پنجشنبه 2 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آيت‌الله مصباح: عملکرد رهبر انقلاب چيزی شبيه اعجاز است، پارسينه

آيت الله مصباح يزدی سه شنبه در همايش زلال ولايت در مشهد مقدس سخنانی را بر زبان آوردند که حول محور ولايت رقم خورد. ايشان درباره نقش ولايت فقيه و ابعاد شخصيتی مقام معظم رهبری سخنان جامعی را مطرح کردند که درخور توجه است. متن اين سخنرانی به نقل از پايگاه اطلاع رسانی استقامت در پی می آيد:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بسم الله الرحمن الرحيم
خدا را شکر می کنيم که توفيق شرفيابی در اين محضر نورانی را به برکت عتبه بوسی ثامن الحجج(عليه السلام) عنايت کرد. بيش از ۴۰سال مردم ما بامفهوم سياسی جديدی(حکومت اسلامی) خو گرفته اند و بيش از ۳۰سال دنيا با رژيم سياسی جديدی مواجه شده که در تاريخ سياسی جهان شناخته شده نبوده و مردم ما نيز با ارتکازی که دارند آنطور که بايد و شايد از تعريف جامع آن آگاه نيستند و مايه تاسف است که حتی بسياری از کسانی که بر اساس اين تئوری مسئوليتها وپستهای حساس در اين کشور داشتند ماهيت اين حکومت را نميدانند.

حالا چرا اين ابهام هست يک علت پنهانی عاميانه آن اين است که در تاريخ هميشه حق با غربت توأم بوده است که نمونه بارز آن اهل بيت(ع) هستند که با آن همه توصيه پيامبر (ص) و آيات قرآن و روايات فراوان پيامبر از روز اول تا آخر عمر شريفشان کوشش کردند در معرفی آنها؛ لکن هنوز در بين خود مسلمانان ناشناخته اند. در عصر ما امام خمينی از لحاظ معروفيت و محبوبيت در عالم شناخته شده بود ولی در کشور خودمان در ميان اقرانش غريب بود.

و امروز مظهر روح او و تجسم روح او با آن عظمت غير قابل توصيف او ،که ما نميتوانيم توصيف کنيم اوهم در همين کشور در ميان دوستانش غريب است و اگر بگوييم حق بودن با غربت تلازم دارد خيلی گزاف نگفتيم.

و بالاخره ولايت فقيه ادامه همان امامت است و از ارتکازی ترين مطالبی است که جامعه شيعی با آن آشناست و اين بسيار مفهوم ارتکازی ای است لکن بعد از ۳۰ سال مثلا بنده نوعی برايم ولايت فقيه هنوز روشن نيست.

برخی از آگاهان سياسی که ولايت فقيه را قبول دارند لکن آن را عنصر اصلی در ماهيت اين حکومت نمی دانند و رسما می گويند چون در قانون اساسی آمده قبول دارند و ميگويند حکومت ما جمهوری است ولی چون مردم ما مسلمان اند آن را اسلامی ميگويند و البته قانون اساسی را مردم آورده اند و مردم هم اگر بخواهند آن را عوض ميکنند، اين حرف کسانی است که ۸ سال در اين مملکت رئيس جمهور بوده اند آنها ميگويند ولايت فقيه عرضی است و از مقومات اين حکومت نيست و اگر ولايت فقيه را از آن حذف کنيم ماهيت آن تغيير نمی کند.

نگاه آنها اينگونه است که بله، ولايت فقيه شأنی دارد مثل امپراطوری ژاپن مثلا و نقش خاصی هم ندارد و وقتی مردم به رئيس جمهور رأی دادند، ديگر قدرت دست اوست و ولی فقيه هم مثل امپراطوری است. البته اين حرفها را ته دلشان نگه داشته اند؛ چون می دانند نيازمند رای مردم اند و مردم با اين حرفها به آنها رای نميدهند.

اگر از آنها سوال شود چرا اينطور فکر می کنيد، می گويند آنچه در کتب فلسفه سياسی دانشگاه خوانديم چنين است و کسی چيز ديگری به ما نگفته است و بسياری از مشکلات مثل فتنه اخير تا حدی از اينجا آب ميخورد، البته دشمنان فهميده اند رمز موفقيت اين نظام همين است.

ببينيد آمريکا هيچ وقت از عربستان با اين همه سخت گيری در اجرای قوانين اسلام مثل دست قطع کردن وگردن زدن نمی ترسد، ولی از ايران می ترسد.

انقلاب ما تقريبا همزمان بود با انقلاب افغانستان عليه مارکسيستها، آنها ۳۰ سال است انقلاب کردند اما بعد از اين همه سختی چه شد؟ الان(افغانستان) طعمه‏ای است در دست آمريکا مگر آنها شهيد ندادند؟ مگر آنها جهاد نکردند؟ پس چه نداشتند؟ يک چيز و آن هم ولايت فقيه است.

امام خمينی اعتقاد داشت که يک حکومت بايد براساس اسلام و اذن امام معصوم شکل بگيرد.

اين يک نوع نگرش است بر اساس دين، عالم هستی مال خداست تا او اجازه نداده بر بندگانش حکومت کنی کسی حق ندارد حکومت کند. چون عالم هستی ملک خداست. می گويند اين قوانين عادلانه است. بله عادلانه است ولی شما حق نداريد در ملک کسی بدون اذن او تصرف و دخالت کنيد.

بينش ما می گويد من در بدن خودم حق تصرفی ندارم چون اين مال خداست و به اندازه ای که او اجازه داده من حق تصرف دارم.

در حقوق بشر هم حق بشر را مطرح کرده اند نه حق خدا را. می گويند بشر حق دارد هر دينی را انتخاب کند. اينها حق بشر است نه حق خدا آنها برای خدا حقوقی قائل نيستند، مسولين کشور ما در اين باغها نيستند آنها قرآنشان هم اعلاميه حقوق بشر است.

علت جا نيفتادن ولايت فقيه بعد از ۳۰سال بخاطر مشکل فرهنگی ماست چون فضای جامعه سکولار است. و حال بگو اين وحی خداست می گويند امروزه نمی شود اين حرفها را زد. سياستمداران ما فکر می کنند ولايت فقيه مزدی است که مردم بخاطر انقلاب به آخوندها دادند.

امروز اساس زندگی اسلام در دنيا قوامش به ولايت فقيه است. با اين مساله نمی توان شوخی کرد که حالا يک آقايی بيايد بگويد (روايت) مقبوله عمربن حنظله بر فلان چيز دلالت دارد يا خير، بخدا قسم اگر ولايت فقيه در قانون اساسی نبود امروز کشور ما اسلامی نبود.

در زمان امام صادق(ع) که مردم برای پرسيدن مساله به شکل فروشنده رفت و آمد می کردند امام صادق(ع) اضطرارا فرمود به عالم به احکام ما رجوع کنيد. آن وقت امام نمی توانست حاکم نصب کند آن وقت فرمود "الرد عليه کالرد علينا وهو علی حد الشرک بالله "

آيا يعنی عمربن حنظله احتمال نداشت حکم اشتباهی کند؟

اهميت حکومت اسلامی در حدی است که اگر کسی مأذون از طرف امام بود مخالفت با او در حد شرک به خداست و الا امور مردم سامان نمی گيرد و اسلام امروز در مقابل اين اژدهاهايی که دهان باز کرده اند برای بلعيدن اين کشور اسلامی محو و حذف می شد.

همين امام وقتی داشت انقلاب می کرد، خيلی مقلد نداشت. لکن وقتی حکم می کرد که امروز تقيه جايز نيست ولو بلغ ما بلغ مقلدين ساير مراجع هم اطاعت می کردند، چون اين در ذهنشان بود که اگر مجتهد جامع الشرايطی حکم کرد، ساير مجتهدين بايد اطاعت کنند.

ما اين را برای مردم تبيين نکرديم که اگر امکان تشکيل حکومت وحدت واحده اسلامی باشد و مصلحت جامعه آن را اقتضا کند، تفکيک و تجزيه آن خلاف مصلحت اسلام و به زبان طلبگی حرام است. مرحوم آيت الله اراکی از لحاظ شرايط عادی بخواهيم حساب کنيم شاگرد امام نبود ولی از قم آمد جماران مقابل امام ايستاد گفت:«السلام عليک يابن رسول الله»

وقتی در مورد برخی مسائل از آيت الله گلپايگانی سوال می شد می فرمودند آنچه آقای خمينی بگويد امروز ايشان رئيس است. اگرنعمت وجود امام برای جامعه ما در يک کفه ترازو باشد و تمام نعمات از معادن ونفت و... درکفه ديگر والله وجود امام سنگين تر بود وامروز مقام معظم رهبری هم چنين است.

به شما عرض می کنم برهه هايی در اين ۳۰سال گذشت و خطر هايی ازجانب مسئولين اين کشور متوجه اساس اسلام بود که خداوند به برکت اين رهبر، ما را از آن نجات داد، نمی دانيد خدا به اين مرد چه فراستی داده چه سعه صدری داده چه صبری داده!

دو تا شريک را فرض کنيد. يک شريک از اول می فهمد شريک ديگرش قصد خيانت دارد، می خواهد همه چيز را در جيب خود کند. فکر می کنيد چه مدت می تواند چيزی نگويد؟ ۱ روز ۲روز؟ نهايت آخر سال با او تسويه می کند. آدم ميشود ۲۰سال شريک خائنی را بشناسد وب خاطر صلاح اسلام و مسلمين به روی او هم نياورد؟ بخدا قسم اين شبيه اعجاز است.

اگر نبود محبت اين مرد در دل مردم در اين فتنه ها چه ميشد؟ آيا چنين توطئه ای از کشور رفع می شد؟

در قضيه انرژی هسته ای تقريبا تمام سياست مداران مخالف بودند و ايشان ايستادگی کردند و ديگران هم در پرتو قدرت ايشان قدرت گرفتند.

اگر ناسپاسی کنيم، اگر تغافل کنيم، اگر تجاهل کنيم، کفران نعمت کرده ايم "لان کفرتم ان عذابی لشديد"

والسلام عليکم ورحمت الله وبرکاته


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016