دوشنبه 3 آبان 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

در حاشيه هجمه "دين‌خويان" دانشگاهی به آرامش دوستدار، مسعود نقره‌کار

نامه‌ی اين سه "استاد دانشگاه" به يورگن هابرماس، هشداری‌ست به جامعه‌ی روشنفکری و روشنگری ايران، به‌ويژه به روشنفکران و روشنگران تبعيدی و مهاجر، تا دريابند که دين‌کاران و دين‌خويان با چه شکل و شمايل‌های فريبنده‌ای، در غرب به تبليع و تقويت ارتجاع برخاسته‌اند

نامه ی آرامش دوستدار به " يورگن هابرماس"(۱) سبب شعله ور شدن عصبيت وتعصب برخی از دين کاران ودين خويان دانشگاهی و اسلام پناهان ايرانی ِ ساکن ِامريکا شده است. در ميان واکنش ها اما نامه ی حميد دباشی , احمد صدری و محمود صدری به يورگن هابرماس پيرامون " ابتذال تخيلات " آرامش دوستدار نمونه ای پرده درانه و هشدار دهنده است.(۲)



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين سه" استاد جاسنگين" با اين توهم که سخنگويان مردم ايران اند, آمده اند تا به هابرماس شهادت دهند که آرامش دوستدار سخنگوی مردم ايران نيست, شهادتی بی مايه, چرا که دوستدار هرگز چنين ادعايی نکرده است .اين اساتيد می نويسند: آرامش دوستدار "......نه از سوی ايرانيان بلکه تنها از سوی خويش سخن می گويد و آنچه ميگويد تنها نمايانگر ابتذال تخيلات شخص اوست".
اين اساتيد در اين نامه با زبان" آکادميک" از اسلام ويرانگر ِ ايران, و فرهنگ اسلامی - آخوندی دفاع می کنند و خلاف ادعای شان مبلغ برتری دينی , آنهم دينی امتحان پس داده , می شوند. به اين فرازها از نامه ی اين سه استاد دانشگاه توجه کنيم :
" .... از سوی ديگر( آرامش دوستدار) با نديده گرفتن انواع بنياد گرائی و خشونت زاده از مسيحيت، اين دين را نمونه بی خطری از اديان توحيدی قلمداد می کنند" . و يا
"......آشکار است که چنين حمله های شخصی ، چنين داوری های مغشوش و اصالت انگارنه درباره اسلام و ايران، و چنين تخيلات ساده انگارانه و اغلب مضحکی در باره مسلمانان، ايرانيان، دين، و مدرنيته می بايست از ذهنی تلخ و کين ورز بر خاسته باشد".(۲)
اساتيد "جاسنگين" که "ادعاهای" آرامش دوستدار را" نژاد پرستانه و خصمانه "می نمايانند, در نامه شان تجلی آن اوصاف می شوند و با نگاهی مذهب زده , نقد و نفی اسلام و دين و مذهب , و فرهنگ و فلسفه و سياست اسلامی را " تخيلات ساده انگارانه ,مضحک و مبتذل " می نامند . و براستی که خوشا به سعادت دانشگاه و دانشجويانی که چنين اساتيدی دارند! اساتيدی که به جای نقد نظرات فيلسوفی ستيزنده با ارتجاع , به چغلی و فحاشی و حمايت از ارتجاع روی می آورند.
من نيز با بخش هايی از ديدگاه ها و نظرهای مندرج در نامه ی آرامش دوستدار به يورگن هابر ماس, و ساير نوشته ها و آثاراين فيلسوف گرانقدر, موافق نيستم اما دانش و شجاعت دوستدار را در بيان و واکاوی واقعيت های فرهنگی و دينی ستايش کرده و می کنم, و آثار فلسفی او را که " اساتيد" نامه نويس از آن بی اطلاع اند , پر ارزش و آموزنده می دانم , و ايکاش اين اساتيد به جای "چغلی" به هابرماس آثار دوستدار را می خواندند و به واکاوی, نقد و نفی آن ها , حتی در حد بضاعت شان , می پرداختند.
اما آنچه که به نظر من در رابطه با نامه ی اين اساتيد مطرح و قابل تعمق است نه فقط نمايش واکنش خشمگينانه ی دينکارانه ودين خويانه ی اين سه تن نسبت به نقد اسلام و دين و مذهب و فرهنگ اسلامی , که هشدارنهفته در اين نامه به روشنفکران و روشنگران تبعيدی و مهاجر است . اين نامه فقط " چغلی" از آرامش دوستدار نيست , هشدار به جامعه ی روشنفکری و روشنگری تبعيدی و مهاجری ست که ضعف ها , خطاها و لغز ش های اش سبب شده اند تا دين کاران و دين خويان نيز بر اين پيکره بياويزند و خود را روشنفکر و روشنگر جا بزنند, هشدار به جامعه ی روشنفکری و روشنگری , و همه ی دگرانديشان و مخالفان حکومت اسلامی ست تا بيش از پيش در يابند که دين کاران نه فقط درسرزمين شان, حتی در دانشگاه ها ی امريکا مروجان و مبلغان تاريک انديشی اند.

آنان که با فعاليت های اسلامی و سياسی ِ اين سه استاد دانشگاه در خارج از کشور آشنايند می دانند که تلاش اينان و مشابهين شان اين بوده و هست که واقعيت حيات اسلام در ايران را قلب و به گونه ای خود خواسته غالب کنند. اين اساتيد ِ مدافع " مدرنيته " نقد فرهنگ دينی و دين شان را بر نمی تابند و آن را " نمايانگر ابتذال تخيلات" شخص انتقاد کننده می نمايانند. اينان در همين نامه ی کوتاه شان با پيش کشيدن بخشی از کردار تاريخی ِ مسيحيت, و به نوعی همانند سازی آن با کردار مسلمين , تلاش کرده اند جنايت های هولناک حکومت های اسلامی , و حاکمان اسلام پناه را که لااقل تاريخ ما را خونين و ننگين کرده اند ,کم رنگ و قابل توجيه جلوه دهند, حکايت جنايت هايی که به نام دين و مذهب قرن هاست بر مردم ميهن مان روا داشته شده است , حکايتی ناپوشيده بر همگان, مگر بر نا آگاهان و قدرت طلبانی که " اسلام سياسی" و خمينيسم به نابينايی سياسی و فرهنگی مبتلای شان کرده باشد.


۱- http://news.gooya.com/politics/archives/2010/10/111817.php
۲- http://news.gooya.com/politics/archives/2010/10/112294.php


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016