سه شنبه 6 بهمن 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زهرا رهنورد در مصاحبه با روز: سازش نمی کنيم، به رسميت نمی شناسيم

فرشته قاضی - بيانيه شماره ۱۷ ميرحسين موسوی از سوی برخی گروهها و شخصيت های سياسی نشانه به رسميت شناختن دولت محمود احمدی نژاد ارزيابی شد و برخی تا بدانجا پيش رفتند که سخن از سازش پشت پرده رهبران جنبش سبز با حکومت به ميان آوردند. امری که زهرا رهنورد در مصاحبه با "روز" آن رابه شدت رد و به صراحت اعلام کرد: "نه دولت احمدی نژاد را به رسميت می شناسيم و نه سازش می کنيم بلکه صادقانه پی گير حقوق و مطالبات مردم هستيم."
با خانم رهنورد در شرايطی مصاحبه کرده ايم که از يک سو فشارها بر ميرحسين موسوی، با بازداشت مشاوران و نزديکان اوافزايش يافته و از سوی ديگر شايعاتی مبنی بر سازش پشت پرده و به رسميت شناختن دولت احمدی نژاد از سوی او و ساير رهبران جنبش سبز، پخش شده است. اما خانم رهنورد با وجود همه اين فشارها و تهديدها تصريح می کند: "سينه مان را سپر کرده ايم و آماده برای هرگونه تير و حمله و تروری هستيم."
مصاحبه با زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و نويسنده در پی می آيد.

خانم رهنورد بعد از انتشار بيانيه هفدهم آقای موسوی، برخی اينگونه برداشت کرده اند که آقای موسوی، دولت محمود احمدی نژاد را به رسميت شناخته است. چنين برداشتی درست است؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


برداشت شخصی من از بيانيه، اين نيست، چون بندهای ديگر همين بيانيه تاکيد دارد که تقلبی در کار بوده و انتخابات سالم نبوده است؛ وقتی در بيانيه بر اين موضوع تاکيد می شود، چگونه چنين برداشتی می شود؟ من فکر ميکنم و برداشت من اين است که از متن همين بيانيه به وضوح می توان فهميد که آقای موسوی، دولت برآمده از تقلب را به رسميت نمی شناسد.
ولی اکنون شايعات زيادی درباره سازش پشت پرده آقايان موسوی و کروبی و خاتمی مطرح است و امروز نيز برخی اخبار به نقل از آقای کروبی در مورد به رسميت شناختن دولت احمدی نژاد منتشر شده است. برخی بيانيه آقای موسوی و سخنان امروز آقای کروبی را به سازش های پشت پرده تعبير ميکنند.
به هيچ وجه چنين چيزی نيست و سازشی در کار نيست. من در آن بيانيه نه تنها هيچ گونه سازشی نمی بينم بلکه آن بيانيه کف خواسته ها و آرمان های مردم است و حداقلی از خواسته های مردم و حکومت می تواند به راحتی اين خواسته ها را عملی کند.

ولی حکومت اين خواسته را نمی پذيرد يعنی تاکنون نپذيرفته؛ شما فکر ميکنيد به اين خواسته ها تن خواهند داد؟
من نمی توانم آينده را پيش بينی کنم که چه اتفاقی خواهد افتاد و چه خواهد شد، فقط اميدوارم هر اتفاقی که می افتد به نفع ملت ايران باشد و به سربلندی ملت ايران ختم شود.ميخواهم بر اين نکته تاکيد کنم که نه دولت احمدی نژاد را به رسميت می شناسيم و نه پشت پرده سازش می کنيم.
با بازداشت های گسترده ای که موج دوم آن بعد از روز عاشورا آغاز شد، به نظر ميرسد فضا بسته تر از سابق شده و از طرف ديگر شامل کسانی شده که به انقلاب خدمات زيادی کرده اند. به نظرتان اين بازداشت ها تاثيری در حرکت مردمی خواهد داشت؟
اين بازداشت ها کار بسيار غلط و اشتباهی است که متاسفانه همچنان هم ادامه دارد. بازداشت کسانی که حرفهای آزاديخواهانه ميزنند و از حقوق مردم سخن می گويند هيچ محمل قانونی ندارد. بايد توجه داشت که آرمان های آزاديخواهانه، دموکراسی طلبی، قانون گرايی و مردمسالاری دينی، پايه های خواسته های مردم است که "رای" نيز در درون همان قرار ميگيرد؛ دستگيری ها که چه مردم عادی و چه شخصيت های سياسی و مطبوعاتی و... را در بر می گيرد، محمل درست و قانونی ندارد. بازداشت شخصی مثل دکتر بهشتی که سمبل همه حق طلبی ها و انديشمندی های جنبش و يک دلسوز دانشگاهی است چه فايده ای برای آقايان دارد؟ منظورم فقط شخص دکتر بهشتی نيست بلکه او را به عنوان سمبلی از عزيزان دربند می گويم که به خاطر آرمان های بلند و انسانی شان بازداشت شده اند. من همچنين می خواهم مساله زنان را به طور اخص مطرح و تاکيد کنم که بازداشت شيرزنان فهيم و آگاه ايرانی، ضربه بزرگی به حيثيت جمهوری اسلامی ميزند. زنانی که بايد دراجتماع و دانشگاهها مشغول کار باشند اکنون در کنج زندان ها هستند و اين موضوع سرافکندگی عظيمی در سطح ايران و جهان برای جمهوری اسلامی به دنبال دارد.

آيا اين بازداشت ها و بگير و ببندها تاثيری در حرکت مردم و جنبش سبز خواهد داشت؟
اين دستگيری ها هيچ گونه تاثيری در خواست و حرکت مردم ندارد؛ مردم به شدت آگاه هستند و با شعور بالای سياسی، مطالبات خود را پی گيری ميکنند. اکنون اين مردم هستند که پيشروی روشنفکران هستند، حتی روشنفکران ما به دنبال مردم حرکت می کنند.

خانم رهنورد تعداد زيادی از نزديکان شما و همسرتان بازداشت شده اند؛برادرتان دوبار بازداشت شده و خواهرزاده آقای موسوی نيز به شهادت رسيده اند. اين مسائل چه تاثيری در زندگی شخصی و خانوادگی شما داشته است؟
ما با جنبش سبز نفس می کشيم و زندگی می کنيم؛ خود من هميشه از سوی جريان های محافظه کار و واپس گرا سرکوب شده ام اما انديشه هايم را مطرح کرده ام. متاسفانه فشارهايشان بر زنان آزاديخواه و من متمرکز شده و با اهانت ها و حاشيه سازی هايی که تازگی نيز ندارد و از سالها قبل جريان داشته، سعی در سرکوب ما داشته اند، اما اکنون ديگر حيا را خورده و آبرو را تف کرده اند. زمانی کتاب هايم را اجازه انتشار نميدادند و کاری کردند که من زندگی کاری و اجتماعی ام را فقط در دانشگاه گذاشتم اما فشارها ادامه داشت. حالا شديد تر شده؛ هدف آنها اين است که من وجود نداشته باشم، نفس نکشم و نباشم. حتی زندگی عاشقانه ما را نيز بر نمی تابند و سعی کردند حاشيه ها به وجود آورند اما همگان ميدانند ما چه نوع زندگی ای داريم و اين فشارها و تهديدها، هيچ تاثيری در روند زندگی و فعاليت ها و آرمان های ما ندارد.

بيشتر ميخواهم بدانم چه فضايی بر خانواده و فاميل و نزديکان شما که اين همه هزينه داده و ميدهند حاکم است؟ آيا اين هزينه ها تاثيری در رابطه آنها با آقای موسوی داشته است؟
اين هزينه ها به خاطر آقای موسوی نيست بلکه به خاطر جنبش سبز است؛ ما فرد گرا نيستيم و فردگرايی نداريم و خانواده و فاميل ما نيز جدا از مردمی که هزينه ميدهند نيستند. برادر من يک شخصيت کاملا علمی و متخصص است و هيچ نوع فعاليت سياسی ندارد اما همچون ساير مردم هزينه ميدهد. ما سينه مان را سپر کرده ايم و آماده برای هرگونه تير و حمله و تروری هستيم.

خانم رهنورد خود شما نيز تاکنون سه بار مورد حمله قرار گرفته ايد؛ گفته می شد افرادی که به شما حمله کردند از "خواهران بسيجی" بودند. ممکن است توضيح دهيد اصل قضيه چه بود؟
من نمی توانم با اطمينان بگويم که بسيجی بوده اند اما می گويم که ماموريت داشته اندو از يک روز قبل از ۱۶ آذر تا ۱۸ آذر من در ناامنی شديد قرار داشتم. به طور مداوم تعقيب ام ميکردند و يک بار سرم ريختند و بارها با حرفهای بسيار زشتی اهانت کردند. يکبار که حراست دانشگاه مرا به ماشين منتقل کرد تا از محل دور شوم، يک موتورسوار دستش را داخل ماشين کرد و گاز فلفل زد که به شدت حالم بد شد و مدتی مريض بودم و خونريزی کليه داشتم. روزهای ديگر نيز حراست دانشگاه مراقبت ميکرد. آن ۴ روز تا ۱۸ آذر يا توهين ميکردند و يا حمله فيزيکی ميکردند و هيچ گونه امنيتی نداشتم اما بعد از ۱۸ آذر دست برداشتند و فعلا که خبری نيست.

شما نمی ترسيد از اينکه يکباره حادثه ای برايتان به وجود آورند؟ آيا پيش بينی چنين حوادثی را کرده ايد؟
آزاديخواهی و سلحشوری جزو آرمان های من در زندگی بوده و به خاطر همين از مرگ هم هيچ هراسی ندارم. قبلا گفتم سينه مان را سپر کرده ايم و من به شخصه آماده هرگونه تير و حمله و تروری هستم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016