چهارشنبه 29 دی 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اميدوارم که گشت ارشاد در اين ساعت خواب باشد"، گفت‌وگوی اختر قاسمی با شيرين سقايی و آن‌کاترين هاوسمن دو فيلم‌ساز جوان ايرانی و آلمانی

شيرين سقايی - آن‌کاترين هاوسمن
مستند "يومه" ساخته‌ی شيرين سقايی و آن‌کاترين هاوسمن در روزهای ۲۰، ۲۱ و ۲۲ ژانويه ۲۰۱۱ در جشنواره‌ی فيلم‌های مستند شهر زاربروکن آلمان نمايش داده می‌شود. "يومه" مستند ۶۴ دقيقه‌ای است که رؤياهای سه دختر جوان در سه پايتخت متفاوت جهان: توکيو، هاوانا و تهران را بازخوانی می‌کند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اختر قاسمی ـ ويژه خبرنامه گويا

عکس و مصاحبه: اختر قاسمی

مستند "يومه" ساخته‌ی شيرين سقايی و آن‌کاترين هاوسمن در روزهای ۲۰، ۲۱ و ۲۲ ژانويه ۲۰۱۱ در جشنواره‌ی فيلم‌های مستند شهر زاربروکن آلمان نمايش داده می‌شود. اين فيلم از بين ۱۷۰ فيلم شرکت‌کننده جزو ۹ فيلم اول برای بخش جايزه انتخاب شده است. جشنواره‌ی فيلم‌های مستند زاربروکن از جشنواره‌های مطرح در اروپاست. اين جشنواره از روز دوشنبه ۱۷ ژانويه آغاز شده و تا ۲۳ ژانويه ادامه دارد. جايزه اول جشنواره مبلغ هفت هزار و ۵۰۰ يورو پول نقد است.

"يومه" مستند ۶۴ دقيقه‌ای است که رؤياهای سه دختر جوان در سه پايتخت متفاوت جهان: توکيو، هاوانا و تهران را بازخوانی می‌کند. سه دختری که در سه فرهنگ کاملأ متفاوت بزرگ شده‌اند؛ اما رؤياهايی مشترک دارند. انتخاب اين دو فيلم‌ساز جوان و نگاهشان به سه پايتخت بزرگ که هر کدام در جهان کاراکتر ويژه‌ی خود را دارند و از شهرت مثبت و منفی برخوردارند، توجه بيننده را جذب می‌کند.

شيرين ۲۷ سال دارد و از شش سالگی به همراه خانواده خود به آلمان مهاجرت کرده است. او پس از دريافت ديپلم در آکادمی هنر و رسانه‌ی شهر کلن که يکی از آکادمی‌های مطرح هنرهای تجسمی در آلمان است، در رشته‌ی کارگردانی تحصيل کرد و در سال ۲۰۰۹ فارغ‌التحصيل شد. او در اوايل تحصيل خود به همراه آن‌کاترين، دوست هم‌دانشکده‌ای آلمانی‌اش تصميم گرفتند که برای ساختن مستندی به ايران، کوبا و ژاپن سفر کنند. سفری که برای آن‌کاترين دختر ۲۴ ساله‌ی آلمانی همراه با تجارب بسيار بود.

شيرين سقايی و آن‌کاترين هاوسمن
شيرين سقايی و آن‌کاترين هاوسمن

سفر به پايتخت‌های سه کشور مهم دنيا با سيستم‌های سياسی و اقتصادی متفاوت و به‌خصوص تهران و هاوانا با توجه به قوانين و محدوديت‌های اجتماعی برای دو دختر جوان ناآشنا به چنين جوامعی بی‌ترديد بدون مشکل نبوده است. به مناسبت انتخاب فيلم آن‌ها در بخش مسابقه اين جشنواره تصميم گرفتم که با آن‌ها به گفت‌وگو بنشينم و از آن‌ها در باره‌ی فيلم و سفرشان بپرسم. تواضع، حس مسئوليت در کار و صداقت در کلام، خصلت‌های برجسته‌ای است که در گفت‌وگو با شيرين و آن‌کاترين ملموس است. آن‌ها با ميل و علاقه به سئوالات من پاسخ دادند:

ـ سوال اول‌ام را با اسم فيلم شروع می‌کنم، "يومه" يعنی چه و چرا اين نام را انتخاب کرديد؟
آن‌کاترين: يومه يک کلمه‌ی ژاپنی‌ست و معنی "رؤيا" می‌دهد. دليل انتخاب اين نام هم اين است که هر سه قهرمان فيلم را به هم ربط می‌دهد.

ـ اين ايده چه‌طور شکل گرفت و کلأ چه شد که با هم کار کرديد؟
آن‌کاترين: ايده از آن‌جايی شکل گرفت که ما هر دو خيلی کنجکاو بوديم که بدانيم زندگی دختران جوان در خارج از مرزهايی که ما زندگی می‌کنيم، در جوامع ديگر چگونه است و تا چه حد سيستم می تواند در خواست‌های اجتماعی، افکار و زندگی مردم تأثيرگذار باشد. همکاری ما از اولين پروژه‌ای شروع شد که به‌طور مشترک کارگردانی کرديم و بعد ديديم که ما از نظر ايده و کار می‌توانيم خيلی خوب همديگر را تکميل کنيم. به همين دليل تصميم گرفتيم که "يومه" را هم با هم مشترک کار کنيم.

ـ شما در تهران، هاوانا و ژاپن فيلم‌تان را ساختيد، چه شد که اين سه کشور را انتخاب کرديد؟
شيرين: ما ترجيح داديم کشورهايی را انتخاب کنيم که از نظر اجتماعی فرهنگی و سيستم سياسی تضادهای محسوسی با هم داشته باشند و در صورت امکان حتی به شکلی کاملأ افراطی. و اين طور شد که ما کوبای کمونيست، ژاپن سرمايه‌داری پيشرفته (کاپيتاليسم) و ايران بنيادگرای اسلامی را انتخاب کرديم.
آن‌کاترين : مردم کوبا با اين‌که از عدم آزادی و رفاه برخوردارند اما به خوش‌بينی و ساده‌نگری معروف‌اند. در توکيو، ژاپنی‌ها به دليل سرعت مدرنيزه شدن و اشباع شدن از امکانات و فرصت‌ها، برخی را در گم‌نامی به تنهايی و انزوا می‌کشانند. در تهران هم حکومت اسلامی چنان تأثير عميقی بر فرهنگ ايرانی گذاشته که جامعه‌ای سرشار از تضاد می‌بينيم.

ـ چه مدت در هر کشور بوديد؟
شيرين: هر بار دو ماه در هر پايتخت. بهار ۲۰۰۶ در هاوانا بوديم. تابستان ۲۰۰۷ در توکيو و بهار ۲۰۰۸ در تهران.

ـ شما چه‌طور اين سه دختر جوان را پيدا کرديد و چه مشکلاتی برای انتخاب آن‌ها داشتيد؟
شيرين: در هاوانا ما در يک پانسيونی بوديم به نام "کاسا پارتی کولا"، در اين پانسيون ما با يک اسپانيايی آشنا شديم که سرگرمی او خريد آثار هنری بود و هر سال به کوبا سفر می‌کرد تا دوستان‌اش را ملاقات کند. او ما را به "آناليا" معرفی کرد. آناليا وقتی که از ايده‌ی ما باخبر شد ابتدا خيلی محتاطانه برخورد کرد و نگران بود ولی در حين فيلم‌برداری اطمينان‌اش به ما بيش‌تر شد. در توکيو يک انتخاب چهره (کاستينگ) در خيابان انجام داديم. و در مرکز "آکی هابارا" با "تونکو" آشنا شديم. او در حال کنسرت دادن در خيابان بود و چند نفر از طرفداران‌اش که مرد بودند هم او را محاصره کرده بودند. تونکو خيلی سريع از طرح ما استقبال کرد و تسلط او به انگليسی کمک بزرگی برای ما بود. در تهران ابتدا برای ما فاجعه بود. اما خوش‌بختانه يک کمپانی فيلم به ما کمک کرد تا ما شخصيت ايرانی فيلم را پيدا کرديم. ما می‌خواستيم دختری «کی‌ک بوکسر» انتخاب کنيم چون ورزش «کی‌ک بوکس» در بين دختران تهرانی از محبوبيت خاصی برخوردار است. ما از تعدادی باشگاه‌ خصوصی و دولتی کی‌ک بوکس دخترانه ديدن کرديم. اولين انتخاب ما دختری از جنوب تهران بود که در همان ابتدای راه پشيمان شد و ادامه نداد. دومين انتخاب ما دختری از شمال تهران بود که پس از يک هفته فيلم‌برداری او هم عذرخواهی کرد. ما خيلی نااميد شده بوديم که از طريق کمپانی فيلم با "آيين" آشنا شديم و واقعأ خيلی شانس داشتيم که خانواده‌ی آيين هم از اين پروژه استقبال کردند و حاضر شدند که مقابل دوربين صحبت کنند.

ـ چه چيزهای مشترک و متفاوت در اين سه پايتخت توجه شما را جلب کرد؟
آن‌کاترين: تفاوت‌ها مطمئنأ در امکانات و محدويت‌هايی بود که زندگی اين سه قهرمان ما را تحت تأثير قرار داده بود. آزادی در هر يک از اين سه کشور نقش متفاوتی را بازی می‌کرد. به طور مثال کوبايی‌ها نمی‌توانند راحت به خارج از کشور سفر کنند. اين باعث می‌شود که آن‌ها منزوی شوند. يک نوع ديگر محدوديت آزادی، در ايران مشاهده می‌شود که اعتقاد شخصی و شيوه‌ی زندگی فردی مورد قبول خيلی‌ها نيست. حتی اگر فکر کنيم که ژاپنی‌ها از آزادی کامل برخوردارند که می‌توانند شغل، محل و نوع زندگی‌شان را انتخاب کنند اما گويی در زندان درون خود گرفتارند.
شيرين: دو موضوع توجه مرا جلب کرد يکی اين‌که ايرانی‌ها خيلی شجاعانه‌تر و بازتر از رژيم‌شان انتقاد می‌کردند تا کوبايی‌ها، و دوم اين‌که جوان‌ها در همه جا شيوه و نوع زندگی غربی‌ها را ترجيح می‌دادند.

ـ فيلم‌برداری در ايران چه‌طور بود؟ آيا با مشکلاتی برخورد داشتيد؟
شيرين: از آن‌جايی که رژيم ايران، زن‌ها را به‌طور مشخص محدود می‌کند ما هم طبيعتأ نمی‌توانستيم آزادانه آن‌چه را که می‌خواستيم انجام دهيم. ما بدون همراهی يک مرد نمی‌توانستيم راحت و آزاد در جامعه حرکت و کار کنيم. می‌بايست قوانين اسلامی مثل نحوه‌ی پوشش و رفتار را رعايت می‌کرديم و همه‌ی سئوالات ما از طرف شخصيت‌های فيلم جواب داده نمی‌شد. به‌طور مثال يک صحنه در فيلم که قهرمان فيلم در حال دويدن است: زن‌ها در مجامع عمومی اجازه‌ی دويدن ندارند. ما مجبور شديم در ساعت پنج صبح فيلم‌برداری کنيم و اميدوار بوديم که گشت ارشاد در اين ساعت خواب باشد.

ـ آن‌کاترين تو به عنوان يک دختر آلمانی چه احساسی در ايران داشتی و ايرانی‌ها چه برخوردی با تو داشتند؟
آن‌کاترين: ايران تجربه خيلی خوبی برای من بود. در اروپا تصوير ايران يک تصوير کاملأ دور و يک بعدی است. من برای اولين بار به يک کشور خاورميانه سفر کرده بودم. وقتی که شب به تهران رسيدم باد روسری مرا برد من اصلأ متوجه نشدم تا اين‌که عموی دوست‌ام مرا متوجه کرد. برای من احساس کاملأ غريبی بود که می‌بايستی موهای‌ام را قائم کنم. در خانواده‌ی دوست‌ام احساس کاملأ راحتی داشتم. ايرانی‌ها خيلی مهربان و مهمان‌دوست هستند.
شيرين: خيلی از ايرانی‌ها زندگی دوگانه دارند. در جامعه قوانين اسلام شيعه حاکم است و در خانه فرهنگ ايرانی حاکم است.
آن‌کاترين: در خيابان من خيلی مورد توجه ايرانی‌ها قرار می‌گرفتم. به‌خصوص وقتی که با شيرين آلمانی صحبت می‌کردم. از همه طرف صورت‌های کنجکاو را می‌ديدم و اغلب مورد سئوال قرار می‌گرفتم: از کجا می‌آييد؟ اين‌جا چه‌کار می‌کنيد؟ از ايران خوشتان می‌آيد؟ خارج از کشور در مورد ايران چه فکر می‌کنند؟ و...

ـ ايران را چه‌طور ديدی؟ به‌خصوص جوان‌ها را؟
آن‌کاترين: در هيچ کجای دنيا جوان‌ها را چنين شجاع، با اعتماد به نفس و قوی مثل تهران نديده بودم. آن‌ها راه خودشان را می‌روند و به راحتی قوانين جامعه را قبول نمی‌کنند و آخر روزنه‌ای پيدا می‌کنند که تن به قوانين حاکم ندهند. لباس‌های جوانان در تهران پيرو مد غرب است. وقتی که به پاساژهای مدرن تهران که جوانان در حال پرسه زدن هستند می‌روی، بيش‌تر فکر می‌کنی که در توکيو هستی تا در يک کشور اسلامی! مثلأ جديدترين لباس‌های مد روز، موهای آرايش شده، روسری‌های کاملأ عقب‌افتاده و آرايش غليظ زنان و دختران.
شيرين: گشت ارشاد معمولأ جلوی در ورودی پاساژها آماده‌ی کنترل جوانان است.

ـ آن‌کاترين، تو تدوين فيلم را انجام دادی، می‌توانی در مورد ساختار فيلم و نکات مهمی که توجه کردی بگويی؟
آن‌کاترين:
چيزی که برای من در تدوين اهميت داشت اين بود که نگاه عميقی به دنيای فکری هر سه قهرمان فيلم داشته باشم، و اين را به بيننده منتقل کنم که شخصيت‌های فيلم چه‌گونه خودشان را در محيط اطراف و جامعه‌شان احساس می‌کنند و با آن کنار می‌آيند. من صحنه‌هايی از شخصيت‌های فيلم انتخاب کردم که محتوای آن‌ها در حد امکان شبيه به هم باشد که بتوانم مقايسه هر سه کشور را نشان بدهم.

ـ شيرين تو فيلم‌برداری را به عهده داشتی چه برداشت و تصور کلی‌ای برای اين کار داشتی؟
شيرين: من تصميم گرفتم که دوربين را بدون سه‌پايه استفاده کنم تا بتوانم در هر موقعيتی فيلم‌برداری کنم و در شرايط سخت بدون محدوديت حرکت کنم. برای من مهم اين بود که به شخصيت‌ها نزديک شوم تا از نظر حسی حرکت‌ام را با آن‌ها وفق دهم.

ـ مخارج اين فيلم چه‌طور تأمين شد؟
آن‌کاترين: بخشی از بودجه از طرف دانشکده بود و بخشی هم خصوصی از طرف خود ما

- مرسی و موفق باشيد. اميدوارم که جايزه‌ی جشنواره به شما تعلق بگيرد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016