دوشنبه 22 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نسرين ستوده: روايتی صد روزه از انفرادی، آزاده دواچی، مدرسه فمينيستی

مدرسه فمينيستی: آنچه که در زير می آيد يک قصه و يا افسانه نيست بلکه روايتی است از صد روز پايداری و مقاومت نسرين ستوده وکيل سرشناس جنبش زنان و حقوق بشر که برای رسيدن به حداقل خواسته هايش صد روز پُرفراز و نشيب را در سخت ترين شرايط به سر برده است.


نزديک به صد روز از بازداشت نسرين ستوده ، وکيل مدافع حقوق بشر ، زنان و کودکان می گذرد. روايت صد روزه ی بازداشت او روايت دردناک و تاسف آوری است . صد روز در سلول انفرادی بدون يک روز مرخصی و يا برخورداری از امکانات بند عمومی، آن هم وقتی نيمی از آن روزها را در اعتصاب غذا باشی، حتا گفتن اش هم به اين راحتی ها بر زبان جاری نمی شود.

چگونه است که در مملکت ما يک وکيل به گناهی که کم و کيف آن به درستی مشخص نيست و در نهايت تنها به صرف دفاع از موکلان اش، اين چنين در بازداشتگاه نگه داری می شود.

همه ی اتفاقات از زمانی شروع شد که اين وکيل آگاه تنها به وظيفه ی وکالت خود عمل کرد و به دفاع از موکلانش پرداخت، موکلانی که فارغ از عقيده و مرام شان به دفاع از آنان می پرداخت. بعد از چندين بار تهديدهای مکرر و احضارهای شفاهی و تلفن های نابهنگام، در هشتم شهريور ماه بعد از تفتيش خانه اش و جستجو در ميان جای جای زندگی شخصی خود و خانواده اش، برگه ی احضاريه را به دستش سپردند.

وقتی سرگذشت نسرين ستوده را در اين صد روز به دقت مرور کنيم باز هم به درستی نمی توان فهميد که گناه اش واقعا چيست؟ يعنی هيچ جرمی به جز انجام وظايف قانونی اش در قبال موکلان اش وجود ندارد و به دليل همين از جان گذشتن ها و ايفای وظيفه وکالت اش بود که وقتی روز ۱۳ شهريورماه همراه با وکيل اش، نسيم غنوی به دادسرای اوين مراجعه کردند، او را نگه داشتند و به وکيل اش گفتند که آنجا را ترک کند، بدون اين که بگويند قرار بازداشتی برای نسرين صادر خواهد شد يا نه. و از همين رو بود که وقتی نسيم غنوی از در دادسرای اوين بيرون آمد نمی دانست که نسرين ستوده بازداشت است يا نه. اما وقتی زمان به نيمه های شب رسيد ديگر همه می دانستند که نسرين فعلا باز نخواهد گذشت. بله نسرين ستوده در همان روز ۱۳ شهريور ماه بازداشت شده بود تا بار ديگر پروسه ی فشار بر وکلای حقوق بشر وارد فاز ديگری شود.

اما نسرين هرگز از اين تهديدها نهراسيده بود وقتی که تهديدش کردند و از او خواسته بودند که از فعاليت اش دست بکشد و پرونده خانم شيرين عبادی را رها کند، کوتاه نيامد. نسرين از همان آدمهايی است که بايد بعدها افسانه شان را برای نسل بعد تعريف کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در هشتم شهريور ماه بعد از تفتيش منزل اش نسرين ستوده ضمن رد اتهاماتی که در برگه احضاريه اش آمده بود به احتمال بازداشت اش اشاره کرد و گفت: «حدود ۵ ماه پيش، تلفنی به موبايل همسرم شد که به او گفته بودند به همسرت بگو پايش را از پرونده عبادی بيرون بکشد و الا برای او بد تمام خواهد شد. الان هم حتما ميخواهند بگويند که دارند تهديدشان را عملی می کنند. هيچ اشکالی ندارد؛ من هم منتظر بودم و بديهی است که اگر بازداشت شوم، شرايط عادلانه و برابر با بسياری از موکلانم که بی گناه در زندان هستند پيدا می کنم و از اين بابت وجدان آسوده ای خواهم يافت».

و سکوت نکرد و سکوت نکرد در برابر همه ی بی عدالتی هايی که به موکلانش شده بود . نسرين می دانست که جرمی مرتکب نشده است و فکر می کرد که وکيلی بی گناه را هرگز صد روز در بدترين شرايط نگه نخواهند داشت ولی نمی دانست که به جرم ناکرده خواب های بدی برايش ديده بودند. و همانجا بود که خبری از او نشد و وکيل اش نسرين غنوی در روز سيزدهم شهريور اعلام کرد که نسرين بازداشت شده است .

دليل بازداشت او مشخص نبود کسی توضيحی برای بازداشت وکيل باسابقه و انسان دوستی که تنها دغدغه ی فکری اش حمايت از حقوق انسانها بود نداد. بدين ترتيب روزهای سخت نسرين ستوده با گذراندن در سلول انفرادی آغاز شد . هنوز چند روز از بازداشت اين وکيل سرشناس حقوق زنان و حقوق بشر نگذشته بود که موجی از اعتراض های بين المللی به بازداشت اش شروع شد اما هيچ کدام از اين اعتراضات نتوانست سيستم قضايی را وادار به آزادی نسرين ستوده و تجديد نظر در برخورد با وی کند.

نامه ها و درخواست های آزادی نسرين ستوده از سوی سازمانهای بين المللی يکی يکی از کشورهای مختلف دنيا به قوه قضائيه سرازير می شد، اما باز هم تغييری در روند قانونی پرونده ی نسرين ايجاد نشد و روزهای سخت اين وکيل شجاع در زندان ادامه داشت.

در ۱۷ شهريور نسرين ستوده، وکيل و فعال حقوق بشر، چهارشنبه طی يک تماس تلفنی با خانواده‌اش از سلامت خود خبر داد. ستوده در اين تماس تلفنی کوتاه، از سلامتی خود خبر داده و به احوالپرسی کوتاهی با همسر و فرزند ده ساله‌اش اکتفا کرد. در اين تماس، نسرين به ناچار کوتاه سخن گفت، گرچه می دانست فرزندانش بی صبرانه در انتظار شنيدن صدای مهربان مادرشان هستند و روزهايشان بدون او چه سخت می گذرد.

روزها گذشت و نسرين در تولد نيمای کوچکش غايب بود، لابد دستهايش ديوارهای نمور زندان اوين را به ياد نيمای کوچک لمس می کردند چرا که نسرين هنوز نمی توانست فرزندش را در آغوش بگيرد . نامه ها و پيگيرهای متفاوت از جانب سازمانهای بين المللی و شخصيتهای برجسته برای پيگيری کار نسرين ادامه يافت، اما هيچ کدام تاثيری نداشتند و او حتی نمی توانست بيشتر از چند دقيقه با خانواده اش گفتگو کند.

در اين ميان در حالی که وکيل و همسرش پيگير وضعيت پرونده اش بودند، هر دو از سوی وزرات اطلاعات تهديد و احضار شدند.

نسرين هنوز در زندان و درسلول انفرادی بود که يکی از سخت ترين روزهای زندگی يعنی مرگ پدرش را تجربه کرد. خبر فوت پدرش آن هم شنيدنش در يک سلول انفرادی، به تنهايی کافيست تا روحيه مقاوم و خستگی ناپذير هر کسی را از پای درآورد اما اين وکيل شجاع بازهم مقاومت کرد.

بدون شک در ميان آن سلول نمور و تاريکی که نسرين روزها را در آن می گذراند، او نمی داند جرمش چيست همانطور که ما به درستی نمی دانيم، چرا که بارها از خود می پرسيم مگر قبول وکالت افراد جرم است؟...

شايد سخت ترين روز نسرين شرکت نکردن در مراسم ختم پدرش و گريستن در تنهايی بود. روزها می گذشت مثل ساعتهايی که جرمشان گذشتن است و چهارده روز بی خبری مطلق عدد کمی نبود که ناديده گرفته شود اما چرا بی خبری ؟ چرا نسرين را از اولين ترين حقوقش محروم کرده اند ؟ آيا جرم او آنقدر سنگين بود که حتی بايد خانواده اش را از کوچکترين خبری از او محروم کنند؟ نگه داشتن يک وکيل، يک انسان و يک مادر در سلول انفرادی، اگر خلاف قانون نباشد هيچ مطابقتی با قانون کشور ندارد. نسرين ستوده همه ی اين موارد قانونی را می دانست و به خوبی می دانست که نگه داشتن اش در اين شرايط يعنی در سلول انفرادی غيرقانونی است و لابد صرفا برای فشار آوردن بر اوست تا دفاع از موکلين اش را متوقف سازد ولی نسرين کوتاه نيامد مثل چندين و چند سالی که با پيگيری و صبوری پرونده های موکلين اش را پيگيری کرده است. نه او کوتاه نيامد و بالاخره بعد از چندين روز بی خبری در روز چهاردهم مهرماه برای اعتراض به حقوق از دست رفته اش اعلام اعتصاب غذا کرد. او در يک مکالمه ی تلفنی کوتاه گفت تا برآوردن خواسته هايش اعتصاب غذا کرده است.

عرصه بر خانواده اش تنگ تر می شود، رضا خندان همان روز است که با اضطراب به اين و آن می گويد: " يک جمله گفت... گفت من از سوم مهرماه در اعتصاب غذا هستم و کلمه «تهديد» را هم گفت. می‌خواست بگويد که به چه چيزی تهديدش کرده‌اند که تلفن را قطع کردند. بسيار مضطرب و عصبانی بود."

روزهای سخت اوين، روزهای انفرادی، تنهايی و سرنوشتی نامعلوم می گذشت ، فعالان سياسی نامه ها دادند و اعتراض کردند و موکل دربندش؛ شبنم مددزاده ، همراه با او اعتصاب غذا کرد ، ولی چه کسی می دانست که در پشت ديوارهای بسته چه بر جسم نحيف نسرين می گذرد. نگرانی ها ادامه داشت، خانه ی نسرين سوت و کور بود و فرزندانش چشم به را ه مادر . وکيل اش هر بار به دادستانی می رفت و باز دست خالی باز می گشت در همين روزها همسرش رضا خندان توانست با بازپرس پرونده ملاقات کند آنها قرار فک بازداشت را که صادر کرده بودند اما آنطور که گفته بودند با مخالفت دادستانی روبه رو شده بود و در نتيجه بازداشت نسرين ادامه يافت.

در همين روزهاست که بالاخره جرم نسرين ستوده اعلام می شود و گرچه او در اين مرحله بر طبق قانون می تواند به طور موقت تا برقراری دادگاه آزاد شود، اما آزاد نمی شود. تلاش های رضا خندان برای ملاقات با دادستان به جايی نمی رسد و نسرين برای اعتراض به رفتار در زندان و ادامه ی بازداشتش هنوز در اعتصاب است . پنجاه روز بی خبری از وضعيت نسرين، بدون ملاقات و تماس با خانواده اش با وجود گذشتن مراحل قانونی پرونده اش.

دوباره نامه ها و بيانيه ها از انجمن های حقوقی و بين المللی مختلف، دوباره بيانيه های شخصيت های مختلف برای اعتراض به ادامه ی بازداشت و اعتصاب غذای نسرين ستوده شدت ميگيرد و هنوز خبری نيست تا اينکه بعد از پنجاه روز بی خبری از نسرين، بالاخره خواهرش می تواند با او ملاقات کند. گيتی ستوده، خواهر نسرين، روحيه او را خوب توصيف می کند و نسرين به خاطر درخواست هايی که از او می شود اعتصابش را می شکند. چند روز که می گذرد، دل بی قرار کودکان نسرين هوای مادرشان را می کند ولی اجازه نمی دهند که کسی همراهشان برود، گناه اين کودکان اين است که مادرشان نسرين ستوده است . آنها که خيلی زود معنی انتظار را فهميده اند بدون آن که مادر را ببينند از زندان اوين باز می گردند. تن نسرين لاغر و جسم او نحيف شده است، قلبش از نديدن و در آغوش نکشيدن فرزندانش درد می کند، اما لبخند بر روی لبانش هنوز نمی خشکد.

در ۱۲ آبان ماه است که دادستان با ۱۷ نفر از زندانيان از جمله نسرين ستوده ملاقات می کند. کسی نمی داند که در پشت آن ديوارها ی بلند سرد بر نسرين چه گذشته است که دوباره با خانواده اش تماس ميگيرد و از آنها می خواهد که به ديدنش بروند. همان موقع است که او دوباره اعتصاب غذايش را آغاز می کند، آن هم اعتصابی خشک، بدون حتا قطره ای آب. خانواده ی منتظر و دلواپس و کودکانی که دلشان برای مادرشان تنگ تر از هميشه است به ديدار نسرين می روند و نسرين آنها را می بيند و می گويد که آنها حتی يک مداد را از او دريغ کرده اند که برای فرزندش ياداشتی بنويسد. مهراوه و نيما گريان، مادر و خواهرش نالان از ديدن روی آشفته ی نسرين و بدنی که چندين روز است حتا از آب محروم است بازمی گردند. اين کودکان نمی دانند که مادرشان به کدامين جرم اينقدر نحيف شده و به چه جرمی حتی از دادن مدادی به او دريغ می شود تا نکند برای دلتنگی هايش ياداشتی بنويسد.

دوباره سازمانهای مختلف از جمله سازمان کميساريای عالی حقوق بشر برای نجات جان او از نسرين می خواهند که اعتصابش را پايان دهد. اما اعتصاب او پايان دادنی نيست. چرا که خواسته های نسرين هنوز برآورده نشده است، اعتصاب او اعتراض به شرايط نگه داری اش در سلول انفرادی است، جايی که او در برابر بی عدالتی سرخم نکرده است.

پس از ۹ روز است که نسرين ستوده با وکلايش ديدار می کند و وکلايش از او درخواست می کنند که اعتصاب اش را بشکند. نسرين به درخواست آنان لبيک می گويد اما فقط اعتصاب غذای خشک اش را می شکند و به اعتصاب تر ادامه می دهد تا زمانی که کمترين خواسته ی او تامين شود . هنوز در اعتصاب غذاست که اولين جلسه ی دادگاه او به صورت غير علنی برگزار می شود. به راستی آيا او مستحق مجازات است به کدامين جرم ؟ چرا نسرين اعتصاب کرده است ؟ در جلسه اول دادگاه، همسر و وکلايش مجددا از او می خواهند که به خاطر سلامتی اش اعتصابش را بشکند و او به اين درخواست نيز لبيک می گويد چرا که قاضی می گويد در يک هفته قرار بازداشت اش بررسی خواهد شد و او با خود می انديشد که شايد اين بار به تعهدات و وعده هايی که به او داده اند جامه عمل بپوشانند و از اين رو اين بار نسرين از دادگاه به زندان می رود در حالی که اعتصاب اش را شکسته است و در پشت ديوارهای بلند در انتظار جلسه ی بعدی دادگاهش می ماند. در مدتی که قرار بوده است تبديل قرار بازداشت او مشخص شود، اين اتفاق نمی افتد و نسرين بايد تا دادگاه بعدی اش که در تاريخ هفتم آذرماه است، دوباره روزهای ديگری را با شرايطی سخت در سلول انفرادی بگذارند . بعد از طی بيش از دو ماه و چندين روز دومين جلسه دادگاه نسرين برگزار می شود، در تمام طول اين مدت نسرين ستوده در سلول انفرادی بوده است.

در ۷ آذرماه دومين و آخرين جلسه دادگاه نسرين ستوده اينبار با حضور همسرش و چهار وکيل اش برگزار می شود و البته رئيس کانون وکلای مرکز نيز در اين جلسه حضور دارد. روند دادگاه به گونه ای نيست که نسرين و وکلای اش و همسرش را راضی کند. گويی هر روز عرصه بر خانواده و نيز خودش تنگ تر و تنگ تر می شود. پس از آخرين جلسه دادگاه است که قاضی می گويد هفته آينده نظرش را در مورد قرار تبديل بازداشت نسرين اعلام خواهد کرد.

پس از آن که دادگاه اش به پايان می رسد همه اميدوارم که کمی انصاف و کمی قانون مندی به کمک بيايد و نسرين ستوده از انفرادی به بند عمومی منتقل شود، اما گويا انتظارات قانونی ديگر انتظاراتی قابل تحلقق نيستند و از همين روست که به رغم پايان يافتن دادگاه نيز باز هم نسرين ستوده را در انفرادی نگه می دارند. همسرش پس از اتمام دادگاه با نااميدی می گويد:" بوی تبرئه نمی آمد . از مجموعه برخوردهای که از ابتدا تا الان با خانم ستوده شده است به نظرم تبرئه نمی شود تنها آرزو دارم که با قرار وثيقه آزاد شود تا وقت اجرای حکم اش بتواند از لحاظ جسمی و روحی کمی روی خودش کار کند.» در اين دادگاه که بيشتر از ۵ ساعت به طول می انجامد، نسرين از برخورد ماموران و فشار بر او در سلول انفرادی شکايت ميکند اما رضا خندان ميگويد: «هيچ کدام از اين برگه های شکايت در پرونده اش نيست».

نسرين دوباره به سلول انفرادی، به تنهايی اش باز می گردد به اميد اينکه در زندانی که حتی قلمی به او نمی دهند بتواند با قرار وثيقه آزاد شود. اما در روز ۱۴ آذرماه قرار بازداشت او تمديد می شود تا يکبار ديگر فشار براين وکيل شجاع و خستگی ناپذير افزايش يابد. رضا خندان که بيشتر از گذشته و باوجود فشارهای فراوان پيگير وضعيت همسرش است می گويد: "طی ملاقاتی که روز پنج شنبه هفته گذشته (۱۱ آذرماه) با همسرم داشتم وی گفت که هنوز در سلول انفرادی به سر می برد و به رغم آن که روزهاست از برگزاری آخرين دادگاه او می گذرد و روند بازپرسی اش نيز مدت هاست به پايان رسيده باز هم در سلول انفرادی نگهداری می شود و به بند عمومی منتقل نشده است."

اما نسرين که از اين همه بی عدالتی به ستوه آمده ، دوباره روز ۱۵ آذرماه برای رسيدن به خواسته هايش اعتصاب غذای خشک خود را آغاز می کند. او ناراضی است از روند پرونده اش، از تهديد وکلايش، از گم شدن دفاعيه هايش، از نگه داشتنش در سلول انفرادی، از جلوگيری برای ملاقات با خانواده اش، از عدم آزادی و تبديل قرار بازداشت به وثيقه و از بدرفتاری و غيرقانونی برخورد کردن با او در زندان. او ناراضی است و بار ديگر دست به اعتصاب غذا می زند تا شايد قوه ی قضاييه به خود آيد، تا شايدی آنهايی که اين شرايط سخت را به او تحميل کرده است وجدان انسانی شان بيدار شود . نسرين بعد از گذشت ۹۵ روز از دستگيری و گذراندن در سلول انفرادی بازهم دست به اعتصاب غذا می زند . همسر نسرين ستوده که از اين وضعيت به ستوه آمده است در مصاحبه ای به کمپين بين المللی حقوق بشر می گويد :« خانم ستوده ۹۵ روز است که در انفرادی است، در نظر بگيريد که او مادر دو بچه است و در اين ۹۵ روز فقط يکبار برای چند دقيقه و در وضعيت خاص توانسته است بچه هايش را ببيند. به او برای دوره تازه اعتصابش حق می دهم چون رفتار ناشايست و ناحقی با او می شود. شرايط ايشان نگهداری ايشان کاملا ويژه است، من نمی گويم فقط ايشان اين شرايط را در زندان دارند اما من نشنيدم که از روز اول کسی در انفرادی باشد و همچنان بعد از دو جلسه دادگاه نيز دوباره به انفرادی برگردانده شده است. او مادر دو بچه است.»

اعتصاب، انفرادی و دادگاه های غير منصفانه شرايط سخت نسرين ستوده دراين صد روز بوده است . او در اين صد روز بيشتر از ۵۰ روزش را در اعتصاب غذا گذرانده است. تن ظريف اين وکيل شجاع مگر چه قدر بايد خم شود تا مسئولان قضايی به اجرای عدالت و دادن حقوق حداقلی يک زندانی راضی شوند . او در بيست و يکم آذرماه و پس از صد روز شرايط سخت از خواسته های خودش فراتر رفته است و گفته است که تنها خواسته اش لغو کليه احکام ناعادلانه بعد از انتخابات است و هيچ خواسته شخصی ندارد. حال، نسرين يک زندانی ، يک وکيل و يک فعال مدنی معمولی نيست، او ناظر اجرای عدالت هم هست، کسی که تنها خواسته اش را برقراری عدالت بيان می کند او می خواهد عدالت باز گردد.

نسرين ستوده تمام شدنی نيست، صبر و استقامت او در برابر بی عدالتی هايی که خود نسرين به عنوان يک وکيل نيز از قربانيانش است، ستودنی است. نسرين ستوده تکرار زنان شجاع تاريخ است که نامشان هرگز فراموش نمی شود و روايت اين صد روز او روايت مقاومت و پايداری و تحمل و استقامت زنی است که هرگز حاضر نشده است حتی برای رهايی خودش از خواسته هايش که همان برقراری عدالت است کوتاه بيايد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016