سه شنبه 26 بهمن 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حسين شريعتمداری: ۴۰۰-۳۰۰ نفر بيشتر نبودند، تصاوير آشوب های خرداد ۸۸ را به عنوان تظاهرات ۲۵ بهمن جا زدند، کيهان

شکر بی آشغال وجود ندارد ! (يادداشت روز)

۱- «سرکار مرادی» را تقريباً همه زندانيان سياسی رژيم شاه می شناسند و يا، با نام او که در همه بندها پيچيده بود، آشنا هستند. سرکار مرادی، گروهبان پليس بود و هيکلی بسيار تنومند و غول آسا داشت. در اذيت و آزار بر و بچه های زندانی و بهانه جويی و گزک گيری از آنها اگرچه دست کمی از بقيه همکاران خود نداشت ولی آدم بد ذات و پليدی نبود. سرکار مرادی بعد از قيام مردم تبريز به سمت انقلاب گرايش پيدا کرده بود و ظاهراً به همين علت از پست «وکيل بند»ی برکنار شده و به يک نگهبان ساده تنزل جايگاه پيدا کرده بود.
يکی از روزهای پاييز سال ۱۳۵۶ بود. ملاقاتی ها مقدار قابل توجهی سيب آورده بودند. بند ما به «بند ابدی ها» معروف بود و در مقايسه با ساير بندها که زندانيانی با محکوميت های کمتر داشت، از برخی آزادی ها نظير در اختيار داشتن چراغ خوراک پزی نفتی و... برخوردار بود. آن روز تصميم گرفته شد سيب ها را تبديل به مربا کنيم- گفتنی است که معلوم نيست به چه علت، تهيه کمپوت آزاد ولی تبديل آن به مربا ممنوع بود! و جيره کتک داشت- آب را در ديگ بزرگی جوش آورديم و شکر را درون آن ريختيم، تابعد از آن که به اصطلاح قوام آمد و غليظ شد، سيب ها را به آن اضافه کنيم و به شدت مراقب بوديم مبادا سرکار مرادی که آن روز وکيل بند بود سر برسد و متوجه ماجرا شود. نگارنده و برادر عزيزم آقای دکتر خسرو صادقی آن روز نوبت کارگری بند داشتيم و مشغول کار بوديم. وقتی شکر را درون آب جوش ريختيم متوجه ذرات ريز آشغال شديم که روی آب آمده بود. هيچکدام تجربه مرباپزی نداشتيم و نمی دانستيم که بايد با اين آشغال ها چه کنيم. در همين حال، سرکار مرادی از راه رسيد و با نگاهی مشکوک به نگارنده و دکتر صادقی نگريست و پرسيد؛ داريد چيکار می کنيد؟ گفتيم؛ داريم کمپوت درست می کنيم. با ترديد گفت؛ مبادا مربا درست کنيد؟ پاسخ منفی بود. برای اطمينان نگاهی به درون ديگ انداخت و با تعجب گفت؛ چرا آشغال ها را جدا نمی کنيد؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


پرسيديم چه جوری؟ مگر می شود با قاشق و ملاقه آشغال ها را بيرون آورد؟ خيلی طول می کشد و زحمت زيادی هم دارد. سرکار مرادی پوزخندی زد و بلند بلند گفت؛ اينارو باش! بلد نيستند چند تا آشغال رو از ديگ بيرون بندازند، اونوقت می خواهند اعليحضرت همايونی رو از تخت پايين بکشند! از قياسش خنده مان گرفت! پرسيد تخم مرغ داريد؟ برايش آورديم، تخم مرغ را شکست، زرده آن را به دکتر صادقی داد و گفت؛ بده شريعتمداری بالا بکشه که قوی بشه! و بعد سفيده تخم مرغ را درون ديگ آب جوش انداخت، سفيده بلافاصله منعقد شد و در حال انعقاد همه آشغال ها به آن چسبيدند. سفيده را همراه با آشغال ها بيرون آورده و درون سطل زباله انداخت و گفت؛ حالا ياد گرفتيد که آشغال های شکر را چه جوری جدا می کنند و دور می ريزند؟ گفتيم بايد از شکری استفاده کنيم که آشغال نداشته باشد و سرکار مرادی در حالی که بار ديگر ديگ را معاينه می کرد که مبادا به جای کمپوت مشغول تهيه مربا باشيم، گفت؛ شکر بی آشغال وجود ندارد، هر جا شکر هست، آشغال هم هست. بايد راه جدا کردن آشغال را ياد بگيريد.
۲- بعد از خيزش عظيم و ميليونی ملت های مسلمان در مصر، تونس، يمن و اردن عليه حاکميت های آمريکايی کشورشان، آمريکا و متحدانش که با ناباوری شاهد رويش انقلاب اسلامی برخاسته از ايران عليه حاکمان دست نشانده خود در خاورميانه و آفريقا بودند، ابتدا همه توان خود را برای مهار اين خيزش ها به کار گرفتند و هنگامی که مشاهده کردند کاری از دستشان برنمی آيد و به قول امام راحل ما(ره) «آمريکا هيچ غلطی نمی تواند بکند» برای انحراف تغيير ماهيت اين خيزش ها از «اسلامی» به «ناسيوناليستی» دست به کار شدند- دقيقاً همان فرمولی که در جريان انقلاب اسلامی به کار گرفته و مطابق اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی، در پی تغيير بستر انقلاب از رهبری اسلامی امام خمينی(ره) به جبهه ملی و نهضت آزادی بودند- بعد از ناکامی اين ترفند و بروز و نمايش مقتدرانه دهها نشانه که از اسلامی بودن انقلاب های مصر و تونس و اردن و يمن و... حکايت می کرد و علاوه بر آمريکا و سران ديکتاتور عرب، جيغ بنفش اسرائيل را پرصداتر از هميشه به آسمان بلند کرده بود، همه نگاه ها متوجه کانون اصلی و موتور محرکه اين خيزش ها، يعنی جمهوری اسلامی ايران شد.
اعتراف مقامات رسمی آمريکا، اسرائيل، کشورهای اروپايی و سران برخی از کشورهای عربی به اين واقعيت که خيزش ها و انقلاب های کنونی منطقه از ايران اسلامی الگو گرفته به اندازه ای فراوان است که فهرست آنها نيز مثنوی هفتاد من کاغذ است. اين اخبار طی چند هفته گذشته در کيهان آمده است و در اين وجيزه به چند نمونه اخير آن اشاره می کنيم؛
«روزنامه انگليسی تايمز: کابوس اوباما، تبديل مصر به ايران دوم بود که در حال تحقق است»، «روزنامه آمريکايی واشنگتن تايمز: مصر از آمريکا جدا شده و به ايران می پيوندد»، «هفته نامه آلمانی اشپيگل: ملت ايران با راه اندازی انقلاب مصر، با حسنی مبارک تسويه حساب کردند»، «منوشه امير در سايت وزارت خارجه اسرائيل: شعارهای اسلامی مردم مصر خيلی خطرناک است. اين نگرانی بسيار جدی است که واقعيت تلخ(!!) ۳۲ سال پيش ايران در مصر تکرار شود و اسلامگراها حاکميت اين کشور متحد اسرائيل را در دست بگيرند»، «جاناتان اسپاير کارشناس مرکز مطالعات جهانی هرتزليا-اسرائيل- در واشنگتن پست: ايران هسته تحولات حساس خاورميانه است و پيوسته کشورهای بيشتری به منظومه ايران می پيوندند»، «روزنامه آلمانی دی سايت: اسرائيل از تکرار انقلاب اسلامی در مصر وحشت دارد و هر روز تنهاتر و تنهاتر می شود»، «نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستی در روزنامه هاآرتص: خمينی[ره] از همه طرف اسرائيل را محاصره کرده است»، «جمع بندی نهايی کنفرانس هرتزليا در اسرائيل که از سوی سرتيپ دانی روچيد، رئيس کنفرانس اعلام شد: هواداران ايران در منطقه رو به افزايش و گسترش هستند و خاورميانه را به تسخير خود درآورده اند» و...
۳- وقتی آمريکا و متحدان اسرائيلی و اروپايی و عرب آن نه فقط به صراحت اعتراف می کنند، بلکه به وضوح می بينند که خيزش ها و انقلاب های اخير در منطقه از ايران اسلامی ريشه گرفته بسيار بديهی است که چاره کار و نقطه رهايی از اين کابوس وحشتناک را در ايران اسلامی جستجو کنند. اما، چگونه؟ طی ۳۲ سال گذشته برای مقابله با جمهوری اسلامی ايران، همه ترفندها و راه کارهايی که در چنته داشته اند را به ميدان آورده و نه فقط نتيجه ای نگرفته اند، بلکه در جريان به کارگيری هر يک از اين ترفندها بر قدرت و اقتدار ايران اسلامی افزوده اند، و به قول امام راحلمان(ره):«آمريکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ايران هر کاری که از دستش برمی آمده انجام داده است و اگر کاری مانده باشد که انجام نداده باشد به خاطر آن است که توان آن را نداشته است» غائله آفرينی در مناطق مرزی، بهره گيری از گروههای تروريست، طرح چند کودتا، جنگ تحميلی ۸ ساله، بمباران شهرها و مناطق مسکونی، تحريم های اقتصادی، جنگ نفتکش ها، صدور قطعنامه ها از سوی شورای امنيت سازمان ملل، مقابله با برنامه هسته ای و آخرين نمونه از اين دست، فتنه ۸۸ و در همه اين ميدان ها معلوم شده است که به قول حضرت امام(ره) آمريکا هيچ غلطی نمی تواند بکند. حالا شما بفرمائيد که چه بايد بکند؟! تنها راه آن است که مهره های سوخته خود را بار ديگر به کار بگيرد و به هر قيمتی که شده و با هر تعدادی که ممکن است، يک تجمع به راه بيندازد و با تهيه فيلم و عکس و سپس بزرگنمايی بی نهايت کوچک ها و درشت نمايی بی نهايت ريزها از طريق رسانه های خود به ملت های مسلمان منطقه بگويد؛ «اگر ايران اسلامی الگوی انقلاب شماست، مردم - يعنی همان چند نفر- در ايران از نظام اسلامی خود راضی نيستند»!
خب! اين مأموريت را چه کسانی بايد برعهده بگيرند؟ هنوز چند روزی بيشتر از حماسه عظيم ۲۲ بهمن ۸۹ نگذشته است، و فرياد دهها ميليونی مردم در حمايت از انقلاب مصر و تونس و اردن و يمن هنوز در فضا طنين انداز است و شعارهای پرصلابت مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسرائيل آنها نيز.
حالا فتنه ۸۸ را به ياد آوريد، حمايت آشکار و بی پرده مثلث آمريکا، اسرائيل و انگليس از موسوی، خاتمی و کروبی و ائتلاف تمامی جريانات و گروه های ضدانقلاب، نظير بهايی ها، منافقين، سلطنت طلب ها، مارکسيست ها، تروريست های ريگی و کومه له و دموکرات و... همه در جريان فتنه ۸۸ سوختند و دود شدند و به هوا رفتند، نرفتند؟! ولی به قول «زئيف شف» استراتژيست معروف اسرائيلی، «ذغال حاصل از چوب سوخته هم قابل سوزاندن است» و اينگونه بود که بار ديگر به سراغ مهره های سوخته رفتند. همان ها که نتانياهو با افتخار درباره آنها می گفت؛ «اصلاح طلبان بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران هستند» و شيمون پرز در جريان فتنه انکار نمی کرد که «اصلاح طلبان در ايران به نمايندگی از اسرائيل با جمهوری اسلامی می جنگند» و...
۴- چند روز پيش موسوی و کروبی که در جريان فتنه ۸۸ همراه با خاتمی و ساير عوامل فتنه، آشکارا به ساز آمريکا و انگليس رقصيده بودند و فرمول ديکته شده مثلث آمريکا، انگليس و اسرائيل را بی کم و کاست به اجرا گذاشته بودند، علناً به نفع اسرائيل و آمريکا شعار داده بودند و در مناظره های تلويزيونی زمان انتخابات به صراحت گفته بودند ماجرای فلسطين به ما ربطی ندارد و... اعلام کردند که قصد دارند روز ۲۵ بهمن برای حمايت از مردم مصر راهپيمايی کنند! و برای اين راهپيمايی درخواست مجوز کردند! آنها به خوبی می دانستند که در هيچ کشوری به ستون پنجم افشا شده دشمن اجازه حضور در عرصه را نمی دهند. و از سوی ديگر، حمايت از مردم مصر و تونس که عليه اسرائيل و آمريکا، يعنی کارفرمايان موسوی و کروبی و خاتمی خروش برداشته اند، به گروه خون اين مهره های سوخته نمی خورد. ولی ماجرا چيز ديگری بود. آنها اين بار هم از سوی همان کارفرمايان قبلی مأموريت داشتند... به دو نمونه زير که فقط اندکی از بسيارهاست توجه کنيد. منوشه امير، اسرائيلی ايرانی تبار - منوچهر ساچمه چی تهرانی- و مدير چند ده ساله راديو اسرائيل طی مقاله ای در سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستی تأکيد می کند که «اگرچه موسوی و کروبی برای حمايت از مردم مصر درخواست مجوز راهپيمايی کرده اند ولی قرار است در صورت صدور مجوز، شعارها عليه رژيم اسلامی ايران باشد و حمايت اين رژيم از آشوب های مصر- يعنی همان خروش يکپارچه مسلمانان مصر عليه آمريکا و انگليس- را محکوم کنند.» منوشه امير در همين يادداشت پيش بينی می کند که جمهوری اسلامی ايران به موسوی و کروبی مجوز نمی دهد و می افزايد؛ «اگر اين مجوز صادر شود، مردم مصر و تونس خواهند ديد که رژيم اسلامی ايران هيچگونه دستاوردی برای مردم نداشته است که بتواند الگوی ساير ملت ها باشد.»! از سوی ديگر؛ «جو بايدن» معاون رئيس جمهور آمريکا در پاسخ به پرسش نمايندگان «سنا» چند نمونه از اقدامات آمريکا برای مقابله با انقلاب مصر را برمی شمارد و از جمله با اشاره به درخواست مجوز راهپيمايی از سوی موسوی و خاتمی می گويد «تظاهرات روز ۱۴ فوريه- ۲۵ بهمن- در ايران، هر چند که در ظاهر قرار است برای پشتيبانی از مردم مصر باشد ولی هدف اصلی آن ابراز ناخرسندی از رژيم ايران است که اعتراض به حمايت رژيم تهران از شورش های مصر و تونس را نشان می دهد».
۵- در پی اعلام راهپيمايی- بخوانيد کاريکاتوری- روز ۲۵ بهمن، تمامی رسانه های آمريکايی، اروپايی، صهيونيستی به گونه ای حيرت انگيز به صف شدند و سايت های اينترنتی وابسته به آنها نيز برای حمايت و پوشش اين به اصطلاح راهپيمايی!! اعلام آمادگی کردند. بی بی سی برنامه ديروز خود را ۲ ساعت زودتر آغاز کرد، سايت وزارت خارجه اسرائيل برای حمايت از آن، صفحه ويژه باز کرد، تلويزيون العربيه- عربستان- برنامه های عادی خود را متوقف کرد و...
و سرانجام ديروز «کوه» موش زائيد و اگرچه تعداد اندکی از اراذل و اوباش اجاره ای کوشيدند در چند نقطه تهران ابراز وجودی چند دقيقه ای کنند ولی با حقارتی مثال زدنی روبرو شده و جمع شدند... شبکه تلويزيونی CNN با نااميدی اعلام کرد؛ «عدم حضور معترضان در خيابان ها در ۱۴ فوريه- ۲۵ بهمن- نشان داد که جنبش سبز واقعا مرده است». شبکه تلويزيونی بی بی سی با ذوق زدگی اعلام کرد، يک گزارش زنده از تهران دارد و گزارشگر اين شبکه موبايل خود را برای پخش صدای- به قول بی بی سی معترضان- به ميان جمعيت برد و اين شعار از شبکه بی بی سی که غافلگير شده بود، پخش شد؛ «بی بی سی حيا کن مملکت رو رها کن ، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل» سايت يوتيوب YOU TUBE و سايت های «فيس بوک»، «بالاترين» و توئيتر، تصاويری از آشوب های خردادماه ۸۸ را به عنوان تظاهرات روز ۲۵ بهمن ماه جا زدند که خيلی زود با اعتراض کاربران روبرو شد که «کدام احمقی در هوای سرد و زير صفر درجه زمستان تهران، با تی شرت به خيابان می آيد و کدام ديوانه ای در اين هوای سرد با روزنامه تا شده خودش را باد می زند»؟!
۶- و بالاخره، اگرچه گفتنی در اين باره فراوان است ولی به همين اندازه بسنده می کنيم که آيا تجمع نهايتا ۴۰۰-۳۰۰ نفر از جمعيت ۷۵ ميليونی ايران و يا از جمعيت ۱۲ ميليونی تهران برای مخالفت و ضديت با انقلاب و نظام، نشانه پايگاه مردمی عظيم و گسترده جمهوری اسلامی ايران نيست؟ يک کيلو شکر هم خيلی بيشتر از اين آشغال دارد. ندارد؟!
نمی دانم «سرکار مرادی» کجاست؟ زنده است؟ فوت کرده؟ و... هرکجا هست يادش به خير که می گفت؛ شکر بی آشغال وجود ندارد... و آشغال ها را چه آسان می توان جمع کرد و دور ريخت.

حسين شريعتمداری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016