چهارشنبه 4 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سرنوشت مبهم ليبی پس از قذافی، جواد طالعی

جواد طالعی
آن‌چه آينده ليبی را بيش‌تر از همه‌ی کشورهای شمال آفريقا تيره می‌کند، اين است که قذافی در ۴۰ سال حاکميت خود از ايجاد هر حزب، سازمان، سنديکا و چهره وجيه‌المله‌ای در ليبی جلوگيری کرده است. بنابراين، پس از او، در اين کشور خلاء قدرت بزرگی ايجاد خواهد شد که هيچ‌کس نمی‌تواند آن را پر کند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در ميان کشورهای مسلمان نشين شمال آفريقا، ليبی، نامطمئن ترين و تيره ترين آينده را در پيش دارد. اين کشور، که شهروندانش با نزديک به ۹ هزار و ۴۰۰ دلار در سال بالاترين درآمد سرانه قاره آفريقا را دارند، از تمام پيش شرط های لازم برای کشانده شدن به يک جنگ داخلی ويرانگر و طولانی برخوردار است.

گرايش های بنيادگرايانه اسلامی در سال های اخير در ليبی تقويت شده و تعداد زنانی که سرتاپای خود را مطابق سنن کهن اسلامی- آفريقائی می پوشانند، به شدت افزايش يافته است. در شرايطی که قذافی امکان حضور هيچ حزب، سازمان، سنديکا و چهره وجيه المله ای را باقی نگذاشته است، نيمی از روحانيون ليبی، مردم را به مقاومت در برابر حکومت تشويق کرده اند. آن ها می کوشند نقش تعيين کننده ای در ترکيب آينده قدرت کسب کنند. به اين دليل، علاوه بر خطر جنگ داخلی، خطر قدرت گرفتن بنيادگرايان اسلامی نيز ليبی را تهديد می کند.

خطر جنگ های قبيله ای

ليبی، بيش از هر کشور آفريقائی و عربی ديگر، هنوز متاثر از مناسبات قبيله ای است. معمر قذافی در ۴۰ سال گذشته سياست دوگانه ای را در برابر قبايل اعمال کرده است. او از يک سو افراد قبايل گوناگون را به سيستم اداری و نظامی کشور جذب کرده و از سوی ديگر همواره کوشيده است آن ها را تحت کنترل بگيرد و ميان آن ها نوعی توازن قوا ايجاد کند. در صورت سقوط قذافی، که به احتمال زياد در آينده بسيار نزديک تحقق خواهد يافت، اين خطر وجود دارد که قبايل مختلف ليبی، برای کسب قدرت به جان يکديگر بيافتند. اين درگيری می تواند سال های دراز ادامه يابد، زيرا که سنت انتقام، در فرهنگ قبيله ای بسيار قوی است و در صورت کشته شدن هر عضو يک قبيله، آن قبيله انتقام گرفتن از قبيله مقابل را حق خود فرض می کند. درگيری ميان قبايل، بی ترديد به درون ارتش سرايت خواهد کرد و در اين حالت، مهار تنش غيرممکن خواهد شد.

جمهوری اسلامی سوسياليستی ليبی، در شرايطی به ورطه سقوط افتاده که پس از سه دهه محدوديت در چارچوب اقتصاد برنامه ريزی شده سوسياليستی، در چند سال گذشته راه گسترش بخش خصوصی و سرمايه گذاری در زيرساخت ها را آغاز کرده و به رغم فساد مالی شديد، چشم اندازهای اقتصادی بهتری را برای آينده گشوده است.

براساس آمارهای بين المللی، ليبی توانسته است رشد اقتصادی خود را، در فاصله سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ از ۵ درصد به نزديک ۱۰ درصد افزايش دهد. تورم در سال ۲۰۰۸ بيش از ده درصد بود، اما در سال ۲۰۰۹ به دو درصد کاهش يافت و در حال حاضر نيز در همين حدود است.

سرچشمه نارضائی ها کجا است؟

معمر القذافی حتی در مقايسه با يمن، نسبت به ارتش سهم کمتری برای بهداشت و آموزش و پرورش تعيين کرده است. در بودجه سال ۲۰۰۹ سهم بهداشت کمتر از دو و نيم درصد و سهم آموزش و پرورش کمتر از ۳ درصد بود، اما نزديک به ۴ درصد بودجه کشور به ارتش اختصاص يافت. با اين همه، از آنجا که جمعيت ليبی تنها حدود ۶ ميليون و ۴۰۰ هزار نفر است، تعداد بيسوادان مرد در اين کشور تنها ۸ درصد و تعداد بيسوادان زن ۲۵ درصد اعلام شده است. همچنين همه شهروندان ليبی از بيمه درمانی کامل برخوردارند.

با توجه به اين شرايط اجتماعی نسبتا خوب، چه عاملی سبب خيزش مردم ليبی شده است؟ معمر قذافی در سخنان عصبی ۹۰ دقيقه ای شامگاه سه شنبه (۲۲ فوريه) قبائل را برانگيزنده ناآرامی ها معرفی کرد. اما بيش از آن، وجود فساد مالی گسترده است که می تواند مردم ليبی را عليه خودکامه ۴۰ ساله ای برانگيخته باشد. او، بستگان و فرزندان خود را، بی آن که دارای سمت های رسمی باشند، از اختياراتی نامحدود و غيرقابل کنترل برخوردار کرده است.

فرزندان قذافی، همچنان خود او، دارای گارد ويژه بزرگ و نفوذ گسترده در تمام فعاليت های اقتصادی کشور هستند. بر اساس فهرست ترانسپارنسی اينترنشنال، در سال ۲۰۰۷ ميلادی، ليبی در ميان ۱۷۸ کشور جهان به لحاظ فساد و رواج رشوه جايگاه ۱۴۶ را به خود اختصاص داد و از اين جهت همطراز فاسدترين کشورهای آفريقائی بود.

تهديد منافع غرب

نگرانی جهان غرب برای آينده ليبی در مقايسه با مصر و تونس بسيار عميق تر است. ليبی، به خاطر دخالت در فعاليت های تروريستی بين المللی و تلاش در راه دست يابی به سلاح های اتمی، تا سال ۲۰۰۴ از سوی آمريکا و اروپا تحريم شده بود. اما پس از پرداخت غرامت به بازماندگان قربانيان اين عمليات تروريستی و چشم پوشی از فعاليت های هسته ای، توانست سد تحريم های بين المللی را بشکند. پس از آن، کنسرن های غربی به ويژه در صنعت نفت و گاز اين کشور سرمايه گذاری سنگينی کردند. با ناآرام شدن فضای سياسی ليبی، همه اين سرمايه ها در خطر است.

ليبی، به عنوان دوازدهمين تامين کننده نفت جهان، روزانه يک ميليون بشکه نفت صادر می کند. نفت ليبی، يکی از سبک ترين و کم گوگردترين نفت های جهان است و به راحتی و با هزينه کم به بنزين تبديل می شود. درآمد اين کشور از محل فروش نفت به سالانه حدود ۴۰ ميليارد دلار می رسد. ۳۸ درصد نفت ليبی به ايتاليا، ۱۵ درصد آن به آلمان، ۹ درصد آن به اسپانيا و بقيه آن به ترکيه و آمريکا صادر می شود. به اين ترتيب، اگر صدور نفت ليبی با خطر پايدار روبرو شود، جهان صنعتی با بحرانی روبرو خواهد شد که به سختی قابل جبران است.

به برکت درآمد نفت، ليبی توانسته است کسر بودجه خود را نسبت به توليد ناخالص ملی در حد کمتر از يک و نيم درصد ثابت نگهدارد. بدهی های دولت نيز تاکنون از حد ۶ و نيم درصد توليد ناخالص ملی فراتر نرفته است.

جنگ اجتناب ناپذير

بروز يک جنگ داخلی در ليبی، نه تنها مردم اين کشور را دچار سرنوشتی دردناک خواهد کرد، بلکه جهان غرب را نيز با بحرانی شديد روبرو می کند. با اين همه، سماجت معمر قذافی برای باقی ماندن بر اريکه قدرت، به احتمال زياد بروز چنين جنگی را اجتناب ناپذير می کند. قذافی، پس از ۴۰ سال حکومت مطلقه بر ليبی، شامگاه سه شنبه اعلام کرد که تا آخرين قطره خون خود مقاومت می کند و در صورت لزوم آماده است شهيد شود، اما تسليم شورشيان نخواهد شد. وی، مخالفان را گروهی جوان بزهکار و معتاد معرفی کرد. او، عملا مخالفان را به استقرار شرايط حکومت نظامی و سرکوب خونين تهديد کرد.

اما آيا ارتش ليبی از قذافی فرمان خواهد برد؟ نفوذ قبائل در ارتش، تحقق اين امر را دشوار می کند. مهمترين قبايل ليبی در ناآرامی های اخير عليه قذافی قد برافراشته اند.

کارشناسان برجسته غربی معتقدند حتی اگر حکومت بتواند مردم را به زور اسلحه وادار به سکوت کند، شرايط پيش از شورش ها به اين کشور باز نخواهد گشت، زيرا جامعه جهانی ناچار خواهد شد قذافی را به خاطر کشتار خلق بار ديگر تحريم کند.

آنچه آينده ليبی را بيشتر از همه کشورهای شمال آفريقا تيره می کند، اين است که قذافی در ۴۰ سال حاکميت خود از ايجاد هر حزب، سازمان، سنديکا و چهره وجيه المله ای در ليبی جلوگيری کرده است. بنابراين، پس از او، در اين کشور خلاء قدرت بزرگی ايجاد خواهد شد که هيچکس نمی تواند آن را پر کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016