دوشنبه 7 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کروبی: وحدت با خس و خاشاک خواندن ملت بزرگ ايران به دست نمی آيد، سحام نيوز

حجت الاسلام والمسلمين در بخشی از سخنان خود در ديدار با جمعی از خانواده های معظم شهداء گفت” وحدت با اعمال خشونت ها و فشارها، بگير و ببندها، بازداشتهای طولانی مدت، توهين ها و بی حرمتی ها به بيوت آيات اعظام، تهديد و ارعاب، رد صلاحيت ها، بستن روزنامه ها، جلوگيری از فعاليت احزاب و چنين شيوه های مضحک، هرگز بدست نخواهد آمد.. با تملق و چاپلوسی به وحدت واقعی دست پيدا نخواهيم کرد.. دلجويی از خانواده های آسيب ديده گان، آزادی زندانيان، شناسايی و برخورد قانونی و قاطع با عوامل خشونت عليه مردم، رفع توقيف از مطبوعات و فعاليت قانونی احزاب، آزادی بيان ، تحمل و سعه ی صدر در قبال مخالفين و منتقدين مگر آنانکه دست به اسلحه ببرند و بازگشت به قانون اساسی و آرمانهای والای امام و انقلاب می تواند گامهای اساسی در راه ايجاد وحدت باشد”

سحام نيوز: اين روزها مهدی کروبی ميزبان جمعی از خانواده های معظم شهدا در گروه ها و دسته های مختلفی بود. جمعی از خانواده های شهدای جنگ تحميلی، خانواده های شهدای هفتم تير و فرزندان شاهد در واپسين روزهای خرداد ماه و نيز در روزهای نخستين تيرماه با حضور در منزل حجت السلام ولمسلمين کروبی با ايشان ديدار و گفتگو کردند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


نماينده حضرت امام (ره) و رئيس سابق بنياد شهيد، ضمن استقبال از خانواده های معظم شهداء و خوش آمدگويی به آنان، ياد و خاطره ی شهدای عزيز را گرامی داشته و انقلاب و نظام را مرهون خون های پاکی دانست که اگر نبودند نظام و انقلاب و کشوری هم وجود نداشت.

رئيس مجالس سوم و ششم شورای اسلامی در ادامه ياد و خاطره شهدای هفتم تير را گرامی دانسته و اين حادثه ی دلخراش که هنوز بر دوش اين کشور سنگينی می کند را به ميهمانان حضر و ملت بزرگ ايران تسليت گفتند.

مهدی کروبی در همين راستا افزود: در اوايل پيروزی انقلاب و در حاليکه کشور نوپا بوده و از هيچگونه ساختار سياسی و سازماندهی نظامی برخوردار نبود، بدخواهان و کج انديشان همچون گروهک فرقان که از همان ابتدا منافع خود را در اين اهداف و آرمانهای والای انقلاب و رهبری فقيد آن، امام خمينی (ره) نمی ديدند، در همان ماه های اول پيروزی انقلاب، دست بکار شده و با ترور شخصيتها و نخبگان برجسته، سعی در فلج نمودن کشور نمودند و متاسفانه شاهد شهادت بزرگانی همچون سرلشگر قرنی در همان ماه های ابتدای انقلاب بوديم. به موازات آن نيز دشمنان انقلاب که نسبت به منافع و نفوذ قدرت خويش در منطقه احساس خطر می کردند، وارد عمل شده تا از طريق ديکتاتور منطقه (صدام) کار را يکسره کرده و با حمله به ايران اسلامی آنرا از هم پاشيده و مانع استقرار نظام سياسی جمهوری اسلامی گردند. در همين ايام گروهای ديگری همچون التقاطيون و گروهک منافقين از سويی به ديدارها و رايزنی ها می پرداختند و از سوی ديگر به اعضای تشکيلاتی خود دستور آماده باش و به همراه داشتن سلاح داده بودند. و زمانی که متوجه شدند انديشه ی آنان سنخيتی با نظام جمهوری اسلامی و تفکر امام ندارد و در چنين وضعيتی منافع آنان تامين نخواهد شد، ماشه ی ننگين ترور را چکاندند. منافقين با خود انديشيده بودند؛ حال که منافع آنان تامين نمی گردد و نظام سياسی جمهوری اسلامی از ثبات لازم برخوردار نيست و هنوز نهادهای کشور مستقر نشده و نهادينه نگرديده اند لذا از همين اول بايد درگير شده چرا که نياز به انقلابی ديگر است و بايد از اين انقلاب موقتی! عبور کرد!!

جنگ منافقين، جنگ عملکردی نبود چرا که اصولا نظام سياسی جمهوری اسلامی در اوايل کار بود و عملکردی نداشت، جنگ آنان جنگ انديشه و تفکر بود. منافقين بدنبال حذف بخش های کليدی نظام و برچيدن بالها و بازوهای امام وارد عمل شدند. بطور کلی ميتوان گفت آنان دو بخش کليدی و اساسی تئوريک و فقهی نظام را نشانه رفتند. با ترور آيت الله بهشتی و آيت الله مطهری، قلب بخش تئوريک نظام را نشانه رفته و با ترور و به شهادت رساندن آيت الله دستغيب، آيت الله مدنی، آيت الله اشرفی اصفهانی، آيت الله صدوقی و آيت الله قاضی طباطبايی بدنبال حذف بخش فقهی نظام بودند.

سوال مهم اينجاست: که چرا آنان بدنبال به شهادت رساندن بزرگان نظام بودند؟!

ترور و شهادت بهشتی ها، مطهری ها، رجايی ها، ائمه ی جمعه که نقش محوری داشتند همچون مدنی ها، نماينده های موثر و شخصيتهای انقلابی پرسابقه و رنج ديده همچون شهيد محمد منتظری و ترور ناکام شخصيتهای انقلابی و موثر همچون آيت الله هاشمی و رئيس جمهوری و … همگی نشان از اهداف شوم و حساب شده ی آنان در جهت فلج نمودن کشور و ايجاد خلع تئوريک و فکری و فقهی نظام و البته چيدن پر و بال امام بود.

اوضاع بسيار سخت و طاقت فرسا بود. در حاليکه کشور دچار بحران های متعددی از جمله بدليل نهادينه نشدن ارگان ها و نهادهای کشور، اوضاع نابسامان داخلی را تجربه می کرديم و از سويی ديگر تحميل جنگ وسيع و سخت با دشمنان خارجی به سرکردگی صدام را داشتيم، منافقين تحليل نموده بودند که در اين شرايط می توان نظام و رهبری آنرا زمين گير کرد!

واقعيت تلخ اينستکه آنان در حذف ياران انقلاب و ايجاد خلع ناشی از نبود و حذف آنان، موثر بودند همانطوری که تاکنون شاهديم اين خلع و ضايعه ی عظيم پر نشده است! آيا خلع نبود مطهری ها و بهشتی ها پر شده است؟ آيا خلع نبود ائمه ی موثر و محوری، دستغيب ها و مدنی ها پر شده است؟!

وليکن منافقين در دستيابی به اصل هدفشان که همان فلج نمودن نظام و زمين گير کردن رهبری بود، ناکام مانده و خود زمين گير شدند. منافقين در دستيابی به تحليل و آرمانشان که همان عبور از اين انقلاب و راه اندازی و ايجاد انقلابی ديگر! بود، ناکام ماندند. و دليل اين امر چيزی نبود جز عظمت، قاطعيت و رهبری مدبرانه امام و انسجام و يکپارچگی مردم.

هر چقدر منافقين به ترور ادامه می دادند، انسجام و يکپارچگی مردم به تدبير و رهبری فقيد انقلاب، بيشتر و بيشتر می شد. و نه تنها اين ترورها و شهادت ها و حذف چهره ها و شخصيتها تاثيری نداشت بلکه به رهبری امام و انسجام و يکپارچگی ملت ايران در مقابل ترورها و شناخت ماهيت دشمن، در عرصه های نبرد و در حاليکه هنوز در حالت تدافعی بوديم با هجوم مردم به جبهه ها که ناشی از همان اتحاد و انسجام بود، پيروزيهای بزرگ در جبهه های حق عليه باطل همچون عمليات های غرورآفرين بيت المقدس، فتح المبين، شکست حصر آبادان، آزادی بستان، آزادی خرمشهر و … آغاز شد.

دبيرکل حزب اعتماد ملی در بخش ديگری از سخنانش گفت: متاسفانه حوادث روزهای گذشته و برخورد با نماينده ها و چهره ها و شخصيتهای سياسی و برجسته در کشور مشخص می کند که جمعيت حاکم بر سکان اجرايی کشور بدنبال حذف و بيرون کردن چهره ها و شخصيتها و انقلابيون و حتی افراد مستقل و نه لزوما جناحی، از صحنه ی انقلاب و کشور هستند والبته اين موضوع را بنده بارها و بارها و از قبل هشدار داده بوده و دلسوزانه آنرا مطرح نموده بودم.

مهدی کروبی با اشاره به اهميت و ضرورت وجود وحدت در جامعه، گفت : از الزامات و ضروريات بهره مندی و برخورداری از يک جامعه ی پويا، وجود وحدت در آن جامعه است. اما وحدت در حرف و شعار بوجود نمی آيد. وحدت با اعمال خشونت ها و فشارها، بگير و ببندها، بازداشتهای طولانی مدت، توهين ها و بی حرمتی ها به بيوت آيات اعظام، تهديد و ارعاب، رد صلاحيت ها، بستن روزنامه ها، جلوگيری از فعاليت احزاب و چنين شيوه های مزحکی، هرگز بدست نخواهد آمد. وحدت با خس و خاشاک خواندن ملت بزرگ ايران بدست نمی آيد. سردادن شعار وحدت در قبال دشمنان در حاليکه دولت هنوز به تداوم چنين شيوه هايی در دولتمداری معتقد است ره به جايی نخواهد برد و البته برای چاپلوسان فرصت مغتنمی فراهم می آورد تا جولانی دهند و خودشيرينی کنند و نانی به کف آرند! هر چند که نتيجه چنين عملکردی و تداوم چنين شيوه هايی کاملا معلوم است و ما اکنون شاهد نتايج آن هستيم..

دبيرکل حزب اعتماد ملی در پايان افزود: با تملق و چاپلوسی به وحدت واقعی دست پيدا نخواهيم کرد. در وحدت واقعی همگان در برابر قانون يکسانند. زياده طلبی و خودمحوری در وحدت واقعی جايگاهی ندارد. وحدت واقعی، سعه ی صدر می طلبد. دلجويی از خانواده های آسيب ديده گان، آزادی زندانيان، شناسايی و برخورد قانونی و قاطع با عوامل خشونت عليه مردم، رفع توقيف از مطبوعات و فعاليت قانونی احزاب، آزادی بيان، تحمل و سعه ی صدر در قبال مخالفين و منتقدين مگر آنانکه دست به اسلحه ببرند و بازگشت به قانون اساسی و آرمانهای والای امام و انقلاب می تواند گامهای اساسی در راه ايجاد وحدت باشد.

وحدت واقعی، انسجام دلها را می طلبد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016