گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
15 اسفند» چگونه تبعيض جنسيتی از صحنه روزگار محو میشود؟ بهمناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، لاله حسينپور15 دی» به جنبش سراسری مردم مان خيره شويم! لاله حسين پور 7 دی» چشم فتنه را کور میکنيد؟ چشم تاريخ باز است! لاله حسينپور 17 آبان» تبعيض، خشونت است! لاله حسين پور
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "زن"، تحت حکومت جمهوری اسلامی مجرم است، لاله حسين پور"زن" برای اين که "جرم" را از شانه های خود بتکاند، بايد نيروی عظيمی در خود انباشت کند. نيرويی که بالقوه وجود دارد، اما بايد به يک انرژی بی مهار تبديل شده و خود را از هر بند و زنجير و از هر تابو و ارزش در جامعه مردسالار رها کرده و دنيای ديگری بسازد. رژيم جمهوری اسلامی نه از ۱۰ ماه پيش، بلکه حداقل ۳۰ سال است که شمشير را از رو بسته است. شمشيری که هم چنان می چرخد و آنانی را ضربه می زند که در مقابل اش ايستاده اند. اين رژيم اعدام، کشتار و سرکوب را از فردای انقلاب بهمن شروع کرد و تا توانست از مسئولين رژيم سلطنتی و همراهانش کشت، بعد از آن نوبت به اپوزيسيونی رسيد که همراه با آنان قيام بهمن را به سرانجام رسانده بودند و همين طور کشت و کشت و اکنون نه تنها اکثريت مردم را در مقابل خود دارد، بلکه همراهان ۳۰ ساله خود را که هر کدام شان به نوعی در اين کشتار دست داشتند، به جبهه مقابل خود رانده و شمشير را بر فرقشان می کوبد. زنان در صف اول اين جبهه قرار دارند. زنان، مجرم زاده می شوند و تنها با مخفی کردن خود در پستوی خانه ها و با پيروی از مرد ،می توانند "بی گناهی" خود را اثبات کنند. زنان اگر به دنبال حق انسانی خود باشند، خواهی نخواهی مدرن بوده و به همين دليل از نظر رژيم جمهوری اسلامی که به ويژه در مورد حقوق زنان نه تنها سنتی، بلکه کاملا عقب مانده و ارتجاعی عمل می کند، مجرم به حساب می آيند. زن اگر بخواهد خود را از زائده مرد بودن رها کند، بايد مدرن شود. بايد با مناسبات کهنه مردسالارانه چه در قوانين و چه در عرف بجنگد. بايد تابوها را از ميان بردارد و ارزش های جامعه مردسالار را دگرگون کند. بنابراين اعتراض به وضع موجود و تغيير آن به طور بالقوه در زن نهفته است. جنبش زنان هم مثل هر جنبش اجتماعی ديگر از اقشار مختلف تشکيل شده. جنبشی رنگارنگ با مطالبات مختلف و باکنش گرانی که به اشکال مختلف خود را سازمان داده اند. اشتباه است اگر تصور کنيم که جنبش زنان در چند فعال کمپين يک ميليون امضاء يا سايت مدرسه فمينيستی خلاصه شده است و هر نقدی به اين فعالين را که طبيعتا با انگيزه و مطالبات جايگاه اجتماعی خود حرکت می کنند، به جنبش زنان نسبت دهيم. هم چنين اشتباه است اگر مطالبات زنان را برای محو ستم جنسيتی با درخواست های مطالبه شده کمپين يک ميليون امضاء در اين مقطع يک سان بيانگاريم. بايد اين واقعيت را بپذيريم که زنان نيز بنا به جايگاه اجتماعی شان از منافع ويژه قشر خود دفاع می کنند و مسلما با به دست آوردن مطالبات شان راضی شده و به هدف خود می رسند. تنها آن زنانی مبارزه برای رفع تبعيض جنسيتی را تا به آخر همراهی می کنند که فشار تبعيض را تا به آخر بر دوش خود حس کنند. با وجود اين اعلام هر خواسته ای، پی گيری هر مطالبه ای و سازمان يابی هر هسته و گروه و جمعی پيرامون مسائل زنان مثبت خواهد بود. چرا منفی نگاه کنيم؟ چرا همواره نيمه خالی ليوان را اندازه بگيريم؟ چرا فقط از سرکوب حرف بزنيم و زندان های پر از انسان های بی گناه را نظاره کنيم؟ چرا مدام تعداد جان باختگان را بشمريم و از زخم خوردگان اين رژيم هار سخن بگوئيم؟ بياييد جنبش زنان را ببينيم که اکنون عظمتی يافته است که کسی را يارای نفی آن و يا ازياد بردن آن نيست. ببينيم که مهر سرکردگی زنان بر جنبش سراسری مردم خورده است. جنبشی که از نوع خود عظيم و فراموش نشدنی بود، قلب جهان را به طپش درآورد و يک زن را سمبل قيام خود کرد. ببينيم که زنان ديگر دنباله روی جنبش سراسری نيستند، بلکه پيشاپيش صفوف آن حرکت می کنند و بدون درنظر گرفتن مطالبات زنان، هيچ برنامه و پلاتفرمی بر روی کاغذ نوشته نمی شود. مردسالاران بزرگ خود را طرف داران فمينيسم جا می زنند و اين همه مديون تلاش های زنان در همه بخش ها و قشرها است. Copyright: gooya.com 2016
|