چهارشنبه 28 بهمن 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

قطع برق همايش ژنو؛ يک اتفاق ساده؟ يا يک سازش پنهانی؟ جواد طالعی

جواد طالعی
من، در شمار کسانی نيستم که در هر موقعيتی به تئوری توطئه متوسل می‌شوند. اما وقتی به رفتار دو هفته پيش پليس برلين با معترضان به سورچرانی سفارت جمهوری اسلامی و همچنين رفتار خشن پليس فرانکفورت با برخی از تظاهرکنندگان در مقابل کنسولگری فکر می‌کنم، بوی ناخوشايندی به مشامم می‌رسد و باز همان پرسش برايم مطرح می‌شود: "آيا محروم ساختن معترضان به نقض حقوق بشر در ژنو، واقعا يک اتفاق ساده بود؟"

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


روز دوشنبه پانزدهم فوريه امسال، در شرايطی که لايه ضخيمی از برف بخش عمده خاک اروپا را پوشانده بود، نزديک به ۴۰۰ زن و مرد پير و جوان ايرانی، از پاريس، لندن، برلين، فرانکفورت، کلن، آخن، دورتموند و چند شهر ديگر اروپا در ژنو گرد آمدند.

بيشترين حاضران، برای حضور در برابر مقر سازمان ملل متحد، ميان هفت تا ده ساعت سفر با اتوبوس‌هائی را به جان خريده بودند که در شرايط يخ‌بندان و لغزندگی اتوبان‌ها می‌توانست با خطرهائی نيز همراه باشد، اما خوشبختانه همه سالم به مقصد رسيدند و به خانه‌های خود بازگشتند.

مناسبت گردهمائی، بررسی ادواری وضعيت حقوق بشر در ايران، از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد بود. ايرانيان مقيم خارج از کشور، قصد داشتند با نشان دادن عکس‌ها و اسناد مربوط به کشتار، شکنجه، تجاوز و سرکوب شديد مردم ايران در ۸ ماه گذشته، وجدان هيئت‌های نمايندگی حاضر در مقر سازمان ملل متحد را بيدار کنند، تا شايد آن‌ها اين بار مساله نقض لجام گسيخته حقوق انسانی در ايران را جدی‌تر از هميشه بگيرند.

تلاش‌هايی که به بار ننشست

سازمان‌دهندگان همايش، از مدت‌ها پيش برای سامان دادن به همه چيز تلاش کرده بودند. آن‌ها هزينه سنگين نصب يک چادر بزرگ، يک صحنه مسقف برای تريبون سخنرانی‌ها، دو صفحه تلويزيونی بزرگ، وسايل تهيه چای و قهوه و حتی ۴ توالت سيار برای ميهمانان را پرداخته بودند. اما در روز نخست همايش معترضان، تا ساعت ۲ بعد از ظهر، انشعاب برقی که قرار بود همه اين امکانات را آماده بهره‌برداری کند، در اختيار همايش قرار نگرفت.

عدم تامين برق، سبب شد که تريبون اصلی همايش، غير قابل استفاده شود. در نتيجه، اعضا و هواداران گروه‌های سياسی متعددی که در صحنه حاضر شده بودند، هريک در گوشه‌ای از ميدان بساط گستردند و جدا از ديگران، به طرح شعارها و مطالبات سياسی خود، يا پخش سرودها و تصنيف‌های حماسی مورد علاقه خودشان پرداختند.

هرچند که محتوای شعارها و سرودها در ۸۰ درصد موارد يکسان بود، اما جدا افتادن گروه‌ها از يکديگر، به يک ناظر بی‌طرف چنين القاء می کرد که ايرانی ها، در خارج از کشور همچنان جزيره‌های جدا افتاده‌ای هستند که هيچ پلی آن‌ها را به يکديگر وصل نمی‌کند. در لحظه‌هائی، برخی حرکات، حتی زمينه‌ساز رنجش‌ها و بحث‌وجدل‌هائی نيز شد، که می‌توانست احتمالا به درگيری‌های فيزيکی نيز بيانجامد. اما خوشبختانه چنين نشد تا دشمن گوش به زنگ، بتواند آن را در بوق و کرنا بدمد و به عنوان نمونه‌ای از بی‌ثمر بودن اعتراض‌های مردمی روی آن تبليغ کند.

دلايل جدائی صف‌ها

اين صف‌های جدا از هم، به لحاظ تاريخی دليل خود را دارد. جمهوری اسلامی ايران، از آغاز تاسيس، به خاطر تحکيم پايه‌های فاشيستی خود، موجوديت همه گروه‌های دگرانديش و غيرخودی را انکار کرده است. پس اکنون که جامعه ايران برای مطالبه حقوق قانونی خود به پا خاسته است، اين گروه‌ها نيز، می‌خواهند نشان دهند که به رغم همه سرکوب‌ها هنوز وجود و حضور دارند.

مطلوب آن است که اين جزاير پراکنده، به يک مجمع‌الجزاير متحد تبديل شوند. اما اين آرزو که چنين وحدتی به سرعت تحقق يابد، برای مدتی در حد آرزو باقی می‌ماند. مهم آن است که چشم اندازی برای به هم پيوستن، با حفظ تنوع ديدگاه‌ها، به وجود بيايد. اين چشم‌انداز نيز در صورتی به وجود خواهد آمد که گروه‌های سياسی ما، مدارا با يکديگر و احترام به يکديگر را تبليغ کنند و در راه به کرسی نشاندن آن بکوشند.

يک اتفاق ساده؟

اما هدف اصلی من در اينجا بيشتر طرح پرسشی است که تصور می‌کنم از اهميت کافی برخوردار است: «آيا عدم تامين برق همايش معترضان به نقض حقوق بشر در برابر مقر سازمان ملل متحد، يک اتفاق ساده بود؟ يا می‌توانست نتيجه سازشی پنهان ميان جمهوری اسلامی و شهرداری ژنو باشد؟»

کنجکاوی من در اين زمينه هنگامی برانگيخته شد که کوشيدم تصويری از کيفيت و کميت همايش ژنو را، در شرايطی که اين همايش از برق محروم نمانده بود، در ذهن خود ترسيم کنم. به گمان من، در اين صورت، تصويرها و حرف‌هائی که از درون اجلاس شورای حقوق بشر بر صفحات بزرگ دو تلويزيون داخل چادر می‌نشست، خود به خود سبب می‌شد که معترضان در يک نقطه متمرکز شوند. واکنش‌ آن‌ها نيز، متناسب با آنچه که می‌ديدند و می‌شنيدند، بی ترديد هماهنگ می‌شد. اين هماهنگی، در کنار تصاوير بزرگ تلويزيونی، می‌توانست رهگذران سويسی را نيز جلب کند. اين موضوع سبب می‌شد که نمايندگان رسانه‌های گروهی حاضر در مقر سازمان ملل متحد، به اجتماع معترضان توجه بيشتری نشان دهند و گزارش‌های خبری بيشتری درباره نقض حقوق بشر در ايران در اختيار افکار عمومی جهانيان قرار گيرد.

بعيد می‌دانم که کارکنان سفارت جمهوری اسلامی در سوييس، به رغم تدارکات گسترده‌ای که حکومت برای حضور در اجلاس شورای حقوق بشر و ارائه گزارش سراسر دروغ خود ديده بود، به اين نکات بی‌توجه مانده باشند.

رفتار مشکوک پليس

ترديدهای من، در راه بازگشت به کلن، هنگامی بيشتر شد که از محمدرضا فطرس خبرنگار سابق ايران و همشهری، نکته‌ای را شنيدم که در محل متوجه آن نشده بودم. فطرس می‌گفت: «وقتی که سازمان دهندگان همايش نااميد از وصل برق شهرداری، موتور برق کوچکی را به راه انداختند و صدای بلندگو‌های روی تريبون صحنه اصلی بلند شد، دو پليس سوييسی سراسيمه به سوی جمعيت شتافتند و همه چيز را کنترل کردند تا مطمئن شوند که از برق شهرداری استفاده نشده است. وقتی دريافتند که جمعيت از برق شهری استفاده نمی‌کند به سراغ کار خود رفتند.»

من، در شمار کسانی نيستم که در هر موقعيتی به تئوری توطئه متوسل می‌شوند. اما وقتی به رفتار دو هفته پيش پليس برلين با معترضان به سورچرانی سفارت جمهوری اسلامی و همچنين رفتار خشن پليس فرانکفورت با برخی از تظاهرکنندگان در مقابل کنسولگری فکر می‌کنم، بوی ناخوشايندی به مشامم می‌رسد و باز همان پرسش برايم مطرح می‌شود:«آيا محروم ساختن معترضان به نقض حقوق بشر در ژنو، واقعا يک اتفاق ساده بود؟»

وظيفه سازمان‌دهندگان همايش

اين تنها يک پرسش است. چه کسانی می‌توانند به آن پاسخ دهند؟ بی گمان، راه تحقيق و تفحص برای سازمان دهندگان همايش ژنو بازتر است. اميدوارم آن‌ها توانائی و حوصله اين کار را داشته باشند، تا اگر کاسه‌ای زير نيم‌کاسه بوده است، فاش شود. از اين رهگذر، ايرانيان مقيم خارج از کشور، تجربه‌ای خواهند آموخت که در حرکات بعدی به کار آنان می‌آيد.

يک نکته را هم فراموش نکنيم: در همه سال‌های گذشته، سياستی که دولت‌های اتريش و سوييس در برابر جمهوری اسلامی پيش گرفته‌اند، بسيار نرم‌تر از همه کشورهای اروپائی بوده است. توليد ناخالص ملی اين دو کشور نيز، بيش از هرچيز متکی به همکاری بانک‌ها با پول‌شويان بين‌المللی است. جزاير امنی برای سرمايه‌های غارت شده. و اين غارت، همه می‌دانيم که در جمهوری اسلامی ابعادی نجومی داشته است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016