چهارشنبه 25 خرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رضاعليجانی هم بند سابق هدی صابر: در مرگ او اهمال عمدی صورت گرفته است؛ دستگاه حاکم می خواست او بميرد، کمپين بين المللی حقوق بشر

رضاعليجانی فعال سياسی که خود با مرحوم هدی صابر مدتها هم بند بود به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران با ارائه توضيحاتی گفت که «همه اين قرائن نشان می دهد که جناح حاکم و دستگاه امنيتی می خواستند او بميرد». او رفتار مسوولان زندان با اين زندانی سياسی که بی توجهی شان نسبت به عارضه قلبی وی در هنگام اعتصاب غذا عملا به مرگ آقای صابر انجاميد گفت: «‌من مرگ هدی را نوعی اعدام نامريی می دانم و نوعی تهديد به بقيه اعتصاب کننده ها که اگر اعتصابتان را ادامه بدهيد سرنوشت تان مرگ است.»

هدی صابر، فعال ملی، مذهبی و روزنامه نگار به دنبال اعتصاب غذای و حمله قلبی صبح شنبه ۲۱ خرداد ماه جان باخت. او که از روز ۱۲ خرداد در اعتراض به وقايع منجر به مرگ هاله سحابی در بند ۳۵۰ اوين دست به اعتصاب غذا زده بود از صبح روز جمعه با وخيم شدن حالش بارها از مسولان زندان تقاضای کمک می کند اما مسولان زندان ساعت ها بعد او را به بيمارستان مدرس تهران منتقل می کنند که در آنجا به دليل عارضه قلبی ناشی از اعتصاب غذا فوت می کند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


رضا عليجانی به کمپين گفت: « همه زندانيان و بازجويان می دانند که زندانی در دو حالت در معرض مرگ قرار می گيرد. يکبار وقتی کابل می خورد که احتمال دياليز شدنش بسيار می شود و به همين دليل بازجويان به او آب می خورانند و مجبورش می کنند به راه رفتن و حالت ديگر در زمان اعتصاب غذا است. هدی در هشتمين روز اعتصاب غذايش سينه اش درد می گيرد و بارها مسولان را صدا می کند اما ساعت ها بعد به سراغش می روند. من يکساعت پيش شنيدم که همه زندانيان هم بند صابر حاضر هستند که شهادت به فريادها و تقاضای کمکش به مسولان بدهند، شهادت بدهند که در مرگ او اهمال عمدی صورت گرفته و او خيلی دير به بيمارستان فرستاده شده است. دکترشکوری راد نيز که او بر بالين او می رود می گويد که اگر او را زودتر می فرستادند می شد کاری کرد.»

رضا عليجانی، فعال ملی، مذهبی که مدت ها با هدی صابر در بند بود با اظهار اينکه اگر محمد نوری زاد خبر فوت آقای صابر را در فيس بوکش نمی گذاشت هيچکس از اين خبر مطلع نمی شد، به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت: « اگر آقای نوری زاد برای معاينات شخصی خود آن روز به بيمارستان مدرس نمی رفت و از يکی از کارکنان بيمارستان نمی شنيد که هدی صابر فوت کرده است و پس از آن آقای نوری زاد در صفحه فيس بوکش نمی گذاشت چه کسی می خواست با خبر شود! احتمالا می خواستند اين خبر پس از ۲۲ خرداد اعلام شود. روز ملاقات که دوشنبه و پنج شنبه ها است و زندانيان هم بند هدی نيز که ارتباطی با بيرون ندارند و تلفن هايشان قطع است. هيچکس نه می فهميد که او به بيمارستان منتقل شده و نه فوت کرده است. من مرگ هدی را نوعی اعدام نامريی می دانم و نوعی تهديد به بقيه اعتصاب کننده ها که اگر اعتصابتان را ادامه بدهيد سرنوشت تان مرگ است. اينهمه پنهان کاری در مرگ زندانی چه معنی می تواند داشته باشد.»

دوست نزديک هدی صابر گفت:«اگر پيام اطرافيان صابر که از او خواسته بودند اعتصاب غذايش را بشکند به او رسيده بود او حتما اعتصابش را می شکست. اگر اين خبر از طريق مسولان زندان به او رسيده بود که آقايان شامخی، شاه حسينی و پيمان از او خواسته اند اعتصابش را بشکند چون هدی آنها را مو سفيدهای ملی ، مذهبی ها می دانست و نوعی سنت پهلوانی و احترام به پيشکسوت در او بود حتما اعتصابش را می شکست.بازجويان هدی خيلی خوب با روحيات او آشنا بودند که اگر اين خبرها به او برسد واکنش هدی چه خواهد بود و اعتصابش را تمام می کند. همه اين قرائن نشان می دهد که جناح حاکم و دستگاه امنيتی می خواستند او بميرد. »

يک هفته پس از اعلام اعتصاب غذای هدی صابر و امير خسرو دليرثانی، ديگر فعال ملی، مذهبی کسانی مانند حبيب‌الله پيمان، حسين شاه‌حسينی و احمد صدر حاج سيدجوادی در نامه‌ای از اين دو خواستند که به اعتصاب غذای خود پايان دهند. تا کنون از وضعيت جسمی و سلامت امير خسرو دليرثانی خبری در دست نيست.

عليجانی در حاليکه به شدت از مرگ هدی صابر متاثر بود به پيش بينی مرحوم مهندس سحابی اشاره کرد و گفت: « چند ماه پيش که هدی صابر می خواست به دليل شرايط ناعادلانه اش اعتصاب کند مهندس سحابی به خانواده اش گفته بود به او بگويد اعتصاب نکند، برای او کاری نمی کنند تا او بميرد. حالا می بينم که پيش بينی مرحوم سحابی درست از آب درآمد. با اين تفاوت که هدی اين بار نه برای خودش بلکه در اعتراض به مرگ سحابی اعتصاب کرد.

عليجانی در خصوص شکنجه های هدی صابر در زندان نيز گفت: « آقای صابر به نظر من پس از مهندس سحابی متراکمترين و طولانی ترين بازجويی ها را پس داد که خودش شکنجه خيلی بدی بود. بيشترين فشار بازجويی ها به گردن صابر بود. شب و نيمه شب او را به بازجويی های چند ساعته می بردند. من می توانم شهادت بدهم که صابر را تهديد به اعدام و تجاوز جنسی کرده بودند. و ضرب و شتم هم که در بازجويی ها رايج بود و البته فشار انفرادی طولانی که هدی که بالای ۲۰۰ روز در انفرادی بود.

هدی صابر که بارها تجربه زندان را داشته است. پس از انتخابات رياست جمهوری، دهم در مرداد ماه سال ۱۳۸۹ نيز توسط دو مامور دستگير و بدون تفهيم اتهام به زندان اوين منتقل شد تا اينکه سحرگاه شنبه در پی اعتصاب غذا جان باخت.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016