جمعه 1 مهر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تماشای اعدام یک نو جوان، نمادی از حکومت اسلامی! ناصر مستشار

"شعار اعدام هم برایش کمه" را که در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی ،بیشتر نیروهای حامی رژیم اسلامی در خیابان ها با صدای بلند فریاد می کشیدند راهرگز نمی توانم فراموش نمایم.این در حالیست که بالاترین کیفر یک انسان اعدام او می باشد!

خوب بخاطر می آورم که درسال 1360 در اوج اعدام های دسته جمعی نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، نیروهای بسیجی و حزب الهی در یکی از شهر های مازندران ـ یک نو جوان هوادار سازمان مجاهدین را پس ازتیرباران در محوطه زندان ،جنازه خون آلود او رابا طناب به عقب یک ماشین بسته بودند واورا در شهر می چرخاندند و همزمان با دشنه وچاقوبه پیکر اوجمله می کردند وبالاخره اورا در فبرستان بهائی ها رها کردند .خانواده و دوستان اوشبانه وی را در همان قبرستان دفن کردند.مردم درهنگام چرخاندن جنازه آن نوجوان فقط به تماشای آن صحنه بودند و هیچ اعتراضی بعمل نیاوردند!رفتار جمهوری اسلامی در 33 ساله گذشته با انسانها در همه عرصه وحشیانه و خونام آشام بوده است.انتقام در ایران نهادینه شده است. قوه قضائیه که منبعث از قوانین شرعی اسلام هست این امکان را به مردم می دهد که جامعه به عصر بربریت برگردد.پانزده هزار نفر در نیمه شب گذشته ، خواب خود را رها می کنند تا به تماشای پر از زجه مرگ یک نوجوان لذتی برده باشند.بارها در صاویر ارسالی دیده شده است هنگام اعدام بعضی انسانها ،کودکان نیز به تماشاری صحنه مشغولند.یک حکومت بنابر سرشت خود می تواند یک ملت را هم به قهقرا سوق دهد ونیزبه جایگاه رفیع انسانی ! حکومت ها به مردم هویت و اعبار فرهنگی می بخشند.تنها آن بخش از مردم که به زیر بار تحمیلات حکومت ها نمی روند به قله مرتفع انسانی دست می یابند.مردم آلمان با نود درصد آراء از فاشیسم هیتلری حمایت نمودند اما پس از شکست سنگین توانستند به جایگاه اولیه انسانی خود برگردند.مردم ایران نیزبالاخره در انتخاب راه وروش انسانی و وحشیانه به یکی از آنها رای خواهند داد.اما تا آنوقع نمی توانند تماشاگر جنایات جمهوری اسلامی بمانند. جمهوری اسلامی به لحاظ فرهنگی و فکری تا کنون توانسته است ،وجدان بخشی از مردم ایران را تسخیر نماید.اینهمه در ایران در حق کودکان و زنان جامعه جنایت می شود اما مردم همچنان بی تفاوت مانده و گاهی در ارتکاب فجایع از طریق دست یازیدن به چند همسری ،صیغه ، کودک آزاری در اعمال شنیع رژیم شرکت مستقیم دارند.

دریک نگاه در 33 ساله گذشته، هم رژیم مردم را سرکوب ،بی عدالتی وشکنجه جسمی ، روحی و راونی می کند ونیز مردم به دیگر ظلم می نمایند.مردم هرگزنمی توانند به جنایات رژیم پایان ببخشند مگر آنکه خود را ابتدا از فرهنگ قهقرائی نجات دهند و به یاری یک و دیگر روی بیاورند و هرگز به نزدیکان خود ستمی نرسانند!

مادامیکه داده های رژیم اسلامی را از افکار وذهنیت خود خارج ننمائیم ،نمی توانیم سرنگونی آن رژیم را در عینیت مشاهده نمائیم.حفظ نظام اسلامی برای دوام تمامیت ارضی ایران در نهایت به نابودی کشور دامن خواهد زد وهیچ مزیتی مردم ایران نخواهد داشت.

عجز ما در مبارزه با رژیم اسلامی از آنجا آغاز می شود که هنوز همچون آن شخص معتاد که به افیون گرفتار آمده به افسون های شعار های اسلامی وبه ظاهر ملی دل بسته وهمسو مانده باشیم. می توان علیرغم اختلاف فکری ونظری علیه رژیم و نفی کامل آن متحد شد و تکلیف و تعین حکومت آتی را اگر به رای مردم اعتقاد داشته باشیم به خود مردم بسپاریم!! برای مثال به شعار گیج کننده زیر توجه کنید: مصطفی تاج‌‏زاده: ملتی که نتواند بين بد و بدتر، بد را انتخاب کند، بدترين‌‏ها بر سرش خواهد آمد، ايلنا.گویا نیوز.آیا 33 سال شرکت پی در پی در انتخابات گوناگون کافی نمی باشد؟؟ خطر بسيار بزرگی در راه است، اين خطر هم مشخص است یعنی برگشت به خلافت اسلامی!! آیت الله طاهری. سئوال اساسی اینجاست که تا کنون کدام نظام حکومتی در ایران حاکم بوده است؟؟آقایان فراموش کرده اند که در 33سال پیش خود قوانین اسلامی را به تصویب رسانده اند!! همان موقع یعنی تابستان 1358 دکتر حسن نزیه حقوقدان و وکیل داد گستری به پایوران رژیم هشدار داد که تشکیل حکومت اسلامی نه ممکن است ؛ نه مفید ونه لازم که بلافاصله از جانب بهشتی تحت تعقیب قرار گرفت.

- – مادامیکه با رژیم اسلامی در همه ابعاد دست به تخلیه فکری نزنیم واز نحله های فکری اسلامی وبه ظاهر فریبنده ملی فاصله نگیریم وهمچنان در غرقاب اندیشه های دهه های گذشته بسر ببریم این حکومت سرنگون نخواهد شد.” تاج زاده می گوید* پیک نت” البته يک خطر جدی وجود دارد و آن اينکه نکند جامعه يک وقت به جايی برسد که احساس کند هيچ‌کس در درون نظام قادر به حل مشکلات ايران نيست. به نظر من آن نقطه تلخی خواهد بود که خوشايند هيچ کدام از ما نيست*.

– مادامیکه روشنفکر ایرانی تجربه تلخ اعمال گذشته اش را براستی نچشیده باشد و راه درست را انتخاب نکند واندیشه علمی را بکار نبندد وهمچنان بدنبال شعار های پوشالی ضد امپریالیستی بدود(اگر مبارزه ضد امپریالیستی صحیح است ،چرابا احمدی نژاد ضدامپریالیست به وحدت نمی رسیم) ، حکومت فعلی اورا فریب خواهد داد. ملت ما براساس قوانین شناخته شده بین المللی خواهان زندگی مسالمت آمیز با دیگر ملتها و زندگی صلح آمیز می باشد. حفظ واجرای قوانین حقوق بشر مبنای حرکت جامعه به سوی حکومت قانون می باشد.”تاج زاده می گوید” به هرحال بايد توجه کنيم سال بيست و هفتم انقلاب است و نسل جوان از ما می‌پرسد کشورهايی که در دوران وقوع انقلاب اسلامی وضع‌شان به نسبت ايران عقب‌افتاده‌تر بود ولی امروز از ايران جلو افتاده‌اند. ما بايد برای اين نسل پاسخ خيلی روشن و قانع‌کننده‌ای داشته باشيم و اگر نتوانيم جامعه خوبی را در مقابل‌شان ترسيم کنيم، خسارت‌های بزرگی را بايد در آينده تحمل کنيم*
– مادامیکه براحساسات خود غلبه نکنیم وخردورزی را در انتخاب راه برنگزینیم، بازهم گرفتار همین رژیم خواهیم ماند. تداخل شعارها وبحث های نامربوط که به مرحله کنونی جنبش ما ضرر می رساند باید جلوگیری کرد، شعارهای متفرق وبی سر و سامان خود عاملی خواهد بود که همچنان به دور خود گردش کنیم.تضاد جامعه ما از دیر باز با استبداد سلطنتی ودینی بوده است. سلطنت برسرکارنیست ،بلکه استبداد دینی که صد چندان از دیگر استبدادها که غیر قابل تحمل تر است اینک بر سر کار است.برای سرنگونی استبداد دینی باید متحد شد واز خواسته های درازمدت فعلا صرف نظر کرد و آنرا در اختیار پروسه مبارزات دمکراتیک مردم گذاشت اما نهاد آزادی ودمکراسی را باید پی ریزی نمود.اگر روزگاری همه جهان به خواست ملتها به نظام سوسیالیستی انسانی روی بیاورند ملت ماهم یکی از آن ملتها خواهد بود، ولی فعلا ما نمی توانیم بخاطر آن شعارها ی تاریخی متعلق به آینده از آزادی و دمکراسی صرف نظر نمائیم! تفرقه در حال حاضر آفت جنبش روشنگری می باشد،در همین راستا رژیم اسلامی به خود زحمت نمی دهد تا میان گروه های سیاسی اختلا ف ایجاد کند چون در میان خود سازمان های سیاسی نیروی تفرقه افکن آنچنان قوی است که پیشا پیش به جای رژیم همه نیات پلید حکومت اسلامی را برآورده می سازند.این نیروها از شکل گیری هر گونه اتحاد جلوگیری می نمایند ، مگر اینکه خود در محور هر اتحادی قرار بگیرند . تاج زاده: ما در ايران بارها تجربه کرديم دانشگاه را با بگير و ببند، محدود کردن، اخراج اساتيد و . . . نمی‌شود ساکت و آرام نگه داشت، می‌توان در کوتاه مدت آرامش کرد اما اين انفعال دير يا زود به يک انفجار ختم می‌شود. اصلاحات همه هنرش اين است که جلوی هرگونه انفجار را بگيرد و اجازه دهد که جامعه قابل پيش‌بينی باشد و ثبات دائمی شود و کار پيش برود. اگر اين شيوه‌ها يعنی ايجاد محدوديت در دانشگاه و جامعه جواب داده بود به نظر من اصلا انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد* پس می بینم که جامعه در حال انفجار است!!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


– مادامیکه از خویشاوندی فکری نا خود آگاه خود با حکومت گران فعلی دست برنداریم ،ناچارا سرمان با رهبران اسلامی در یک آبشخورقرارگرفته خواهد ماند.اگر روزگاری وحدت همه باهم باعث سرنگونی شاه گردید ، اما همان همه باهم نمی تواند باعث انهدام میهن گردد.برای نجات میهن می توان نظام ضد ملی را تنها گذاشت.

– ملایان توانستند هشت سال مردم را در جنگ ایران وعراق به شکل جنون آمیز بکار بگیرند، اینک سودای براه انداختن جنگ دیگر می باشند تا بر عمر ننگین خود بیافزایند.باید به ارتجاعی بودن جنگ اعتقاد داشت تا پذیرای آن نبود ،اما ملایان بارها گفته اند که “جنگ برکت الهی است” !! اگر رژیم به استقبال جنگ می رود ،ما نباید خود را گرفتار فریب های ضد ملی نمائیم.شعار مرگ برجنگ ، مرگ بر رژیم اسلامی ، زنده باد آزادی وصلح را باید سرلوحه برنامه های خویش سازیم.

– مادامیکه به شعار انرژی اتمی (بخوانید بمب اتمی اسلامی) حق مسلم ماست، همچون پایوران حکومت باور داشته باشیم ،نمی توانیم خود را از این رژیم جدا بدانیم .در هیچ نقطه سیاسی نمی توان بارژیم مشترک بود، چراکه ملایان از کوچکترین فصول مشترک هم برای ماندن در اریکه قدرت استفاده می جویند.بیهوده نیست وقتی دکتر ابراهیم یزدی می گوید: روحانیت با گروگان گیری سفارت امریکا، کمونیست هارا فریب داد.پس معلوم می شود روحانیت فریب کار است و ملی ضد امپریالیست نمی باشد تنها خواهان به رسمیت شناخته شدن قدرت خود می باشد!!.روحانیتی که بر روی صندلی نشستن را حرام می دانست وباهمه جلوه های غربی مخالف بود ، چرا وچگونه به یکباره فریفته بدست آوردن انرژی اتمی ساخت غرب شده است.اساسا کمبود انرژی تا کنون گزارش نشده بود و همواره رژیم ایران به همسایگان خود نیروی الکتریسته فروخته است ،اما ایران به همان اندازه وارد کننده بنزین می باشد.چرا ملایان به فکر ساختن پالایشگاه نیستند این در حالیست که ایران چهارمین تولید کننده نفت جهان است و ایران بجای خریدن بنزین می توانست به بزرگترین فروشنده بنزین منطقه وجهان تبدیل گردد!!

– مادامیکه به اتفاقات ارتجاعی و خطا های ملی سال 1357 به سیاق وگفته روحانیون از لفظ” انقلاب شکوهمند” استفاده نمائیم ، پس معلوم می شود هنوز با روحانیون مخرج مشترک داریم ومی توان آماج های دیرینه ضد سلطنتی را با یک دیگر جشن گرفت.براستی رهبری انقلاب ارتجاعی واسلامی در دست کدام نیروی سیاسی بود؟آیا به غیر از روحانیون کسان دیگری هم جزء کادر رهبری بوده اند.تمام انقلاب از شعارهای اسلامی ریشه می گرفت و با مناسبت های مذهبی همچون برگذازی چهلم ها وماه رمضان وماه محرم وتاسوعا وعاشورا وخون وشهادت وغیره در هم آمیخته بود.اساسا ستاد انقلاب در مساجد بود و طبیعی بود که برروی منابر هم روحانیون نطق می کردند نه کمونیستها ونه رهبران جبهه ملی ونه دانشجویان ونه کارگران وزحمتکشان!! روشنفکر ایرانی هنوز با لجات خاصی از قبول واقعیات فوق سر باز می زند تا شاید اتوریته خود را در میان مردم از دست ندهد.نسلی که در انقلاب ارتجاعی شرکت فعال داشت هنوز زنده است و هنوز صدمات تلخ آنرا می چشد و رویا های ( چه می خواستیم وچه شد همواره بر سرش می کوبد)!!از همان موقعی که انقلاب 57 بوی ارتجاعی و مذهبی به خود گرفت ، می بایستی نیروهای غیراسلامی آنرا در نیمه راه رها می ساختند.شاید آن انقلاب اسلامی شکست می خورد ، اما عطش پیروزی و به قدرت ر سیدن ملایان به واقعیت نمی پیوست.هنوز بعضی از نیروهای جبهه ملی اظهار می دارند که خمینی در پاریس به همگان قول داده بود پس از سرنگونی شاه واعلام جمهوری اسلامی به شهر قم خواهد رفت.سئوال اساسی در اینجاست آیا شهر قم در ایران در نزدیکی تهران است یانه؟آیا از شهر قم نمی توان حکومت اسلامی را هدایت و زیر نظر داشت؟ دولت موقت مهندس بازرگان هر هفته در قم بود و بخش های مذهبی مردم ایران به همراه روحانیون ارشد دسته دسته به شهر قم هجوم می آوردند تا صورت امام مبارک را که در ماه دیده شده بود را زیارت نمایند.همچنانکه هم اینک شهر قم وجمکران و تبلیغات افیونی وارتجاعی مذهب شیعه در کانون مسائل ایران نقش عمده را بازی می کند!!سئوال اساسی در اینجاست ، اگر دکتر محمد مصدق بعنوان یک رهبرفرهمند وسکولار زنده می ماند،آیا در انقلاب اسلامی به رهبری روحانیون شرکت می کرد یانه؟ علیرغم اینکه سلطنت طلبان ضد قانون اساسی مصوبه مشروطیت علیه دکتر مصدق مشروطه خواه وقانون مدار کودتا کرده بودند ، مطمئا ایشان بخاطر کینه جوئی وتلافی کودتای 28 مرداد با روحانیون به ائتلاف نمی رسید ،چراکه او بطور واقعی سکولار بود واعتقاد داشت که همه قوانین از طریق مجلس ورای مردم صورت می پذیرد نه از قدرت الله که روحانیون تفسیر گر آن باشند!!

– مادامیکه در افکار خود خانه تکانی اساسی صورت نگیرد همچنان در گرداب و مرداب اوهام اسلامی وبه ظاهر ملی گرفتار خواهیم ماند.دروازه های پیشرفت وترقی دور نیستند ،اما اندیشه ها ئی که مارا بدان دروازه ها می رساند علیرغم آنکه در برابر ما رژه می روند از دست یابی به آنها باز مانده ایم ، چرا که سخت جانانه به باورهای دیرین خود همچون شریعت غیر قابل تغییر چسبده ایم و باور آورده ایم. حتی بعنوان روشنفکر مسلمان می توان از گفته استاد جعفری بهره بگیریم «روشنفكر حقيقي كسي است كه ارتباط خود را با واقعيات گسترده در جويبار زمان، تنظيم منطقي نموده و با درك صحيح درباره علت‌ها، معلول‌ها، ثابت‌ها و متغيرها، براي تحقق بخشيدن به حيات معقول جامعه، رسالتي در خود احساس كند و از هيچگونه گذشت و فداكاري در اين راه دريغ نورزد.» هنوز سئوال اساسی زیر را بطور مرتب تکرار می کنیم و از یافتن پاسخ آن باز مانده ایم.

“”پس از یک صد سال، به همان جا رسیده ایم که ایستاده بودیم! متن کامل سخنان عمید نائینی در مراسم روز جهانی آزادی مطبوعات”" برگرفته از خبرنامه گویا نیوز. بنظر نگارنده ، همان عاملی که باعث باز دارندگی رشد وترقی ملت ایران در سده های گذشته بوده است ،هم اکنون تحت نام حکومت اسلامی در حاکمیت قرار گرفته است و باشدت صد چندان با انتقال ایران به دوران مدرن مقابله می کند وانقلاب 57 را در مقابله با انتقال ایران به عصر مدرن سازمان داده است.ایران در اواخر دوران پهلوی چنان به سوی عصر نو وجهان مدرن سرازیر وتشنه شده بود که شاه هم یارای مقابله با آنرا نداشت. همه آن خیزش ها می رفتند تا دستگاه پهلوی را در هم ریزد . نرخ سنی جمعیت ایران به شدت جوان شده وبدنبال تحصیل وکسب معرفت وشناخت جهان خود بود ودر پی هویت خود سرگردان بود و در همین هنگام آخوند های بی عمامه همچون دکتر شریعتی ها می توانستند برای آن نسل پر انرژی، هویت قلابی وتجاوزگر وبیگانه را بعنوان درمان فکری و اجتماعی تجویز نمایند.از آنجائیکه فرهنگ باستانی ایرانیان توسط حاکمیت شاه به فرهنگ در باری واستبدادی کشانده شده بود ،لاجرم نسل پر از آرزو به آغوش ایدولوژیهای بیگانه پناه آورده بود. در حال حاضرهمین مقاومت فرهنگی تاکنون رمز نجات ملت ایران بوده است وهمچون خاری در چشمان اسلام پناهان فرو رفته است و هیچگاه بیرون نمی آید وباید در راه شناخت دوباره و حراست آن کوشید.فرهنگی که شراب ناب را می ستاید وعشق را مهر می ورزد نمی تواند در برابربربریتی که شراب نوشیدگا ن و شعر سرایدگان را در میادین شهرها با تماشا گران اندک اما ابله شلاق می زند به آشتی در آید!!

سخن را بااین سطور به پایان می برم:مادامیکه ادبیات نوشتاری وگفتاری خود را در عرصه سیاست وهنر وحقوق زنان وغیره تغییر ندهیم واز انشاء سیاسی دهه های گذشته فاصله نگیریم و به یک انشعاب جانانه با طرفداران حکومت دینی دست نزنیم لاجرم با بخش هائی از رژیم کنونی همسایه وخویشاوند باقی خواهیم ماند.به امید آرایش نیروهای سیاسی اندیشمند و عافیت اندیش!!

حدیث عشق زحافظ شنو نه از واعظ اگرچه صنعت بسیار در عبارت کرد....


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016