پنجشنبه 22 اردیبهشت 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آيا مردم برای احمدی‌نژاد هورا خواهند کشيد؟ ناهيد پيلوار

ناهيد پيلوار
تاريخ سياسی ايران نشان داده است که عوام مردم ايران در زمان درگيری قدرت‌ها، در ابتدا نقش نظاره‌گر بی‌تفاوت در مقابل طرفين درگير کسب قدرت را بازی می‌کنند و تنها در دقايق آخر مبارزه که پيروزی يکی از طرفين کاملأ محسوس می‌شود وارد عمل شده و طرفداری خود را از فرد قدرتمندتر ابراز می‌کنند و در پشت او قرار می‌گيرند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ماجرای چالش محمود احمدی نژاد ،رييس جمهور ايران با علی خامنه ای در خصوص وزير اطلاعات (برکناری او از سوی رييس جمهوری و ابقای دوباره او از سوی رهبری) در حالی ظاهرا به پايان رسيده است که برای احمدی نژاد اين آغاز رويارويی علنی با رهبری است.
او با ايستادگی در مقابل خواسته های رهبر که حامی اصلی اش در انتخابات بوده است به چه ميانديشد و چه برنامه ای را دنبال ميکند؟
رييس جمهور ايران با چه هدفی پروژه روياوريی با رهبری را آغاز کرده ، مسير حرکت خانه به
خانه ای او برای رسيدن به هدفش چه خانه ها و گام های خواهد بود .
قطعأ با گذشته دو سال از انتخابات رياست جمهوری ،برای اکثريت مردم ايران روشن است که رئيس جمهور به دنبال کسب قدرت ،به عنوان رييس جمهور مقتدر و يا حتی بيش از آن است.
با توجه به عملکرد دو ساله ای اخير احمدی نژاد و گفتارهای متعدد او در باره اينکه امريکا بايد ايران را به عنوان يک قدرت برتر درمنطقه بپذيرد و از طرف ديگر ، ديدارها ، گفتگوها و تلاش های غير مستقيم او و يارانش برای مذاکره با امريکا و ديگر کشورهای قدرتمند، به نظر می رسد که او رويای ژاندارم شدن ايران در منطقه را در سر می پروراند .
تغيير منوچهر متکی ،وزير خارجه در سال گذشته و فشار اخير او بر تغيير دبير شورای عالی امينت ملی و سخنان رحيم مشايی رييس دفتر وی درباره دوستی با کشورهای مختلف و حتی مردم اسرائيل ميتواند نشانه ای برای سودايی باشد که او در سر می پروراند.
او برای تحقق رويای خود به تغيير سياست خارجی فعلی ايران دل بسته است و راه رسيدن به اهدافش را در آن ميداند.
به نظر ميرسد او برای تحقق رويای خود سه برنامه اساسی را طراحی کرده است :
۱ درگيری مستمر با رهبر و فرسايش قدرت سياسی او
۲ برقراری رابطه با امريکا
۳ کسب و جلب افکار عمومی
او برای رسيدن به هدف نهايی خود لازم است هر يک از اين برنامه های سه گانه خود را به ترتيب، يکی پس از ديگری ، بطور کامل اجرا کند ،چنانکه اگر هدف اولی محقق نشود، دست يابی به هدف دوم غير ممکن خواهد بود.

چالش مستمر با رهبر و فرسايش قدرت سياسی او

محمود احمدی نژاد، از سال گذشته تاکنون چندين بار در موارد مختلف به طور مستقيم و غير مستقيم برخلاف نظر رهبری اقدام نموده است ،انتصاب رحيم مشايی به عنوان رييس دفتر و عزل و تغيير منوچهر متکی از مواردی بود که به طور علنی اجرا شد و در مجموع به نفع احمدی نژاد نيز به پايان رسيد.
احمدی نژاد توانست طی يک سال گذشته برخلاف رييس جمهوران پيشين ،از فرامين رهبری سرپيچی کند و نشان دهد که قدرت آن را دارد که در مقابل رهبری بايستد.

برقراری رابطه با آمريکا

رييس جمهور ويارانش همزمان با اجرای برنامه کاهش قدرت و مشروعيت رهبر ، روحانيت و ارگانهای منتصب به او در عرصه سياست و گفتمان اسلام بدون روحانيت ، به طور موازی پروژه برقراری رابطه با امريکا را نيز پيگيری ميکنند.
موضوعی که ۳۱ سال است ايران از ناحيه آن ( قطع رابطه با امريکا)ضربات اقتصادی ،سياسی و بين المللی زيادی را متحمل شده است .
هرچند پيش از اين روسای جمهور قبلی نيز مايل به برقراری ارتباط با امريکا بوده اند، اما هرگز هيچ کدام از آنها ،جرأت بيان اين آروز را، به علت التزام عملی و اعتقادی به ولی فقيه، نداشتند و حتی از گفتن آن هم پرهيز ميکردند.
اما هم اکنون احمدی نژاد با عدم التزام به ولی فقيه نشان داده است ، نه تنها ميتواند در مقابل خواست رهبری بايستد، بلکه سخنی متفاوت با خواست او را نيز در ميان افکار عمومی مطرح کند.
حال او برای عملياتی کردن اين ايده که خواست قلبی مردم ايران نيز است، علاوه بر نشان دادن قدرت خود به رهبری و عدم تمکين از او ، نياز به افرادی دارد که در بدنه قدرت حضور داشته باشند و از اين طرح نيز دفاع کنندو اين افراد نيز کسانی نخواهند بود، جز نمايندگان مجلس آينده .
لذا پيش بينی ميشود رييس جمهور و يارانش در انتخابات پيش روی مجلس ،با شعار بر قراری ارتباط با امريکا و چاره نجات ايران از گرفتاری های اقتصادی وسياسی وارد عمل شوند و بتوانند کرسی های مجلس را به نفع خود به دست اورند.
شعاری که پيش از اين نيز در زمان رياست جمهوری محمد خاتمی، زمزمه های آن به گوش رسيد و مردم نيز در نظر سنجی که از آنها به عمل آمد، موافقت بالای خود را با آن اعلام کردند.
اما در اين ميان، اين سوال مطرح ميشود که آيا شورای نگهبان اجازه خواهد داد ياران احمدی نژاد با اين شعار وارد مجلس شوند ؟
پاسخ به اين سوال با توجه به فرسايش سياسی قدرت رهبر ، سهل خواهد بود، چرا که به نظر ميرسد در حال حاضر که رييس جمهور علنأ با رهبری به مقابله برخواسته واز او تبعيت نميکند، قطعا در آينده نيز از ارگانها تحت نظر او نيز تبعيت نخواهد کرد،علاوه بر آنکه با کاهش قدرت سياسی رهبر ،قدرت دستگاههای منتصب به او نيز کاهش خواهند يافت.
از طرف ديگر ، منش و رفتار شخصيتی احمد نژادکه نوعی اوباش سياسی است ، نشان ميدهد که او برای دفاع از نامزدهای مورد نظر خود و به کرسی نشاندن اهداف خود، هيچ باک و پروايی از
افشا گری ندارد و اين آمادگی را دارد که به طور مستقيم و علنی با رهبری و ارگانهای منتصب او درافتد، کما اينکه از هم اينک نيز اين کار را آغاز کرده است.
همچنين احمد نژاد با تشکيل مجلسی از نامزدهای که از تز ارتباط با آمريکا دفاع ميکند، به آمريکا که همواره در خصوص برقرای رابطه با ايران بر چند صدايی بودن و چند گانگی قدرت در ايران ايراد ميگيرد و نميداند با کدام مرجع در ايران مذاکره کند، نشان خواهد داد که قدرت در دست رييس جمهور است نه رهبری.

جلب افکار عمومی گام سوم

اقای احمدی نژاد در برنامه سوم خود، جلب افکار عمومی را قرار داده است و پيش بينی ميکند اگر بتواند قدرت رهبر و روحانيت را کاهش دهد و همزمان گره کور ارتباط با امريکا را نيز باز کند، قطعا خواهد توانست در نزد افکار عمومی محبوبيت کسب کند.
چرا که مطالعه تاريخی فرهنگ سياسی مردم ايران نشان داده است که متاسفانه هرگاه در ايران قلدری پيدا شده که قلدر تر از يکه تاز روز بوده و توانسته او را به زمين بزند، مردم به سمت او رفته و در پشت او قرار گرفته اند.
به نمونه های معاصران ميتوان به رضا شاه در مقابل قاجاريه و روح الله خمينی در مقابل محمد رضا شاه اشاره کرد.
تاريخ سياسی ايران نشان داده است که عوام مردم ايران در زمان درگيری قدرت ها ،در ابتدا نقش نظاره گر بی تفاوت ،در مقابل طرفين درگير کسب قدرت را بازی ميکنند و تنها در دقايق اخر مبارزه که پيروزی يکی از طرفين کاملا محسوس ميشود ،وارد عمل شده و طرفداری خود را از فرد قدرتمند تر ابراز ميکنند و در پشت او قرار ميگيرند.
حال بايد ديد، در اين درگيری قدرت که احمدی نژاد امروز از محبوبيت در افکار عمومی برخوردار نيست ،خواهد توانست فردا با زمين زدن طرف مقابل خود ،نظر مردم ر ا به سمت خود جلب کند و آيا مردم برای او هورا خواند کشيد؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016