گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
26 دی» راه آينده از کدام سو؟ گفتوگوی پانتهآ بهرامی با روزبه ميرابراهيمی روزنامهنگار اصلاحطلب به بهانهی انتشار کتاب "زير هشت"20 آذر» بازنگری قانون اساسی، اينبار به خواست ملت، روزبه ميرابراهيمی 9 آذر» عدالت در "جمهوری اسلامی"، روزبه ميرابراهيمی 29 مهر» پيشنهادی به مراجع عظام، روزبه ميرابراهيمی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! يک ادعا در ترازوی سنجش: آيا جمهوری اسلامی مردمی است؟ روزبه ميرابراهيمیادعای اينکه همه ارکان جمهوری اسلامی برآمده از رای مستقيم يا غير مستقيم مردم است اساسا کذب است و اگر برای بيان درست وضعيت گفته شود که ارکان جمهوری اسلامی برآمده از رای مستقيم "آيت الله خامنه ای" است گزاف نيستمی گويند همه ارکان جمهوری اسلامی مستقيم يا غير مستقيم با انتخاب و رای مردم است. اين چهار رکن، اصلی ترين پايه های حکمرانی در جمهوری اسلامی هستند. البته در اين بين نهادهای تاثيرگذار ديگری هم وجود دارد از جمله شورای نگهبان،مجمع تشخيص مصلحت نظام،شورای عالی امنيت ملی و نهادهای رسمی نظامی(سپاه و ارتش و نيروی انتظامی و بسيج) که عملا تحت کنترل همان ارکان پيش گفته شده بخصوص رهبری هستند. حال ببينيم ادعای انتخابی بودن مستقيم و غير مستقيم بودن اين ارکان چقدر واقعی است. هر چند نمايندگان مجلس پس از اخذ رای از مردم به مجلس راه می يابند اما وقتی به روند و پروسه موجود اين انتخاب می نگريم، در جمهوری اسلامی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن با موانع بسياری از جمله اعمال سليقه نهادهای نظارتی و اجرايی روبرو است که اين اعمال سليقه از اولين انتخابات مجلس پس از انقلاب تا آخرين آن که دوره هشتم بود، آنقدر گسترش يافته که بخش وسيعی از نيروهای با صلاحيت يا بی صلاحيت از فرصت انتخاب شدن محروم شده اند. پس هرچند به لحاظ شکلی نمايندگان مجلس منتخب و با رای مردم هستند اما به لحاظ محتوايی و شکل اعمال نظارت و مهندسی تاييد نامزدها، قوه مقننه جمهوری اسلامی منتخب مستقيم مردم نيست بلکه انتخاب مستقيم از گزينش های مستقيم نهادهای اجرايی و نظارتی هستند. به تعبيری نهاد تقنينی جمهوری اسلامی نيز منتخب مستقيم مردم نيست. قوه قضاييه: دستگاه قضايی جمهوری اسلامی عملا غير منتخب ترين نهاد جمهوری اسلامی است که هيچ نظارتی از سوی مردم برآن وجود ندارد. در قانون اساسی از معدود راهکارهای موجود برای نظارت بر اين قوه، کميسيون اصل نود مجلس است که عملا قادر به اين اعمال قدرت نيست. مجلس نيز در قانون نوشته، قادر به تحقيق و تفحص از اين قوه هست اما عملا اين امکان به دلايلی از جمله غيرپاسخگو دانستن اين رکن توسط تفاسير سليقه ای مفسران مسدود شده است. قوه مجريه: رييس قوه مجريه نيز با انتخاب مستقيم مردم برگزيده می شود اما به دلايلی که در مورد نمايندگان مجلس برشمرديم رييس قوه مجريه نيز هر چند به لحاظ شکلی با رای مستقيم انتخاب می شود اما چون حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در اين زمينه نيز با محدوديت هايی از سوی نهادهای ديگر مواجه است رييس دولت نيز انتخاب غير مستقيم مردم است. حالا اگر تفسير برخی در مورد تنفيذ حکم توسط رهبری به عنوان يک اختيار ( و نه وظيفه) را هم مدنظر بگيريم اين پروسه محدودتر و انتخاب مردم غيرمستقيم تر خواهد شد. رهبری: از جمله مواردی که برخی بسيار بر آن تاکيد می کنند و از آن به عنوان سندی برای ادعای «برآمده از رای مردم» بودن ارکان جمهوری اسلامی ياد می کنند اين است که می گويند «حتی رهبری هم منتخب مردم است اما بطور غيرمستقيم و از طريق خبرگان رهبری». خب اين ادعا حتی اگر بر روی کاغذ درست باشد اما در واقعيت موجود، باطل است. با همين نگاه سطحی به چهار رکن اصلی جمهوری اسلامی جايگاه «اعمال حاکميت مردم» در حکمرانی بر سرنوشت خويش مشخص شده است. ادعای اينکه همه ارکان جمهوری اسلامی برآمده از رای مستقيم يا غير مستقيم مردم است اساسا کذب است و اگر برای بيان درست وضعيت گفته شود که ارکان جمهوری اسلامی برآمده از رای مستقيم «آيت الله خامنه ای» است گزاف نيست. چون همه آنچه در بالا مرور شد به يک نقطه می رسد. شورای نگهبان و قوه قضاييه منتخب آقای خامنه ای است. قوه مققنه با اعمال سليقه مستقيم شورای نگهبان هماهنگ با آقای خامنه ای، مهندسی و چينش می شود و در نهايت يک نمايش رای گيری هم برگزار می شود. رييس قوه مجريه هم که ابتدا با اعمال سليقه شورای نگهبان گلچين و با مهندسی آرا انتخاب می شود و تازه بعد از آن هم آقای خامنه ای «اختيار» دارد که تنفيذ کند يا نکند. مجلس خبرگان هم که اعضايش با اعمال سليقه شورای نگهبان گلچين و ترکيبش آماده می شود تا خدای ناکرده از مسير اراده آقای خامنه ای منحرف نشود. نهادهای ديگر هم که تحت اراده و نظر آقای خامنه ای عمل می کنند – از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و صدا و سيما و نيروهای نظامی و امنيتی- هم که سر جای خودشان. نتيجه: - مجلس خبرگان رهبری ترکيب انحصاری روحانيت، آنهم از نوع خاص مورد تاييد جمعی ۱۲ نفره را تغيير دهد و بنا بر تخصص و وظايف و اختياراتی که برای رهبری در قانون آمده است ترکيبش را شکل دهد. اين خواست با توجه به اينکه قانون اساسی به مجلس خبرگان اختيار تعيين و تغيير قانون و آيين نامه های داخلی خود را داده است می تواند با اراده نمايندگان خبرگان انجام شود. بسياری از باورمندان جمهوری اسلامی معتقدند نظام کنونی ايران که سی سال پيش بنيان نهاده شد ظرف «جمهوری» است با محتوای «اسلامی». نيويورک Copyright: gooya.com 2016
|