جمعه 28 آبان 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شکايت محمد نوری‌زاد از وزارت اطلاعات، رهانا

خبرگزاری حقوق بشر ايران - رهانا
نوری‌زاد در نامه‌اش از رئيس قوه قضائيه خواسته که «اگر ذره‌ای انصاف در قله‌ی بلند آيت‌اللهی خود سراغ داريد، به شکايت من، و به شکايت قربانيان خاموش وزارت اطلاعات رسيدگی فرماييد.»

محمد نوری‌زاد، نويسنده و روزنامه‌نگار زندانی در اوين به دنبال سلسله نامه‌های خود خطاب به رهبر جمهوری اسلامی و انتقاد از سياست‌های حاکم و برخوردهای غير انسانی و غيرقانونی با زندانيان، نامه‌ای خطاب به رئيس قوه قضائيه نوشته است و از «رفتارهای هيولاگون عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات»، شکايت کرده است.

متن اين شکوائيه که در وبگاه رسمی نوری‌زاد منتشر شده، به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


جناب آيت‌الله صادق لاريجانی

رياست محترم قوه‌ی قضائيه‌ی نظام جمهوری اسلامی ايران

با سلام. چندی پيش طی يک سخنرانی، به نحوه‌ی برخورد خشن پليس انگلستان با دانشجويان معترض به افزايش شهريه‌ی دانشگاه‌ها، کنايه زديد که: «در کشوری که مدعی حقوق بشر است، با درخواست معقول عده‌ای جوان دانشجو به‌صورتی خشن برخورد و حقوق اوليه‌ی اين افراد نقض می‌شود.»‌‌
اين سخن شما گرچه مبتدای درستی اختيار کرده، اما به منتهای نامربوطی منجر شده است. حاکمان انگليس اگر مدعی حقوق بشرند، هرگز ادعای خدا و قرآن و پيامبر و ائمه‌ی معصومين(ع) ندارند. در کشور اسلامی ما، اتفاقاتی رخ داده و می‌دهد که حظ بهره‌مندی از آن را نمی‌چشيد، مگر اين‌که در متن آن قرار گيريد؛ نمی‌دانم آيا کسی سر عزيزانتان را در چاه مستراح فرو کرده است يا خير؟ که اگر فرو کرده بود و شما و عزيزتان طعم ناگزير تنفس و فرو بردن ماکولات موجود در کاسه‌ی مستراح را چشيده بوديد، ذره‌ای از مراتب آيت‌اللهی خود را متوجه اين‌سوی سرزمين قضايی کشورتان می‌فرموديد.

پيشنهاد می‌کنم هروقت جلوی آينه، به زلف مبارکتان شانه زديد و بر خود عطر افشانديد، به سرهای فروشده‌ی عده‌ای از زندانيان سياسی کشورتان در مستراح سلولشان بينديشيد. نمی‌دانم آيا کسی به زير گوش حضرت شما سيلی پی در پی نواخته است؟ و با کفش به سينه و پشت نازنين شما کوفته است؟ و با پا به صورت شما لگد زده است؟ و به ميان ابروان و چشمان شما تف کرده است؟
با اطمينان می‌گويم اگر ذره‌ای از اين‌همه درنده‌خويی [برخی از] ماموران وزارت اطلاعات خودمان را باور می کرديد، عطای اعتراض به پليس انگلستان را به لقايش می‌بخشيديد. نمی‌دانم آيا در ورطه‌ی بی‌کسی و زير بارش ضربات مشت و لگد، عده‌ای به همسر گرامی شما فحش رکيک و ناسزا گفته‌اند؟ و دختران عفيف شما را به آغوش هرزگی پرتاب کرده‌اند؟ و مادر و خواهر و خويشاوندان پاکدامن شما را به لجن جنسی آلوده‌اند؟ بعيد می‌دانم! اما عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که نقابی از سربازی امام زمان به صورت بسته‌اند، با ما اين کرده‌اند.
پيشنهاد می‌کنم نه نامه‌ی افشاگرانه‌ی حمزه کرمی، و نه نامه‌ی دردمندانه‌ی عبدالله مومنی، که نامه ی حجت‌الاسلام دکتر منتظرقائم را به رهبرمان، مطالعه بفرمائيد تا بدانيد در فراسوی دستگاه پوک قضايی ما و شما، ماموران وزارت اطلاعات، با چه شيوه‌ها و با چه الفاظی، لباس پيامبر را معنا می‌کنند، و حق مسلمانی و خانواده شهدا را به‌جا می‌آورند، و کرامت انسانی را فهم می‌کنند.
پيشنهاد می‌کنم از اين پس، هرگاه اراده فرموديد به زندان ابوغريب و گوانتانامو و رفتار خشن پليس انگلستان بپردازيد تا در سايه‌ی اين توسل طنز، بر جنايات جاری خود سرپوش گذاريد، نگاهی به صورت خود در آينه، و نگاهی به صورت همسر و دختران و مادر و خواهران خود بيندازيد تا بدانيد پرتاب يک سخن سست به آن‌سوی مرزها، هرگز بساط لرزان حاکميت ما را ترميم نخواهد کرد.

بدينوسيله، من، محمد نوری‌زاد، زندانی شما در زندان اوين، نه به حوزه‌ی رفتار هيولاگون عده‌ای از ماموران وزارت اطلاعات، که به ربودن نام سربازی امام زمان توسط اينان، اعتراض و شکايت دارم. اينان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند. و اين‌همه را من در متن پاسخ به پرسش‌های ياوه‌ی بازجويان خود، آورده و ثبت و ضبط کرده‌ام. اگر ذره‌ای انصاف در قله‌ی بلند آيت‌اللهی خود سراغ داريد، به شکايت من، و به شکايت قربانيان خاموش وزارت اطلاعات رسيدگی فرماييد.

در پايان يادآور می‌شوم که؛ راز اين که امام علی(ع) از ربوده شدن خلخال از پای آن زن يهودی آنچنان می‌گدازد، هيچ نيست الا تجسم اين که حراميان، خلخال از پای ناموس خودش ربوده‌اند.هرگاه جنايتی را که بر اين مردم رفته است باور کرديد، قطعا همانند علی(ع)برخواهد خروشيد.

با ادب و احترام
محمد نوری‌زاد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016