چهارشنبه 4 فروردین 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

افتضاح سوء استفاده جنسی در کليسا و عبرت از آن، حميد بهشتی

افتضاح سوء استفاده از کودکان در مؤسسات آموزشی وابسته به کليسای کاتوليک در ايرلند و آلمان در هفته ها و ماه های اخير به قدری بالا گرفت که بر اثر فشار افکار عمومی پاپ و کنفرانس اسقف ها که شورای مهمی در کليسای کاتوليک می باشد، مجبور به موضع گيری و عذر خواهی از مردم شده اند.
اخلاق جنسی کليسا که در کنار ارتباط انسان با خدا و اداره امور مربوط به مرگ، يکی از سه گرانيگاه مذهب به شمار می رود به چالش شديدی گرفتار گشته است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کودکان معصومی که در مؤسسات آموزشی مربوط به کليسا و با تکيه بر مقام محترم کليسائی و قدرت فرمانفرمائی ملهم بدان توسط پدران روحانی به عنف مورد تجاوز قرار گرفته بودند، نه به لحاظ معنوی در موقعيتی بودند که بتوانند از خود دفاع کنند و نه کسی را داشتند که به او پناه برند. تا زمانه تغيير کرد و از گوشه و کنار اجتماع صدای اعتراضات اين قربانيان اطاعت بی چون و چرا و حاکميت ارباب مذهب بلند شد. معلوم شد که در سالها و قرن های گذشته چنين نبوده است که اعتراض و شکايتی در اين زمينه ها مطرح نشده باشد. اما قدرت و نفوذ و احترام کليسا به قدری بوده است که به سادگی هر اعتراض و شکايتی را ماسمالی می کردند.
حال تصور کنيد زمينه اين جنايات نه اخلاق جنسی، بلکه زندگی و جان انسانها باشد.
در اعصار گذشته کليسا در دو جنبه ديگر نيز تقريبا فعال مايشاء بوده است. يکی در زمينه علوم و ديگری در زمينه قضاوت. کليسا که با عصر روشنگری آهسته آهسته از اين دو عرصه مجبور به عقب نشينی شد، به جز در دادگاه های گليسائی و در امور مذهبی در هيچ زمينه ديگری نه نفوذی دارد و نه حرفی برای گفتن. و اين نه به دليل رعايت و تأثير عقل و منطق است که اکنون کليسای کاتوليک مجبور به عذرخواهی از مردم گشته و پاپ در رساله چوپانی اخير خود به دستگاه روحانيت مستقر در ايرلند خرده گيری کرده است. وگرنه چه دليلی داشت که مانند قرون گذشته باز هم ماسمالی ادامه نيابد.

عبــرت
حال جای پرسش باز می شود که آيا مقامات مذهبی ما از اين ماجرای افتضاح جنسی در کليسای کاتوليک حاضراند عبرت بگيرند؟ يا که تا زمانه آنها را مجبور نکند همچنان خود را به کوچه علی چپ می زنند؟
در زمينه امور مربوط به مرگ – گذشته از افتضاحات عادی و روزمره ای که در بهشت زهرا ها اتفاق می افتد – از زمانی که دادگاه مجدداً بی حساب و کتاب به دست روحانيت افتاد و به ويژه کشتار زندانيان تسليم ناپذير سال ۱۳۶۷ و اکنون از دهمين انتخابات رياست جمهوری به اين سو ماسمالی ادامه دارد. می کشند و حاشا می کنند و هر که دست آن ها را رو کند به سرنوشت ديگران دچار می گردد.
پاپ ما که رهبر "جمهوری اسلامی" است دليلی نمی بيند بر اين افتضاحات چشمان خويش را بگشايد. ما اکنون در فرجه ای زمانی قرار داريم که نمی توان گفت کی پايان اين دوران خواهد رسيد. اما مسلّم اين است که هر آغازی يک انجامی دارد. چشم بندی که پاپ ما بر چشمان خويش نهاده است، نمی گذارد که او به راست و چپ خود نگاه کند. برخلاف پاپ که به زور عرصه عمومی و مطبوعات آزاد مجبور به پذيرش گناهان کليسا شد، پاپ ما هم روزنامه نگاران را در زندان های قرن بيست و يکمی خود به اعترافات زورکی مجبور نموده و هيچ صدائی را نمی خواهد بگذارد بلندشود و هم اينترنت را فيلتر می کند. اما او در مقابل صدا و سيمای پخش دروغ و بهتان نمی تواند جلوی امواج رسانه ای را بگيرد. البته عوامل او از به کار بردن امواج پارازيت غافل نيستند.
اما پاپ ما که تنها نيست! آيا در تمامی دستگاه عريض و طويل روحانيت قم و نجف نيستند کسانی که مذهب ما را نجات دهند؟ آيا بايد اسلام و شيعه به همان جائی برسد که کليسای کاتوليک رسيد؟ آيا هيچ راه ديگری در مقابل ما نيست؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016