دوشنبه 23 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سخنان محسنی اژه ای درباره پيش بينی "فتنه"، کهريزک و موضوع تقلب در انتخابات، خبرآنلاين

سياست > چهره ها - در گزارشها مطرح کرديم دشمن به دنبال انقلاب رنگين است اما تنها کسی که اعتنا کرد مقام معظم رهبری بود.

حجت الاسلام غلامحسين محسنی اژه ای در مصاحبه با ويژه نامه نوروزی روزنامه خراسان تمام قد از عملکرد خود و وزارت اطلاعات در دوران تصدی اين وزارت خانه دفاع می کند. او اين گفته را که وزارت اطلاعات حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری ۸۸ را پيش بينی نکرده بود، نپذيرفته و می گويد: «آن زمان وزارت اطلاعات بروز چنين اتفاقاتی را بعد از انتخابات پيش بينی می کرد اما نه به اين عمق و سطح» «اولين بار به احتمال قوی سال ۸۶ البته شايد هم سال ۸۷ بود گزارش هايی را به مسئولان ذی ربط داديم، مطرح کرديم دشمن در کشور ما دنبال انقلاب مخملی و انقلاب رنگين است. اما بعضی از مسئولان نظام من را مسخره کردند که اين چه حرفی است که می زنيد! تنها کسی که به گزارش های وزارت اطلاعات اعتنا کرد و ما را تشويق کرد و دستور پيگيری داد مقام معظم رهبری بود.»

«از نيمه دوم سال ۸۷ بود که استارت مربوط به مطرح کردن ماجرای تقلب در انتخابات زده شد اين بار چون کلمه تقلب به کار رفته بود برخلاف دوره های قبل که وزارت اطلاعات چند ماه مانده به انتخابات ستاد انتخابات خود را تشکيل می داد ۴ ماه مانده به پايان سال ۸۷ ستاد انتخابات را تشکيل داديم.»«به عنوان نمونه بعيد می دانم يکی از کسانی که الان نامش جزو سران فتنه قرار گرفته با توجه به شناختی که از او دارم و نشست و برخاستی که برای مدت طولانی با او داشتم از اول اين برنامه که امروز دنبال می کند را در ذهن داشته است» «در ماجرای کهريزک به نظر من اولين ...»

مهم ترين بخش های اين گفت و گو را در ادامه بخوانيد:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


*يکی از عوامل اصلی در ايجاد اين فتنه، مقابله باطل با نظام برحق ما بوده و هست ولی در کنار اين افراد داخلی هم بودند که در طول ۳۱ سال بعد از انقلاب به لحاظ جهات شخصی با نظام زاويه پيدا کردند و آرام آرام درجهت خاص دشمن قرار گرفتند و چه بسا بعضی الان همراه با دشمن حرکت می کنند. به عنوان نمونه بعيد می دانم يکی از اين کسانی که الان نامش جزو سران فتنه قرار گرفته با توجه به شناختی که از او دارم و نشست و برخاستی که برای مدت طولانی با او داشتم از اول اين برنامه که امروز دنبال می کند را در ذهن داشته است. در روزهای اول در صحبتی که با ايشان داشتم عنوان می کرد که «تو مطمئن باش که آن چه که نسبت به اصل نظام باشد و نظام را تضعيف کند حتی اگر صد درصد به ضرر خودم باشد آن کار را انجام نمی دهم، مطمئن باش از ولايت فقيه و ولايت رهبری دست بر نخواهم داشت.»

*شايد يک مورد از اين صحبت ها بعد از انتخابات انجام شده باشد ولی يقين دارم از اين نوع صحبت ها قبل از انتخابات بود يعنی زمانی که ايشان هنوز نامزدی خود را به صورت رسمی اعلام نکرده بود و بعد از آن. خود ايشان از اولين کسانی بود که نامزدی خود را درانتخابات اعلام کرد. منظورم آقای کروبی است .ايشان اصرار می کرد که شما مطمئن باش که در هيچ شکلی متکی به خارجی ها نخواهم شد ولی امروز می بينيم غير از اين است. بنابراين علاوه بر دشمن، عوامل درونی و شخصی نيز، صفاتی که انسان را از مسير آرام آرام خارج می کند مانند لجبازی و يکدندگی، گاهی کار را به جاهای خطرناک می رساند.

*همه نمی توانند وقتی حرفی می زنند و می فهمند که اشتباه است براحتی از حرفی که زده اند برگردند.اگر خدای نکرده نفس بر ما مسلط شد چه بسا حق مسلم را ناديده ميگيريم و برای اين که از حرف باطل خودمان برنگرديم راهمان را تا ثريا کج ادامه می دهيم. به هر صورت تاحق هست باطل جولان می دهد منتهی ممکن است که تاکتيک دشمن عوض شود يک روز جنگ نرم است يک روز جنگ سخت و روز ديگر جنگ ديگر.

* اين جريانی که سال قبل اتفاق افتاد جريانی دارای ابعاد مختلف است. کسانی که در يک صف قرار گرفتند افرادی کاملا متفاوت بودند و انگيزه های متفاوتی داشتند ولی عملا در يک صف بودند و امکان ندارد که با يک مسئله چند بعدی و دارای مصاديق متعدد با انگيزه های مختلف و با تابلوها و عناوين مختلف و با يک عقبه کاملا متفاوت ،به همه يک نگاه داشته باشيم و بخواهيم با همه اين قضايا فقط از طريق قضايی اقدام شود اين نتيجه معکوس خواهد داشت.

* دستگاه قضايی کارهای بسيار پرحجم و خوبی کرده در عين اين که ممکن است بخش هايی از کارهايش قابل نقد باشد .اين اقدامات اکنون هم ادامه دارد. تعداد پرونده هايی که در دادسرای تهران تشکيل شده حجم قابل توجهی است و واقعا بعضی از بازپرس ها و مسئولان دادگاه های ما برای مدتی اصلا نتوانستند وقتشان را صرف زندگی خصوصی اشان کنند حتی شب عيد سال قبل هم سر کار بودند . لذا اين که بگوييم قوه قضاييه کار کمی کرده يا کاری نکرده حتما صحيح نيست.قوه قضاييه حتما در خنثی کردن و مقابله با اين توطئه نقش داشته است.

*خيلی از کسانی که در فتنه سال گذشته به خصوص ماه های اول در اين صف قرار گرفتند عاقبت قضيه را نمی سنجيدند که دشمن تا کجا اين مسير را دنبال می کند و خودشان هم کردند به زعم اين افراد اين فرض که که تقلب صورت گرفته است واقعی بود. لذا شما می بينيد از زمان صحبت مقام معظم رهبری در ۲۸ خرداد ريزش ها شروع شد و تا الان ادامه پيدا کرد. يک اقدامی شايد امروز برای يک فرد نابخشودنی باشد ولی در يک سال و نيم پيش قابل اغماض است بنابراين از اقدامات قوه قضاييه هم صرف بحث قضايی نبوده بلکه همراهی با ساير دستگاه ها نيز بوده است .قوه قضاييه طبق قانون در اين باره هم وظيفه دارد.

*بحثی در اين جا مطرح است مسئله جنگ نرم و انقلاب مخملی است که دشمن دنبالش بود و آن را در قضيه انتخابات بروز و ظهور داد. اين يک بحث است که در اين زمينه شايد وزارت اطلاعات مقدم بر همه نهادها بود .خاطرم هست که اولين بار بعد از اين که گزارشاتی را به مسئولان ذيربط داديم مطرح کرديم دشمن در کشور ما دنبال انقلاب مخملی و انقلاب رنگين است. هرچند تاکيد کردم که دشمن البته کور خوانده و ايران اسلامی ديگر کشورها نيست اما آن ها دنبال اين قضيه هستند.همان موقع بعضی از مسئولان نظام من را مسخره کردند که اين چه حرفی است که می زنيد!

*نمی توانستيم اين موضوع را جا بيندازيم که اين بار دشمن ما تمام همتش را بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و فراهم کردن يک انقلاب مخملی درکشورمان متمرکز کرده است .وقتی اين را می گفتيم واقعا برخی ما را مسخره می کردند!

*ما برای اين که اين قضيه را جا بيندازيم چند نمونه را دستگير کرديم تا مستنداتی که قابل فهم بيشتری باشد ارائه بدهيم . همين آقای تاجبخش که بعدا در قضايای فتنه دستگير شد محکوميت بالای ۱۵ سال حبس گرفت که البته خاطرم نيست حکمش در دادگاه تجديد نظر تاييد شد و يا خانم هاله اسفندياری . نه اين که ما اين ها را عناصر مهمی می دانستيم بلکه می خواستيم اين مطلب را جا بيندازيم که اين ها دنبال انقلاب مخملی هستند. همان موقع در راستای بنياد سوروس حرف هايی زده می شد که کسی باور نمی کرد . خيلی ها اين را قبول نداشتند . بنابراين وزارت اطلاعات هم کاملا اين مطلب را متوجه شده بود و هم اطلاع رسانی کرده بود . در اين شرايط تنها کسی که به گزارشات وزارت اطلاعات اعتنا کرد و ما را تشويق کرد و دستور پيگيری داد، مقام معظم رهبری بودند .اين در حالی بود که خيلی از مسئولان ديگر اصلا اين حرف را تحويل نمی گرفتند.

وزارت اطلاعات در جريان بود که بعضی از عوامل به آمريکا رفته اند

*آن زمان وزارت اطلاعات بروز چنين اتفاقاتی را بعد از انتخابات پيش بينی می کرد اما نه به اين عمق و سطح ! در اين عمق که يک شخصی مثل موسوی به ميدان بيايد و اين گونه در برابر حق و قانون روشن و موضوعی که خودش ساليان سال ديده و شنيده بايستد! نه! فکرش را نمی کرديم .اين که اين مجموعه اين گونه با هم متحد بشوند بعضی را می دانستيم اما اين گونه که چنين مجموعه ای با هم متحد شدند و طی زمانی کوتاه با خارج از کشور وصل شوند آن هم به صورت علنی و عريان تصورش را نمی کرديم . البته وزارت اطلاعات در جريان بود که بعضی از عوامل اين ها به آمريکا رفته اند.اما وزارت اطلاعات پيش بينی نکرده بود که با اين سرعت همه اين ها با هم پيوند بخورند و اين جور آشکارا در جهت دشمن قرار گيرند و با هم کار کنند. خلاصه وزارت اطلاعات اجمالا پيش بينی می کرد که رويکرد دشمن به سمت جنگ نرم است و در فکر انقلاب مخملی است ولی سرعت حوادث و در هم تنيدگی آن را پيش بينی نکرده بود ولی همين مقدار پيش بينی وزارت را هم خيلی ها قبول نداشتند.

*اين جا بود که وقتی اين جريان تا اين اندازه روشن شد خيلی ها موضوع انقلاب رنگين و مخملی را مطرح کردند همان موضوعی که وقتی وزارت آن را در جلسات مطرح می کرد بعضی آن را مسخره می کردند. وزارت اطلاعات پيش بينی می کرد با توجه به فضايی که وجود داشت، کدهای اطلاعاتی و غير اطلاعاتی و شواهد پنهان و مسائل ظاهری بعيد نيست که در روز انتخابات يا بعد از آن بخواهند فضا را متشنج کنند حتی روزهای آخر روشن شده بود که حتی اگر پيروز بشوند يا شکست بخورند باز هم چنين فضا يی را ايجاد می کنند که مستندات اين مسئله موجود است .بر همين اساس يکی از کدهايی که روی آن زياد کار کرديم بحث تقلب در انتخابات ۲۲خرداد ۸۸ بود. اين موضوع را از حدود چند ماه قبل از انتخابات مورد توجه قرار داديم . در نيمه دوم سال ۸۷ بود که آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه اولين استارت مربوط به اين ماجرا را زد .ايشان مطرح کردند که بايد مراقب بود که در انتخابات تقلب نشود. شواهد ديگری هم مطرح بود که می خواهند بعد از انتخابات مسائلی از جمله مسئله تقلب را مطرح کنند .

*وزارت اطلاعات از حدود چهار ماه مانده به پايان سال ستاد انتخابات را تشکيل داد البته وزارت اطلاعات از سال های قبل هم هميشه چند ماه قبل از انتخابات ستاد انتخاباتی را تشکيل می داد که موضوعات مربوط به وزارت را به صورت ويژه پيگيری کند .اما اين بار چون کلمه تقلب به کار رفته بود گفتيم بر روی تمام مسيرهايی که ممکن است بر اساس آن تقلب صورت بگيرد کار اطلاعاتی انجام شود و اين مسئله مورد پيگيری قرار گيرد که احيانا کسی از ما سئوال کرد يا خواستيم اطلاع رسانی کنيم کاملا به موضوع مسلط باشيم .چون نمونه هايی هم در انتخابات قبل صورت گرفته بود که وزارت اطلاعات بر اساس اين پيش بينی کار فوق العاده سنگينی روی اين موضوع انجام داده بود .اين جا بود که به دليل پيش بينی ها که يکی از فاکتورهای آن تقلب بود وزارت اطلاعات کار بسيار سنگينی انجام داد.

*وزارت اطلاعات بعد از انتخابات با ارائه چندين ماه کار اطلاعاتی به ميدان آمد و نتيجه پيگيری هايش را به مسئولان ارائه داد. در جلسات متعدد گفتم من به عنوان وزير اطلاعات حاضرم با هر کسی که ادعا می کند تقلب سازمان يافته موثر درنتيجه انتخابات يا حتی غير سازمان يافته ولی موثر در نتيجه انتخابات صورت گرفته به صورت مستدل صحبت کنم چرا که اطمينان داشتم کارهايی که انجام داديم کاملا مستدل است که هر انسان منصفی با اطلاع از آن متوجه می شود که تقلبی در انتخابات صورت نگرفته است. البته شايد در جايی يک نفر با دو شناسنامه رای داده باشد و يا حتی در گوشه ای شناسنامه ای را جعل کرده باشند و اين گونه کارها چه بسا اتفاق افتاده باشد ما چنين موضوعی را در اين حد نفی نمی کنيم .

*در اين زمينه خدمت آقای هاشمی رفسنجانی رفتم و توضيحاتی ارائه دادم خدمت بعضی آقايان ديگر هم رفتم . دو سه نوبت با آقای کروبی صحبت کردم با آقای موسوی هم همين طور. همان موقع به آقای موسوی گفتم به عنوان يک مرجع رسمی نظارتی و کسی که مدعی است، حاضرم با استدلال با هر کسی که شما بگوييد تمام مسائل را بررسی کنيم. بسياری از کسانی که اطراف آقای موسوی بودند افرادی اطلاعاتی بودند. من با مردم عوام روبرو نبودم . به عنوان مثال آقای يونسی وزير قبلی اطلاعات يکی از اين افراد بود يا آقای امين زاده هم اطلاعاتی بودند.ايشان به خوبی می توانست بفهمد که وقتی من ادعا می کنم تقلبی صورت نگرفته و دلايل خود را ارائه می کنم آيا سخن راست می گويم يا خلاف. حتی بعضی از اين افراد بازنشسته وزارت اطلاعات و افرادی اطلاعاتی بودند بنابراين وقتی می گفتم ما ستاد داريم و در انتقال صندوق ها از روزی که از انبار بياورند چه کارهايی کرده ايم و يا در مورد پلمب صندوق ها و انتقال آن ها و يا در زمان شمارش آرا و جمع بندی آرا چه کارهايی انجام داده ايم به خوبی متوجه می شدند که ما دروزارت اطلاعات چه کار کرده ايم .آن ها به خوبی می فهميدند که کار اطلاعاتی يعنی چه؟

*به آقای موسوی گفتيم که ما بعنوان يک مرجع رسمی نظارتی که احساس مسئوليت می کنيم حاضريم با شما يا اطرافيان شما استدلال کنيم و تاکيد می کرديم مسيری که شما می رويد و بی دليل می گوييد ابطال انتخابات اصلا شدنی نيست . به آقای موسوی گفتم دو سئوال از شما می کنم اگر به فرض محال فردا صبح انتخابات را باطل کردند و دوباره انتخابات برگزار شد و باز رای نياورديد آيا نتيجه را قبول داريد؟ گفتند نه. گفتيم شما به شورای نگهبان نامه نوشتيد و خواستيد اقداماتی انجام شود اگر شورای نگهبان بازشماری کرد، به هر صورت و هرچه که شما گفتيد و کار به نتيجه مطلوب شما نرسيد آيا شما قبول می کنيد باز هم گفتند نه !

ماجرای کهريزک

*در جريان ماجرای کهريزک به نظرم من اولين نفری بودم که نسبت به کهريزک هشدار دادم . در تيرماه سال ۸۸ بود که بر اساس تجربه برای سرکشی به زندان اوين رفتم تا از بازداشتگاه و زندانيان بازديد کنم . در بازديد اولی که داشتم چند زندانی را ديدم که از سر و وضع خوبی برخوردار نيستند وقتی از جزييات شرايط آن ها پرسيدم گفتند که اين زندانيها از کهريزک آمده اند. من تا آن موقع نمی دانستم که کهريزک چگونه اداره می شود و در اين مورد اطلاعی نداشتم . شايد اين ايراد به من گرفته شود که تو به عنوان وزير اطلاعات چرا از اين موضوع اطلاع نداشتی که اين ايراد را می پذيرم و ايرادی صحيح است .البته می دانستم بازداشتگاهی به نام کهريزک هست. به هر صورت پيگيری کردم و فهميدم که وضعيت آنجا مناسب نيست لذا به بعضی مسئولان گفتم که وضعيت آن جا مناسب نيست و زندانی به آن جا برده نشود.همان زمان بود که در۱۸ تيرماه باز تجمعات و درگيری های خيابانی صورت گرفت و تعدادی متهم به آن جا بردند.

*گزارش داده بودم آنجا وضع مناسب نيست . بعدا شنيدم از دفتر رهبری هم ابلاغ شده بود که به اين زندان زندانی نبريد بعضی از آقايان گفته بودند ما در زندان اوين از نظر جا محدوديت داريم. می گفتند امکان اين که همه متهمان از جمله متهمان مواد مخدر و ديگر متهمان را در يک جا نگهداری کنيم نيست بنابراين بايد اين ها را جابجا کنيم. در آن زمان مقام معظم رهبری فرمودند اگر جا نداريد آن ها را آزاد کنيد.

*در ذهن من اين گونه است که اين ماجرا مربوط به شب ۱۹ تير می شود اما آقای مرتضوی می گفتند شب ۲۱ تير بوده است. ولی صرف نظر از اين موضوع ما مطلع شديم که تعدادی را به آنجا برده اند .

*بر همين اساس هم دستور داده شد که آن هايی را که بردند را سريع منتقل کنند که به نظر می رسد در انجام اين دستور قدری تعلل شد. چنين دستوری بعد از ظهر داده شد و آخر شب بر آن تاکيد شد ولی عملا تا زمانی که انتقال صورت گرفت ۲۴ ساعت طول کشيد که البته شايد اين زمان غير طبيعی نبود ولی به هر تقدير از بعداز ظهر و بخصوص آخر شب که در حضور دادستان کل وقت آقای دری نجف آبادی و آقای مرتضوی دادستان تهران تاکيد شد که حتما اين ها منتقل شوند که با تاخير ۱۰-۱۵ ساعته منتقل شدند.اما در مورد عملکرد وزارت اطلاعات در اين زمينه نيز بايد بگويم قضاوتمان بايد بر مبنای شرايط خاص زمانی و موقعيت خاص آن زمان باشد.اگر شرايط زمانی و موقعيت ها را در نظر نگيريم نقد وارد است اما اگر آن شرايط را در نظر بگيريم يا نقد وارد نيست يا نقد صورت گرفته کمرنگ می شود. اين که چرا بعضی از اين متهمان روزهايی در زندان مانده اند و بعد آزاد شده اند و بعد ممکن است تبرئه شوند؟ بايد گفت وقتی جمعی بر خلاف قانون به خيابان می ريزند آتش می زنند، تخريب می کنند و نيروی انتظامی آن ها را که دستگير می کند ممکن است افرادی که دستگير می شوند الزاما مجرم نباشند ممکن است بر خی از آن ها صرفا نظاره گر بوده باشند و يا مشکل کمی داشته باشند . از طرف ديگر شايد در شرايطی کسانی که دستگير شده اند مشکلشان صرفا با سئوال جواب حل بشود اما در شرايط ديگر اين گونه نباشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016