یکشنبه 5 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامۀ سرگشاده رضا پهلوی به دبيرکل سازمان ملل متحد: جان زندانيان سياسی ايران در خطر است

عاليجناب بان کی مون
دبير کل محترم سازمان ملل متحد:

قصدم از نوشتن اين نامه اين است که تجاوز فاحش و مستمر دولت جمهوری اسلامی ايران را به حقوق و آزادی های اساسی مردم ايران به جناب عالی يادآور شوم. مطمئن باشيد که در نوشتن اين نامه انگيزه ای جز بازتابيدن صدای حق جويانۀ ميليون ها تن از هم ميهنانم نداشته ام؛ ميليون ها زن و مردی که با تحمل خطرهای بی شمار، از آزار و زندان گرفته تا شکنجه و کشتار، از اعتراض به رفتار هولناک حاکمان ايران نما و دشمن خوی خويش دست برنداشته اند. رژيمی که در بی رحمی و خونريزی به يقين بديلی برايش در تاريخ بلند ايران نمی توان يافت.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


در هفته های اخير، موجی تازه از خشونت ها و سرکوبی های وحشيانه و وصف ناشدنی، صدها تن ديگر از روزنامه نگاران، نويسندگان کوشندگان حقوق بشر، که جز حقگوئی و حق جوئی گناهی ندارنــد، يا اسير زنــدان شده اند و يا قربانی شکنجه های دلخراش و اعدام های برق آسا و مخفيانه. از ميان آنان از هاله سحابی، و هدی صابر ياد می کنم. نخستين، هنگام شرکت در مراسم خاکسپاری و سوگواری پدرخويش که زبان به انتقاد از حاکمان غاصب گشوده بود، آماج حملۀ خشونت بار مأموران رژيم شد و جان باخت و آن ديگر در اعتصاب غذا در زندان و محروميت از دارو و درمان. اين دو نيز، چون ديگر قربانيان رژيم گناهی جز اعتراض به سرکوبی های بی امان و تجاوزهای روزانه و روزافزونش به آزادی ها و حقوق خود نداشتند.

جناب آقای دبير کل:

من در اين نامه مايلم از جنابعالی، که در مقام خود معرّف و پاسدار والاترين ارزش های جامعۀ بين الملل ايد، تقاضا کنم به صدای اعتراض مردم دربند ايران بيشتر از پيش توجه کنيد و، با عنايت به يکی از مهمترين هدف های سازمان ملل متحد، که در بند ۳ از مادۀ ۱ منشور اين سازمان تصريح شده است، رهبــران جمهوری اسلامی ایــران را فــرا خوانيد که «حقوق و آزادی های اساسی مردم ايران را بدون هيچگونه تبعيض نژادی، جنسيتی، قومی و مذهبی محترم» شمرند.

به احتمال بسيار، دعوت شما در گوش های ناشنوای رهبرانی که با زبانی جز زبان خشونت آشنائی ندارند طنينی نخواهد داشت و پاسخی نخواهد گرفت. امّا، اطمينان داشته باشيد که اين دعوت در ذهن و قلب همۀ آنانی که تشنۀ زندگی در صلح و امنيت و آزادی اند بازتابی بس پرطنين و پرشور خواهد داشت، به ويژه در دل مردم ايران که بيشتر از يک قرن پيش برای دسترسی به حقوق و آزادی های خود دليرانه کوشيدند و زودتر از هر جامعۀ ديگری در خاورميانه نيز به بسياری از آن ها دست يافتند.

تجاوز مستمر و خشونت بار به اين آزادی ها و حقوق آشکارا مهمترين هدف رژيم جمهوری اسلامی در همۀ سال های درازی بوده است که از تولد نامبارکش می گذرد. دشمنی بی امان رهبران جمهوری اسلامی با حقوق بشر خود مهم ترين انگیــزۀ سرپيچی کــامل آنان از اجــرای همۀ تعهدات بين المللی است که دولت های ايران برای تأمين و تضمين اين حقوق بر عهده گرفته بوده اند.


جناب آقای دبير کل:

هرچه بر دامنه و شدّت تجاوز رژيم نسبت به آزادی ها و حقوق مردم ايران افزوده می شود، خطرهای بيشتر و هولناک تری جان زندانيان سياسی ايران را تهديد خواهند کرد. ازهمين روست که آزادی هرچه زودتر آنان ضرورت و فوريت بيشتری می يابد. اميدوارم جنابعالی بتوانيد با بهره جوئی از همۀ امکاناتی که در اختيار داريد تحقق اين هدف را ميسر کنيد.

با احترام و اميد به دريافت پاسخ مساعد جنابعالی به اين نامه،
رضا پهلوی
سوم تيرماه ۱۳۹۰


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016