان محزونش نگاه می کنيم معنای واقعی درد را می فهميم، کيوان مهرگان در انفرادی است و کاری از دستمان بر نمی آيد که برای نسرين وزيری و محمد نوری زاد انجام دهيم. وضعيت دانشجويان و فعالين دانشجويی نيز بهتر از روزنامه نگاران نيست که شايد بدتر از آنان باشد. ۱۵ سال حبس برای ضيا نبوی رتبه اول کارشناسی ارشد، ۱۱ سال برای مجيد دری، ۸ سال و ۶ ماه زندان برای مجيد توکلی و ... دوست دارم در اين جا نام تک تک دوستان روزنامه نگارم را بياورم اما تعدادشان بسيار زياد شده است. درحالی که روزنامه نگاران و دانشجويان نه خواهان قدرت بوده اند و نه به دنبال پول و مناصب دولتی. گناه آنان شايد تنها در اين بود که تحريريه ای می خواستند با روزنامه ای که آزاد باشد و توقيف نشود. بسياری از روزنامه نگاران حتی از خير بيمه و حقوقی که کارکنان ساير نهادها از آن برخوردارند، هم گذشته بودند. پس دليل اين همه فشار بر ما چيست؟ چرا افرادی که فکر می کنيم دولت و حکومت از آنان کينه ای بس عظيم و فراموش نشدنی دارد، حداکثر به ۶ سال حبس محکوم و البته بسياری از آنان پس از برگزاری دادگاه بدوی با وثيقه های سنگين آزاد می شوند و برخی از آنان هم به مرخصی های طولانی مدت می آيند اما روزنامه نگار و دانشجو بايد مدت های مديد زندانی را تحمل کند، احکامی غيرقابل تصور برايشان صادر می شود و در پاسخ به درخواست خانواده ها مبنی بر ارائه وثيقه و حتی درخواست مرخصی می گويند اين افراد بايد تا زمان اجرای حکمشان در زندان بمانند؟! لازم است باز هم در اينجا تاکيد کنم که من و قطعا همه ما از زندانی بودن بزرگان عرصه سياست ايران ناخشنود و نگرانيم اما آيا قرار است باز هم ما روزنامه نگاران قربانی شويم؟ آيا هزينه بازداشت و زندانی کردن روزنامه نگاران و دانشجويان برای حکومت بسيار کم تر از سايرين است؟ و آيا مقامات و متنفذين نظام به موضوع روزنامه نگاران توجه دارند؟ همه اين سوالات در آينده ای نه چندان دور پاسخ داده می شود و اميدوارم پاسخ سوالات و دلنگرانی خانواده روزنامه نگاران زندانی اين باشد که بزرگان و افرادی که احتمالا در سطوح بالای کشور قدرت چانه زنی و لابی دارند، به اين موضوع هم توجه ويژه می کنند و تنها به دنبال آزادی دوستان و همفکران خود که زمانی در تصميم گيری های کلان نقش داشتند، نيستند. هرچند که زمانی از گزند انتقاد همين روزنامه نگاران هم بی نصيب نبوده باشند. ( اين يادداشت درباره شرايط و انتظارات روزنامه نگاران دربند است، در حالی که مشکلات روزنامه نگاران و خبرنگارانی که به اصطلاح آزاد هستند و هنوز گرفتار نشده اند نيز بسيار بيشتر از آن چيزی است که بتوان در اينجا گنجاند) Copyright: gooya.com 2016
|