پنجشنبه 31 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تلخ و شيرين های زندگی منصور اسانلو از زبان همسرش، کلمه

همسر اسانلو می گويد: "تلاش می کنند برای آقای اسانلو مدارک غيرواقعی توسط زندانی های ديگر درست کنند .در صورتی که همسرم آدم قانون گرايی است . او دنبال هرج و مرج نيست. اما متاسفانه باز هم قصد دارند برايش پرونده سازی کنند تا باز هم زندانی اش کنند ."

کلمه – گروه سياسی: منصور اسانلو، رييس سنديکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران بارها و بارها بازداشت و زندانی شده است. او هم اکنون در زندان رجايی شهر کرج به سر می برد . اين زندانی سياسی اين روزها صبر و استقامتش زبانزد همه شده است .او از آن نوع زندانی هاست که انگار همه فشارها را تاب می آورد اما از خواسته های قانونی اش پا عقب نمی گذارد . شايد به همين خاطر بود که بعد از خروج از کشور و با وجود آنکه می دانست دوباره به زندان خواهد رفت، باز هم ترجيح داد به وطنش بازگردد .سختی های زندگی اسانلو فقط مخصوص به خودش نيست و اين روزها ماجرای ربودن عروسش نيز نقل محافل شده است . بعد از اين ماجرا همه می پرسيدند خانواده اين زندانی مگر چه گناهی کرده اند که بايد اين چنين تحت فشار باشند . درباره اين ماجرا و سختی های زندگی اين خانواده با همسرش پروانه اسانلو به گفت و گو نشسته ايم، زنی که همچون همسر مقاومش صبر و مقاومت پيشه کرده تا به قول خودش خانواده کوچکش را حفظ کند او چشم به راه آزادی منصور است و از سختی های زندگی همسر يک زندانی سياسی سخن می گويد :

خانم اسانلو ! در ده سال گذشته ،همسر شما بارها بازداشت و زندانی شده است می خواهم بدانم اين چند سال سخت و طاقت فرسا بر شما و فرزندان تان چگونه گذشته است؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مشکلات خانواده که خيلی زياد بوده و هست. هميشه جای ايشان به عنوان همسر و پدر در خانه خالی بوده است . مواقعی بوده که واقعا به حضور ايشان در منزل احتياج داشته ايم و کمبود او را حس کرده ام .پسر کوچکم در زمان بازداشت آقای اسانلو کم سن و سال بود و در نبود او دوران کودکی سختی را گذراند . در اين سالها يی که دور از پدر بر او گذشته خيلی از نظر روحی برايش مشکل به وجود آمده است . در شب عروسی پسر بزرگم هم پدرش حضور نداشت. در حالی که با پی گيری های ما دادستان قول آزادی اش را داده بود تا حداقل بتواند در جشن عروسی پسرش حضور يابد . اما اين اتفاق هرگز رخ نداد و مراسم بدون حضور منصور برگزار شد . هر چند جشن مان هم به همين دليل تبديل به مهمانی خيلی مختصری شد . اين موضوع برای هميشه در دل پسرم باقی مانده است و برايش تبديل به خاطره ای تلخ شده است . عروس مان هم از روزی که قدم به خانه ما گذاشته مدام تلفنی و غير تلفنی تهديد می شود .چند وقت پيش هم که او را دزديدند و ما چهارساعت از ايشان بی خبر بوديم. هرچه تماس می گرفتيم تلفن اش خاموش بود. او را در مترو کتک می زنند و با چشم بسته به محلی که خودش هم هنوز نمی داند کجا بوده ، می برند بعد هم آنجا دوباره به شدت کتک اش می زنند.

مگر عروس شما فعاليت سياسی دارد که چنين برخوردهايی با او می کنند ؟
اصلا . به هيچ عنوان اين را بارها گفته ام. ايشان آقای اسانلو را فقط يکبار آن هم در شب نامزدی اش ديده است .او در عمرش به هيچ عنوان فعاليت سياسی نداشته است و کاملا يک زندگی عادی و معمولی دارد . طفلک، از صبح تا غروب سرکار می رود . به هيچ کاری، هم کار ندارد . آنجا رو به او می گويند بايد قول بدهيد وقتی اسانلو از زندان آزاد شد خانوادگی از اين مملکت برويد، يا اينکه فعاليتی نکنيد.عروسم هم که دهانش و چشمش بسته بوده نتوانسته چيزی بگويد . گذشته از اين اصلا مگر مسايل خانواده من به او ارتباطی دارد .آقای اسانلو مگر به حرف من که زنش هستم گوش می کند ؟ به هرحال عروسم الان دچار مشکلات روحی شده است بعد از اين حادثه خنده از لبش افتاده است . عروس من آدمی بود که دائم می خنديد. جزو انسان های شاد محسوب می شد ولی الان واقعا دچار مشکلات روحی و عصبی شده است .

خانم اسانلو شما ضمن صحبت هايتان اشاره کرديد که از عروس تان خواسته اند که شما و همسرتان از ايران برويد.همسر شما چندسال پيش سفری به خارج از کشور داشتند که برخی تصور می کردند با وجود رنج های زيادی که ايشان تحمل کرده اند ،پس از اين سفر ديگر به ايران بازنگردند. توصيه خود شما در اين باره به ايشان چه بود؟ و به نظر خودتان چرا با وجود تحمل اين همه رنج ايشان دوباره به ايران بازگشتند ؟
من با توجه به بلاهايی که سرش آمده بود می دانستم چه خطراتی در انتظارش است . طبيعی است که من زندگی ام ، همسرم و بچه هايم برايم در اولويت هستند بنابراين خيلی اصرار کردم که ديگر برنگردد چون می دانستم اگر برگردد دوباره بازداشت و زندانی ميشود .
ولی ايشان در جواب اصرارهای من گفتتند من نماينده کارگرها هستم. من برای مسائل کاری می روم و بايد برگردم . اگر برنگردم به خودم و همه کارگرها خيانت کرده ام. من خيلی اصرار کردم. حتی شب قبل از پروازش ، واقعا به التماس افتادم که تو رو خدا برنگرد . گفتم حاضرم دوری از تو را تحمل کنم ولی آنقدر در اينجا رنج نکشی ولی گوش نکرد .

به عنوان خانواده يک زندانی سياسی که سالهاست همسرش در زندان به سر می برد اکنون با چه مشکلاتی دست به گريبان هستيد ؟
بعد از ۲۶ سال سابقه کار در شرکت واحد الان حقوق و مزايای همسرم را قطع کرده اند. يعنی اخراجش کرده اند. به هرحال وضعيت مادی خانواده تحت تاثير اين مسئله قرار گرفته است . همسر من به هر دليلی الان دوران محکوميت اش را ميگذراند اما چرا بايد حقوق زن و بچه اش قطع شود ! در واقع آقای اسانلوبه تنهايی تنبيه نمی شود خانواده اش هم تنبيه می شود.
موضوع ديگری که خيلی برای ما اهميت دارد، احساس عدم امنيت است. اين احساس از خود عدم امنيت بدتر است. اين احساس واقعا از زمانی که آن مشکل برای عروسم پيش آمد دامن مان را گرفته است و لحظه ای رهايمان نمی کند چه تضمينی وجود دارد که چنين اتفاقی دوباره رخ ندهد ؟

بعد از ماجرا يی که برای عروس تان رخ داد هيچ اقدام قانونی کرده ايد ؟ منظورم شکايت يا دادخواهی يا مراجعه به مراکز قضايی است ؟
بله. ما به ۹ مرکز قضايی نامه نوشته و درخواست کرده ايم که به وضعيت مان رسيدگی شود. ولی متاسفانه تا الان جوابی دريافت نکرده ايم .

خانم اسانلو می خواهم سوالی صريح از شما بپرسم اينکه شما به عنوان يک همسر زندانی سياسی که انواع فشارها ،تهديدها و سختی ها را تحمل کرده ،تا به حال شده که از اين نوع زندگی خسته شده باشيد و آرزو کرده باشيد کاش شوهری عادی داشتيد ؟
هر انسانی به هرحال دوست دارد کانون خانواده اش حفظ بشود.اما گاه چيزهايی به انسان تحميل می شود که بايد تحمل کند . من هم تمام مشکلات را با صبوری تحمل می کنم. برای اينکه می دانم همسرم بی گناه است .او تنها در چارچوب قانون از حق و حقوق خودش و همکارانش دفاع کرده است. و هرگز فکر نمی کرد اين اقدامهای قانونی جوابش زندان و اين همه سحتی برای خود و خانواده اش باشد به خاطر همين چون ميد انم اين عواقب ناخواسته بوده، برای حفظ زندگی ام می کوشم .

ايا امکان استفاده از آزادی مشروط برای آقای اسانلو وجود دارد ؟
طبق قوانين ايشان الان سه چهارم مدت حبس اش را گذرانده است و بايد از آزادی مشروط برخوردار شود يا از مرخصی استفاده کند.اما متاسفانه تاکنون هيچ يک از اين موارد پذيرفته نشده است .الان يک سال از محکوميت اش هم باقی مانده است

چه مقام يا نهادی از آزادی مشروط ايشان جلوگيری می کند ؟
دادستان تهران دو هفته پيش خودش در زندان با آقای اسانلو صحبت کرده و گفته اند که برای آزادی مشروط و مرخصی تان در خواست داده ام اما تاکنون پاسخی نيامده است . يعنی منظورشان اين بوده که کاری از دست شان ساخته نيست. اتفاقا يک بار هم که خودم به ايشان مراجعه کردم به من گفتند که “اگر با من باشد می تواند بيرون بيايد “ يعنی عين همين جمله را گفتند.

يعنی قدرتی فراتر از قانون و دادستان تهران از آزادی ايشان جلوگيری می کند؟
احتمالا همينطور است . وقتی دادستان با مرخصی يا استفاده از حق آزادی مشروط ايشان موافقت می کند . لابد قدرتی بالاتر جلويش را می گيرد . مگر در قوه قضاييه بالاتر از مقام دادستان هم کسی را داريم.

نظر وکلای آقای اسانلو درباره پرونده شان چيست ؟
وکلا يش خيلی تلاش کرده اند اما انگار وکلا در پرونده زندانيان سياسی خيلی کاری از دست شان بر نمی ايد و خيلی محدود شان کرده اند .

از مشکلات تان شنيديم خانم اسانلو . اما آيا در زندگی شما به عنوان همسر يک زندانی سياسی لحظات شيرينی هم وجود دارد ؟
لحظات شيرين !(می خندد) چه بگويم ؟ نمی توانم بگويم اصلا لحظات شيرين نداشته ام اما به هرحال بيشتر زندگی خصوصی مان تحت تاثير اين مسايل نگران کننده قرار گرفته است .

طبق گفته خانواده های زندانيان سياسی اکنون شرايط نامناسبی از نظر وضعيت بهداشتی و و رفاهی بر زندانها حاکم است . آقای اسانلو از کدام وضعيت و شرايط بيشتر از همه گلايه دارند ؟
آقای اسانلو خوشبختانه هميشه خودش را با سختی ها انطباق می دهد . هميشه هم صبور است و معمولا گلايه ای نمی کند خودش از بيماری رنج می برد. کمر درد سختی دارد اما سعی ميکند روحيه اش را حفظ کند . تنها با نرمش هايی که انجام ميدهد کمی دردش را کنترل می کند. بايد از کمرش ام آر آی گرفته شود بايد قلب اش آنژيوگرافی شود و چندماه مدام تحت کنترل باشد . همه اينها دستورهای پزشکی قانونی است اما به هيچکدام اش رسيدگی نشده است .
گذشته از همه اين ها پرونده جديدی هم برايش باز کرده اند که واقعا بابت اش نگرانيم .

چه پرونده ای ؟ مگر ايشان تمام اين مدت در زندان نبوده اند ؟
پرونده ای در بازپرسی شعبه شش کرج برايش باز شده است . می خواهند تلاش کنند برايش مدارک غيرواقعی توسط زندانی های ديگر درست کنند مثلا بگويند ما شاهد داشته ايم که آقای اسانلو در زندان شلوغ کاری کرده است . در صورتی که آقای اسانلو آدم قانون گرايی است . با شناختی که از همسرم دارم می دانم او دنبال هرج و مرج نيست. در زندان هم طبيعتا همين طور هست ولی متاسفانه باز هم قصد دارند برايش پرونده سازی کنند تا باز هم زندانی اش کنند .

حرف آخر ؟
فقط آرزو دارم هر چه زودتر روز آزادی اش را ببينم . البته هم آزادی همسرم هم همه زندانی های ديگر.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016