گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
4 دی» مراسم محرم، شمشير دولبه حاجات، بيژن صفسری27 آذر» محرم، ماه امواج رهايیبخش نهضت حسينی است، بيژن صفسری 29 مهر» قحطی خدا آمده است، بيژن صف سری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تيتر يک: جادوی پائيز فقر در راه است، بيژن صفسریهمه ترسم از نکبت فقر است که مبادا همچون جادوی پائيز، سبزها را زرد و نارنجی کند، شهر از مه غبارآلودِ فقر پُر شدهاست، نمیبينی؟ عنقريب فضای خانههایمان را هم پُر کند، آن وقت ايمان است که از پنجرهها بيرون میرود. مگر آن که ثروت به داد عشق رسد تا تاريخِ مصرفِ خوشبختی را تمديد کند!کتاب اين روزهای مرا ورق بزن خواندنیتر شدهام، کتاب اين روزهای من و ما را میگويم، اگر چه قرار نيست که خوانده شويم، اما قفس هر چه تنگتر، پَرپَرزدن بيشتر، حالا گويی ديگر زندگی مهربانی برنمیدارد بايد سنگدل باشی که جاذبهی زمين، جذابتر از آن است که بگذارد انسان آسمانی شود. میگويد تو چه میدانی از جانکَندن برای يک لقمه نان؟ قلم به دست گرفتهای و نظاره میکنی و اگر جرأتی باشد، مینويسی، آن هم با صد کنايه و اشاره که مبادا اسرار هويدا کردهباشی. میگويم حق با توست برادر، اما تو برای نان عرق میريزی، من برای تمام کلماتام اشک میريزم. بر ظاهر آباد من منگر / من خانهای ويرانهام / بنگر به دل خونين من، مگر نه اين است که دل، تنها عضوی است که با نگاه لمس میشود؟ مرا بنگر! اين روزها هر گُلی که سرختر است، بيشتر سيلی خوردهاست. اول خاکمان کردند، سپس لگدمالمان، حال هم، خشت ميدان شهر شدهايم ، ميدان آزادی. هيچ بوی عيد به مشامات میرسد؟ نه بوی عيد میآيد و نه بوی بهار؛ اگر چه همه جا سبز است. راستی چه دردیست، درد جوانهزدن. همهی ترسم از نکبت فقر است که مبادا همچون جادوی پائيز، سبزها را زرد و نارنجی کند، شهر از مه غبارآلودِ فقر پُر شدهاست، نمیبينی؟ عنقريب فضای خانههایمان را هم پُر کند، آن وقت ايمان است که از پنجرهها بيرون میرود. مگر آن که ثروت به داد عشق رسد تا تاريخِ مصرفِ خوشبختی را تمديد کند! خبرت دهم در خبرها آمدهبود: بنا بر آخرين گزارش منتشرشده توسط بانک مرکزی در هفتهی منتهی به ۲۳ بهمنماه قيمت اقلام گروه کالايی چای، برنج، قندوشکر، حبوب و لبنيات نسبت به هفتهی قبل از آن به ترتيب ۱، ۰.۸، ۰.۶ و ۰.۲ درصد افزايش يافت که بدين ترتيب بيشترين افزايش قيمت در مورد چای بوده است. چای...، يادش بهخِير، چه رخوت بینظيری بود صدای بارون روی شيروونی خانهی مادربزرگ؛ سرما؛ کُرسی ِ داغ و چايی؛... اما حالا نان فقر را اگر در چای نوستالژی هم بزنيم خشکتر میشود، عجيب است هنوز حقوق بشر پرداخت نشده، تورم چند برابر میشود! ـ بانک مرکزی اعلام کرد: افزايش ۳۶ تا ۴۷ در صدی قيمت گوشت در يک سال بيژن صف سری Copyright: gooya.com 2016
|