یکشنبه 29 خرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

می توانستیم جنگ را در اسفند ۶۶ خاتمه دهیم، گفتگوی پیشکسوت با حسین علایی

این مصاحبه عینا از سایت پیشکسوت نقل شده است.

روزها می گذرد و خاطره ها می ماند. در مورد جنگ هشت ساله ایران و عراق هم همین طور است اما نوع و چگونگی خاتمه جنگ امروز بیش از یک خاطره به جدل میان برخی مسئولین و طیف های سیاسی تبدیل شده است. سایت پیشکسوت در این باره با حسین علایی، استاد دانشگاه، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه و تحلیل گر مسائل نظامی و استراتژیک گفت و گویی انجام داده که در ادامه می خوانید.

گفت وگو از: مینا علی اسلام


آقای علایی بحثی که هر ازچندگاهی میان برخی مسئولین کشور در می گیرد پیرامون چگونگی پایان جنگ و علت ها و معلول های پذیرش قطع نامه 598 است. شما نحوه پایان جنگ را از چه زاویه ای می بینید؟

جنگ ها به چند شکل خاتمه پیدا می کند؛ اول آنکه آغازگر جنگ بتواند به اهدافش از جنگ دست یافته و طرف مقابل را یا از میان ببرد یا تضعیف کند. به عنوان مثال در زمان حمله امریکا به عراق، زمانی که صدام سرنگون شد، جنگ تمام شده محسوب می شد چراکه امریکا به خواسته اصلی خود رسیده بود.

راه حل دوم برای پایان جنگ این است که طرفی که بر آن جنگ تحمیل شده، تسلیم خواسته های آغازگر جنگ شود. به عنوان مثال زمانی که عراق به ایران حمله کرده بود، ایران می پذیرفت که معاهده 1975 را ملغی اعلام کند و به خواسته های عراق تن دهد، جنگ خاتمه پیدا می کرد.

در شرایطی که هیچ یک از دو طرف درگیر جنگ تسلیم یکدیگر نمی شوند و قدرتی هم برای وادار کردن طرف مقابل به تسلیم شدن در برابر خود ندارند، باید یا از طریق مذاکره مستقیم یا از طریق طرف های ثالث از جمله سازمان های بین المللی جنگ را خاتمه دهند.

به نظر می رسد که در مورد جنگ ایران و عراق وضعیت سوم رخ داد. به بیان دیگر نه عراق توانست ایران را تسلیم خواسته های خود کند و نه ایران پس از اینکه سرزمین های خود را از دست ارتش عراق آزاد کرد توانست عراق را وادار به تسلیم در برابر خواسته های خود مانند پرداخت غرامت های جنگ و محاکمه متجاوز کند.

در چنین شرایطی باید جنگ خاتمه پیدا می کرد و ایران با پذیرش قطع نامه 598 تصمیم گرفت به جنگ خاتمه دهد.

به این ترتیب چگونگی پایان جنگ آنقدرها هم جنجال برانگیز نیست که بعضا شاهد روایت های متفاوت از آن مقطع زمانی هستیم. آیا این بحث به حوزه اختلافی آرمانگراها و واقع گراها در ایران تبدیل شده است؟

بلاخره آنهایی که در جنگ بودند باید پاسخ گو باشند که آیا جنگ را می شد در مقاطع دیگری هم خاتمه داد یا خیر. از آنجا که جنگ پس از هشت سال با پذیرش قطع نامه 598 خاتمه پیدا کرد برخی این سوال را مطرح می کنند و حاضران در جنگ مجبور به پاسخ هستند.

این سوال مطرح است که اگر خاتمه جنگ به این ترتیب منطقی صورت گرفته پس چرا امام خمینی(ره) در زمان پذیرش قطع نامه از آن به عنوان جام زهر یاد کردند؟

معتقدم که امام بدنبال این بودند که نتیجه جنگ عراق و ایران سرنگونی صدام حسین باشد و شاید ایشان اینگونه فکر می کردند که اگر ما عملیات را در داخل خاک عراق ادامه دهیم، فرصتی برای مردم عراق به وجود خواهد آمد که با قیام علیه رژیم بعثی، صدام را سرنگون کنند اما در ماه های پایانی جنگ مشخص شد که چنین اتفاقی به وقوع نخواهد پیوست. چراکه صدام حسین از سوی قدرت های بزرگ به ویژه امریکا و شوروی و فرانسه تامین تجهیزات نظامی و از سوی کشورهای عربی به ویژه عربستان و امارات و کویت تامین مالی می شد. بر این اساس عراق از نظر موازنه قوا در شرایط برتر نسبت به ایران قرار داشت و در نتیجه امکان سرنگونی صدام وجود نداشت.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


از سوی دیگر طولانی شدن جنگ دیگر ایران را به خواسته های خود نمی رساند و بنابرایران ایران در همین شرایط باید به جنگ خاتمه می داد. به نظر می رسد که چون امام احساس کردند که جنگ پایان می پذیرد اما صدام حسین در قدرت باقی خواهد ماند، پذیرش قطع نامه را تعبیر به جام زهر کردند.

امام پس از خاتمه جنگ در مطالبی که مدون فرمودند و در صحیفه امام هم موجود است، نوشتند که ما در جنگ به اهداف بالاتر نرسیدیم وگرنه هدفمان که بازپس گیری اراضی ایران از عراق و پشیمان کردن صدام از جنگ بود را محقق ساختیم. از دید امام تحقق هدف های بالاتر مانند کنار زدن صدام حسین و حزب بعث عراق با کمک مردم عراق محقق نشد. به احتمال زیاد امام به دلیل اینکه به هدف والاتر یعنی سرنگونی صدام نرسیدند، پذیرش قطع نامه را به نوشیدن جام زهر تعبیر کردند تا تلخی خود را از بقای صدام حسین در قدرت در تاریخ ثبت کنند.

برخی بر خلاف برخی دیگر باور دارند که اقدام آقای هاشمی رفسنجانی در راضی کردن امام به ضرورت پایان جنگ بزرگترین خدمت ایشان به نظام و ایران بود. نظر شما چیست؟

ما هیچ راهی جز پذیرش قطع نامه در آن مقطع از جنگ نداشتیم. به نظر می رسد که کلیه مسئولین کشور با این تصمیم موافق بودند که باید قطع نامه پذیرفته شود و جنگ خاتمه یابد. البته من معتقدم که ما جنگ را حدود چند ماه زودتر می توانستیم خاتمه دهیم که اگر همه مسئولین کشور متفق القول می شدند و این شجاعت را داشتند که زودتر تصمیم بگیرند، ما می توانستیم با خسارات کمتر در اواخر اسفند سال 66 جنگ را خاتمه دهیم. آقای هاشمی نسبت به سایر شخصیت های کشور واقع بینانه تر عمل می کردند.

آیا شما هم بر این باورید که برخی آرمان گرایی ها مانع خاتمه جنگ با خسارت های کمتر شد؟

به نظر می رسد که برخی مواقع افراد به واقعیات توجه ندارند و تصور می کنند که اگر علاقمند هستند به اهداف بلاتری برسند، همین علاقمندی و حتی ایثارگری کفایت می کند. در حالی که خداوند همه چیز را با ساختارهایی که در جهان وجود دارد، به نتیجه می رساند. ما در حدیث می خوانیم که" زمانی که اسباب یک کار فراهم نباشد، آرمانخواهی ما کار را به نتیجه نمی رساند".

معتقدم که ما در مورد جنگ می بایست با محاسبه دقیق رفتار می کردیم و در همان سال ها و ماه های پایانی جنگ محاسبات نشان می داد که ما قادر به پیروزی نظامی مطلق بر رژیم عراق نیستیم و باید این مساله را بپذیریم.

در این صورت چنانچه ما در پایان اسفند سال 66 قطع نامه را می پذیرفتیم بی تردید با خسارت های کمتر جنگ را خاتمه داده بودیم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016