چهارشنبه 26 اسفند 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا هتک حرمت آيت‌الله منتظری؟! حبيب‌الله اميری، سايت دفتر آيت‌الله منتظری

بسم الله الرحمن الرحيم

«دفاع از مظلوم و امر به معروف و نهی از منکر جزء دين است و نمی شود به کسی گفت شما دين نداشته باش.» (از بيانات فقيه عاليقدر(ره))

بر اساس وظيفه انسانی و اسلامی و در دفاع از مرجع تقليد مظلوم شيعه حضرت آيت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی عليه) مطالبی را مطرح می کنم.

اينجانب پس از تقليد از حضرت امام (ره) از فقيه عاليقدر (ره) تقليد نمودم و طبق فتوای برخی از مراجع جليل القدر چنانچه اعلميت مرجع تقليدی محرز شود پس از رحلت آن مرجع بقاء تقليد بر آن مرجع لازم است. از طرفی مابقی مراجع با آن شرايط قيد شده تقليد از مرجع ميت را نيز بلامانع می دانند. خدا را شاکرم که معظم له را به عنوان مرجع تقليد انتخاب نمودم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


با توجه به آيه ۱۱ سوره "حجرات" : (... و لا تلمزوا انفسکم و لاتنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الايمان و من لم يتب فاولئک هم الظالمون) : « و از يکديگر عيب جويی نکنيد و همديگر را به لقب های زشت مخوانيد، بد نامگذاری است فسق پس از ايمان و آنانکه توبه نکنند آنهايند که ستمکارند.» مومنان خداشناس هرگز به يک مرجع تقليدی که عده کثيری از مسلمانان مقلد و ارادتمند به ايشان هستند جسارت نمی کنند، حال سوال اين است چرا رسانه ملی حرمت مرجعيت را نگه نمی دارد؟ چرا مرجعيت شيعه را اين گونه هتک می کند؟ چرا اين نهاد با قدمت ديرينه را مورد اهانت قرار می دهد؟ چرا به عقائد و مقدسات مردم توهين می کند؟ مگر معاد و قيامت و حساب و کتابی در کار نيست که اين گونه مرجعيت را هتک حرمت می کند؟!

در اصل بيست و دوم قانون اساسی آمده است: « حيثيت، جان، مال، حقوق، مسکن وشغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجويز کند. »

با توجه به اصل فوق نمی دانم چرا حرمت فقيه عاليقدر (ره) در جمهوری اسلامی شکسته می شود؟!! و حتی در ايام چهلم رحلت بزرگ پاسدار حريم تشيع به جای تجليل از مقام شامخ مرجعيت شيعه و بدون اعتنا به قانون اساسی رسماً در رسانه ملی به ايشان توهين و چند اصل قانون اساسی را نقض می کنند.

با توجه به توصيه حضرت امام (ره) به مجلس شورای اسلامی دوره دوم: « اگر در مجلسی به کسی که حاضر نيست و راه به مجلس ندارد که از خود دفاع نمايد حمله ای شد. به او اجازه داده شود يا در مجلس از خود دفاع کند و اگر قانوناً اشکالی در اين عمل می بينند، راديو تلويزيون و مطبوعات اين وظيفه سنگين را به دوش کشند تا حق مظلومی ضايع نشود و شخصيتی بی دليل خرد نگردد. » (صحيفه نور، جلد ۱۹، صفحه ۹). ولی متاسفانه شاهديم که يکی از افراد سرشناس کشور که قبلاً به عنوان قائم مقام رهبری مطرح بوده است، حقوق اوليه شهروندی اش حتی پس از رحلت آن بزرگوار رعايت نمی شود.

آيا اين است اجر و مزد کسی که در مقابل رژيم ستمشاهی با تمام قامت و با تمام وجود ايستاد و از کلمه طيبه توحيد دفاع جانانه نمود و خود و خانواده خويش را در سرما و گرما آواره اين شهر و آن شهر نمود؟!!

آيا اين است اجر و مزد کسی که درچنگ ساواک سفاک در حين بازجوئی حاضر نبوده است بدون پيشوند آيت الله نسبت به حضرت امام(ره) بازجوئی شود و بدون ذره ای ترس از آن شکنجه خانه های دهشتناک دژخيمان شاه و حتی مرگ سرخ همانند ياران صديق حضرت محمد بن عبدلله (ص) جانانه مقاومت کرد؟ تا جائی که اينجانب در زندان شاهد بودم که مارکسيست ها استقامت ايشان را می ستودند.

آيا اين است اجر و مزد کسی که پس از آن همه فداکاری و جانفشانی در بين مبارزين و بدون وجود هرگونه تشکيلات حزبی و گروهی با عنوان قهرمان قهرمانان مبارزين و بعنوان دومين شخصيت انقلاب بين دوست و دشمن مطرح بوده است.؟

حضرت امام به حدی به فقيه عاليقدر اعتماد داشتند که دو بار ايشان را وصی خود قرار دادند:

مرحله اول: « در تاريخ ۲۶ محرم ۱۳۹۸ وصی خود قرار دادم حضرات حجج الاسلام آقای حاج آقا مرتضی پسنديده و آقای حاج شيخ مرتضی حائری [پدر خانم حاج آقا مصطفی] و آقای حاج سيد محمد باقر سلطانی [پدر خانم حاج سيد احمد آقا] و آقای حاج شيخ حسينعلی منتظری – دامت برکاتهم را در امر وجوهی که در قم يا ساير بلاد ايران نزد وکلای اينجانب ...» (صحيفه امام، جلد ۳، صفحه ۲۵)

مرحله دوم: « غره ربيع الاول ۱۴۰۰ ... و وصی خود قرار دادم حجت الاسلام و المسلمين آقای پسنديده، اخوی مکرم و جناب حجت الاسلام و المسلمين آقای منتظری – دامت افاضاتهما – راجع به جميع امور، خصوصاً مربوط به وجوه شرعيه ... و اين دونفر وصی مطلق من هستند.» (صحيفه امام، جلد ۱۲، صفحه ۱۲۰)

نمی دانم چرا رسانه ملی آن هم در ايام چهلمين روز رحلت اسوه صبر و استقامت حضرت آيت الله العظمی منتظری(ره) اقدام به پخش آن برنامه کذائی و عوام فريبانه و دور از واقعيت نمود؟ آيا نمی دانند که مدارک و اسناد نيز گويای همين مطلب است.

تا زمان حضرت امام (ره) و پس از مرحوم حاج احمد آقا (ره) که از طرف حضرت امام(ره) مسئول مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی بودند، نامه ای به عنوان ۶/۱/۶۸ منسوب به حضرت امام (ره) از رسانه ملی و ديگر رسانه های رسمی کشور پخش نشد و صحيفه نور هم که تا آخرين روز حيات حضرت امام (ره) را ثبت نموده است اثری از نامه ۶/۱/۶۸ در آن نمی باشد و فقط نامه ۸/۱/۶۸ منسوب به حضرت امام (ره) که در همان تاريخ بصورت رسمی از رسانه ملی و ديگر رسانه های رسمی کشور منتشر شد. حال چرا در ايام چهلم رحلت فقيه عاليقدر به جای تجليل از ايشان نامه ۶/۱/۶۸ را که در آن زمان هرگز از رسانه ملی و ديگر رسانه های رسمی کشور پخش نشده بود پخش کردند؟!! چرا نامه ۸/۱/۶۸ که در آن زمان به صورت رسمی پخش شد، در آن برنامه های صدا و سيما اشاره ای به آن نشد؟!! مگر هر دو نامه از امام (ره) نيست؟ چرا سياست يک بام و دو هوا دارند؟!!

ای کاش اندکی استدلال و منطق و برهان بر رسانه ملی حاکم بود تا بدانند نامه دومی، نامه اول را نسخ و باطل می کند و با افکار و مقدسات امت اين گونه بازی نمی کردند! ای کاش مقداری انصاف، مروت و وجدان را رعايت می نمودند و با پخش اين گونه برنامه ها بذر بدبينی نسبت به مرجعيت شيعه نمی کاشتند!

ای کاش تا اين حد مرجعيت شيعه را مبتذل نمی کردند، که نتيجه آن به ويژه در نسل جوان، دين گريزی و به سوی بی بند و باری سوق يافتن است.

ای کاش حرمت مرجعيت را که قدمت بيش از هزار سال دارد نگه می داشتند و برای تصاحب چند صباحی کرسی رياست دنيا، اين گونه قضاوت يکطرفه نمی کردند.

ای کاش با آن همه تعريف و تمجيدها که حضرت امام از فقيه عاليقدر - که اسناد آن در صحيفه نور و يا صحيفه امام موجود است و شاهد بوديم که از هيچ شخصيتی اين چنين تعريف و تمجيد نشده است – آقايان حرمت نگه داشته و از سيره زشت مرجع زدائی که نتيجه اش دين زدائی است پيروی نمی کردند.

حضرت آيت الله منتظری(ره) در دفاع از اسلام و نظام با تمام وجود و هستی خويش همانند قبل از انقلاب هرکاری را که تشخيص می دادند برای اسلام و نظام مفيد است اصلاح گرايانه انجام می دادند و هميشه پيروزی و پيشرفت اسلام را بر منافع شخصی خويش و خانواده مقدم می دانستند.

معظم له در طول عمر با برکتش ثابت نمود که با پيروی از مولای خويش سرور آزادگان حضرت سيدالشهداء (ع) پيروزی اسلام را مقدم بر جان، آبرو و حيثيت خود بداند و خود را موظف به فداکردن تمام هستی خويش در راه اسلام و قرآن می دانست.

اگر همه نيروهای دلسوز نظام با همان ديدگاه و با پيروی از فقيه عاليقدر (ره)، دلسوزانه به دنبال رفع ايرادها و نواقص نظام بودند و بدون ترس از اين که ممکن است آبرو، شخصيت و مقامشان در خطر قرار گيرد - با توجه به اين که ايران در دنيا تنها کشور شيعه اثنی عشری است و پيشوايانی همانند حضرت سيدالشهدا (ع) دارد - با سپری شدن سی سال از انقلاب اسلامی، امروز بايد حداقل يکی از کشورهای مترقی منطقه بوديم، البته هيچ کس منکر نيست که ما پيشرفتی هائی داشته ايم چرا که برخی کشورهای عقب افتاده هم بالاخره در جهان امروز پيشرفت کرده اند! لکن آن پيشرفتی که لااقل تا حدودی مورد قبول دانشمندان و فرهيختگان غير از وابسته به نظام و حتی مورد اعتراف دشمنان است، مشاهده نمی شود. اگر همه مصلحين نظام مثل فقيه عاليقدر(ره) بوده و سکوت اختيار نمی کردند، امروز با اين چالش های جدی، خطرناک و بنيان کنی مثل فساد، اعتياد، تهمت و افترا و مشکلات سرسام آور اقتصادی و ورشکستگی، عدم مديريت صحيح کشور و شعارهای ساختارشکنانه نسل تربيت شدگان و متولدين پس از انقلاب روبرو نبوديم.

خدايا از تو می خواهم تا پايان عمر در ياری و دفاع از مظلومان و حق گويان و حق پويان استوار و پايدار و ثابت قدم باشم؛ الهی آمين.

قم – حبيب الله اميری
۱۳۸۸/۱۲/۲۵


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016