شنبه 22 خرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خاموشی کردستان در چهلم جان باختگان ۱۹ ارديبهشت، گفتگو با مادر فرزاد کمانگر، هرانا

خبرگزاری هرانا - فرزاد کمانگر معلم کرد، در ۱۹ اردی بهشت ماه سالجاری در زندان اوين به صورت مخفيانه اعدام شد و خانواده وی برای تحويل پيکر وی با گذشت بيش از يک ماه همچنان بلاتکليف هستند.

متن زير گفتگويی است با مادر فرزاد کمانگر پس از گذشت يک ماه از اعدام فرزندش، وی در گفتگو با گزارشگران هرانا اعلام داشت از اعتراضات مدنی و مسالمت آميز مردم ايران در چهلم جانباختگان ۱۹ اردی بهشت ماه حمايت می کند.

خانم رضايی ابتدا بفرمائيد تلاشهای خانواده اعدام شدگان ۱۹ ارديبهشت ماه برای تحويل اجساد به کجا رسيده است؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


- خانواده ما همان روز يک شنبه و ساعاتی پس از اجرای حکم از طريق تماس های فعالين مدنی در جريان اعدام فرزاد و همراهانش قرار گرفت. ابتدا پذيرفتن اين حقيقت تلخ برای همه ما بسيار دشوار بود و به همين خاطر فوری تصميم گرفتيم برای اطلاع دقيق از درستی خبر به تهران برويم. همان روز همراه چندين تن از اعضای خانواده ديگر اعدام شدگان ديگر به تهران رفتيم. به مدت چند روز که در آنجا بوديم ابتدا به زندان اوين مراجعه کرديم تا واقعا ببينيم اين خبر واقعيت داره يا نه!
بعد از اينکه مطمئن شديم فرزندانمان بعد از چهار سال شکنجه و زندان عاقبت توسط دشمنان انسانيت اعدام شده، تصميم گرفتيم طبق وصيت فرزندم پيکر وی را تحويل بگيرم و در روستای پدری اش دفن بکنيم ولی متاسفانه تمام تلاش هايمان در طول آن چند روز در تهران به جايی نرسيد و نه نمايندگان مجلس و نه مسولان قضايی جواب مشخصی به ما می دادند. همه می گفتند اگر جنازه ها رو تحويل بدهيم در کردستان آشوب به پا می شود. هر چند آقای بهراميان وکيل فرزاد هم اعلام کرد حاضر است تعهد بدهد که بدون اينکه مشکلی پيش بيايد جنازه رو تحويل بگيرد و در کامياران دفن نمايد، اما آنها باز پاسخی به درخواست ما ندادند. آنان خودشان خوب می دانستند چه جنايتی انجام داده اند و از پيامدهای آن می ترسيدند، آنان می دانستند فرزاد و همراهانش فعال حقوق انسانی بوده اند و در دل تمام هر وجدان آگاهی جای دارد، می ترسيدند از تهران تا کردستان کاروانهای پيشوازی از پيکر شهدا به راه انداخته شود. بعد از بازگشت از تهران نيز به دليل حضور گسترده مردم از تمام مناطق ايران نتوانستم شخصا به تراه بروم تنها چند تن از اعضای خانواده همراهی اعضای خانواده ديگر اعضای خانواده دوباره به تهران رفتند اما باز هم به جوابی ندادند.
ما تصميم گرفتيم تا زمانی که جنازه را تحويل ندهند در جلوی استانداری همراه اعضای خانواده شهيد فرهاد وکيلی و علی حيدريان تحصن بکنيم اما چند روز قبلش گويا يکی از نمايندگان کرد مجلس تماس گرفته بود و اعلام کرد بود قولهای به وی داده اند به همين خاطر جلوی استانداری تحصن نکنيم. ما هم پذيرفتيم اما باز هم خبری از آنها نشد. تا اينکه هفته گذشته فکر کنم چهارشنبه بود
همراه خواهر شهيد فرهاد وکيلی و مادر و خواهران علی حيدريان به استانداری کردستان مراجعه کرديم و توانستيم با استاندار ملاقات بکنيم. زمانی که مه به تهران رفته بوديم استاندار هم آنجا بود و به ما قول داد که بعدا پيکر شهدا رو به ما تحويل بدهند. من هم از استاندار خواستم طبق قولی که داده بود جنازه ها رو به ما تحويل بدهد چون در تهران شايعاتی منتشر شد که استاندار و اطلاعات کردستان اجازه تحويل پيکر شهدا رو نمی دهند. اون روز استاندار کردستان اعلام کرد که جنازه ها در جايی خاص دفن شده است و بعدا مکانش در زمان مناسب را به ما اعلام می کنند. حرفهای ديگر زد که با واکنش من مواجه شد و فوری همراه محافظانش اتاق رو ترک کرد و درب را به روی ما بستند، موقعی که نيروهای حراسات ما رو از ساختمان خارج کردند مشاهده کرديم که تعداد زيادی نيروی در محوطه استانداری مستقر شده اند، مثل اينکه آنان از چهار تا پيره زن ترسيده بودند.

خانم رضايی آيا نيروهای امنيتی و انتظامی در برگزاری مراسم ختم فرزندتان برای خانواده شما ممانعت ايجاد کردند؟
- موقعی که ما از تهران برگشتيم به ما اطلاع دادند که اطلاعات تماس گرفته و اعلام کرده نبايد مراسم ختم در مسجد برگزاری بشود و تنها اجازه برگزاری مراسم رو در خانه خودمان داده بودند. ما هم که به عنوان خانواده فرزاد دوست نداشتيم در اين مراسمات برای کسی مشکلی ايجاد شود به همين خاطر تنها در منزل خودمان درهای خانه رو به روی دوستاران آزادی و برابری باز کرديم و حتی نه اعلاميه ايی و نه چيز ديگر پخش کرديم. اما مردم شهر به چند مسجد شهر رفته بودند تا برای برگزاری مراسم ختم با خادم مساجد هماهنگی بکنند، اما ديده بودند همه مساجد رو بسته اند. شرکت کسترده مردم سبب شد که واقعا تمام اتاق منزل و حتی راهروها پر بشود، به همين خاطر ما تصميم گرفتيم
طبق عرف محلی که هميشه مراسم ختم رو در مسجد برگزاری می کنند ما هم همراه کردم شهر به مسجد نزديک منزلمان رفتيم. هنوز يم ساعت نگذشته بود که نيروهای اطلاعاتی اقدام به محاصره مسجد کردند و از اعضای خانواده خواستند ما مسجد رو همراه مردم ترک بکنيم، ما هم که چون نمی خواستيم در اين مدت مشکلی برای کسی ايجاد شود از مسجد بيرون آمديم يا بهتر بگم ما رو از خانه خدا بيرون کردند. ما در هيچ دين و مذهبی نديدم که برای حضور در خانه خدا بايد از حکومت بايد اجازه گرفت.
ولی چون فرزاد تمام عمرش را برای رفاه و آسايش مردم صرف کرده بود، نمی خواستيم شلوغی پيش بيايد و در اين ميان مردم بی گناه قربانی ای از خدا بی خبران بشوند.
واقعا تا امروز هم مردم از همه شهرها به منزلمان آمده اند و با ما ابراز همدردی کرده اند. جای دارد از همه اين خانواده ها تشکر نمايم.

خانم رضايی آيا برای برگزاری مراسم چهلم فرزاد برنامه ی خاصی داريد؟
- در طی چند روز گذشته تعدادی از فعالين مدنی که به خانه امان آمدند، اعلام کردند آنان تصميم دارند شب چهلم شهدا ( پنج شنبه ساعت ۱۰ شب ) به پاس احترام به روح پاک پنج پروانه راه آزادی و همچنين اعلام نارضايتی از اجرای حکم اعدام زندانيان سياسی و درخواست توقف اين جنايتها لامپهای منازلشان را به مدت ۵ دقيقه خاموش می کنند، من هم پيشنهاد آن را مناسب ديدم و از اين حرکت حمايت می کنم. ديروز ما ابراهيم ها ، احسان ها ، کيانوش ها ، نداها و سهراب ها رو از دست داديم ، امروز هم شيرين ها ، فرهاد ها ، علی ها ، فرزادها و مهدی ها در زندان اعدام شدند، فردا هم شايد نوبت زينب ها ، حبيب ها ، عبدالرضاها ، شيرکوه ها و صارمی ها می باشد، نبايد در قبال اين جنايت بی تفاوت باشيم، ملت کرد در ۲۳ ارديبهشت ثابت کردند که در کنار فرزاندشان هستند و با اقتدار اعلام کردند که ديگر مسئولان جمهوری اسلامی بايد اجرای اعدام های سياسی در زندانها را متوقف بکنند، من هم سعی می کنم تاآخرين نفسهايم آن را مقدسی که فرزاد برگزيده بود ادامه بدهم. راه انسايت و برابری ما الان نمی توانيم برای توقف اعدامها از مردم بخواهيم به خيابانها بريزند چون واقعا رژيم در کردستان همه را در خيابانها غلط در خون خواهد کرد، اما حداقل می توانيم با اعتصاب و کارهای همچون خاموش کردن لامپها از کسانی که همه چيز خويش را در راه آزادی فدا کردند، حمايت بکنيم.
تا جايی که من هميشه شنيده بودم دولتها خدمت گذار مردم هستند ولی متاسفانه اينجا ...

خانم رضايی در پايان اگر پيامی خاصی داريد، بفرمائيد؟
- من از همه کسانی که در مدت اين چهار سال همراه فرزاد بودند و تمام تلاشهايشان رو برای آزادی فرزاد انجام دادند، تشکر می کنم. اعتقاد دارم فرزاد و همراهانش برای هميشه در تاريخ جاويدان شدند.
نکته که جای دارد به عنوان مادر فرزاد به اون اشاره بکنم اين است فرزاد هميشه از من می خواست نبايد اجازه بدهيم دشمنان احساس بکنند با بازداشت ، شکنجه و اعدام فرزندان اين ميهن توانسته اند به ما ضربه بزنند.
هر چند از دست دادن فرزاد برای من به عنوان يک مادر ناگوار است و نمی توانم باور بکنم که ديگر نمی توانم صدای فرزندم را پشت تلفن زندان بشنوم، اما اعلام می کنم که ما مادران سرافراز اين ميهن هستيم نه مادران عزادار ما بايد به وجود چنين فرزندانی افتخار بکينم و اين واقعيت را بپذيريم که روح آنان امروز شاد هستش و اين راهيست که آنان با درک دشواريهای آن برگزيدند.
در پايان هم جای دارد به مقاومت زندانيان سياسی در سياهچالهای جمهوری اسلامی درود بفرستم و از اينجا برای همه آنها سلام دارم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016