یکشنبه 24 مهر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

همسر محمد حيدری: زمانيکه از وضعيت همسرم پرسيديم، گفتند اينها سوالاتی است که نبايد بپرسيد! کلمه

در حاليکه بيش از ده روز از بازداشت محمد حيدری، روزنامه نگار می گذرد اما هنوز از محل و شرايط نگهداری وی اطلاعی در دست نيست. به گفته همسر اين روزنامه نگار در اين مدت او تنها توانسته يکبار به مدت سه دقيقه با منزل تماس بگيرد و اين از نگرانی ما کم نکرده است و تا با او ملاقات نکنيم نمی دانيم او در چه شرايطی بسر می برد.

همسر محمد حيدری در اين خصوص به جرس می گويد: “بعد از يک هفته بی خبری از آقای حيدری، او سه شنبه عصر يک تماس کوتاه سه دقيقه ای با منزل گرفت و بيشتر از احوالپرسی نمی توانست صحبت ديگری کند. هر چه هم که پيگيری کرديم اجازه ملاقات نمی دهند و تمام اعضای خانواده در “نگرانی” و “بی خبری” بسر می برند. برادر همسرم به دادستانی رفت که اصلا دادستان ايشان را نپذيرفت و فقط معاون دادستان گفت پرونده همسرم آنجا نيامده و پاسخ قانع کننده ای ندادند. بعد به شعبه دو مراجعه کرديم که گفتند آقای حيدری پيش ماست و شما منتظر تماس تلفنی باشيد و زمانيکه از وضعيت و محل نگهداری همسرم پرسيديم، گفتند اينها سوالاتی است که نبايد بپرسيد! و اضافه کردند که الان در مرحله بازجويی تخصصی هست و پرونده به دادگاه انقلاب می رود که بررسی شود، زيرا ظاهرا همسرم به اتهاماتش اعتراض کرده است.”



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


او با تاکيد بر اينکه تا زمانی که همسرش را ملاقات نکند از نگرانی هايش کم نمی شود، ادامه می دهد: “با توجه به شناختی که از همسرم دارم، ايشان خيلی خويشتندار است و شرايط را دارد تحمل می کند و سعی می کند بخاطر خانواده مشکلاتش را نشان ندهد. بخاطر همين تا او را ملاقات نکنيم در نگرانی هستيم. الان خانواده هم در شرايط مناسبی بسر نمی برد، علاوه بر اينکه محمد سابقه ناراحتی قلبی هم دارد. احسان پسرم که هشت سال دارد مدام سراغ پدرش را می گيرد و می پرسد بابا کی به خانه می آيد؟ او هنوز نمی داند. به او گفته ام که پدرش به يک اردو رفته و زود برمی گردد. خوب درک اين شرايط برای او خيلی سخت است و تلخی آن را به اندازه بزرگترها احساس نکند. پدر و مادر محمد هم که پير و بيمارهستند و هشتاد سال سن دارند. ما حتی تا زمانی که محمد تلفن بزند به آنها از بازداشت محمد چيزی نگفتيم و بعد آنها را در جريان گذاشتيم و الان بسيار نگران هستند.”

خانم حيدری در خصوص نحوه بازداشت همسرش می افزايد: “صبح چهارشنبه روز ۱۳ مهر ماه چند نفر دنبال همسرم آمدند و خودشان را همکار وی معرفی کردند. محمد صبح بهمحل کارش رفته بود و من گفتم اگر همکارشان هستيد به محل کارش برويد. بعد به تلفن منزل زنگ زدند و پيغام گذاشتند که ما احضاريه داريم و از پاسداران زنگ می زنيم و با اين شماره تماس بگيريد که بعد با همسرم تماس گرفتم و جريان را گفتم و همسرم به شماره تلفن آنها زنگ زد و گفت برای گرفتن احضاريه بيايم که گفتند ما خودمان بايد خدمت برسيم. بعد به محل کار همسرم رفتند و با او به منزل می آمدند که من نبودم و منزل را تفتيش کرده بودند و يکسری وسايل شخصی را بهمراه آقای حيدری با خودشان برده بودند.”

محمد حيدری فعاليت های حرفه ای روزنامه نگاری خود را با “خرداد” به مديرمسئولی عبدالله نوری شروع کرد. گزارش های تاريخی و سياسی وی بعدا در “فتح”، “ياس نو”، “وقايع اتفاقيه”، “نوروز”، “شرق” و بسياری ديگر از روزنامه های اصلاح طلب منتشر شد. همچنين او از همکاران بنياد دکتر علی شريعتی است. در طی سالهای اخير به علت بسته بودن فضای آزاد در عرصه روزنامه نگاری و توقيف پياپی روزنامه های اصلاح طلب، وی برای تامين امنيت اقتصادی خانواده به فعاليت فرهنگی روی آورد و در کنار آن در وبلاگ خود به نوشتن مقالات انتقادی پرداخت.

خانم حيدری در اين زمينه بيان می کند: “بخاطر شرايط دشوار روزنامه نگاری که در اين مقطع زمانی شرايط آزادی حاکم نيست، خوب همسرم نمی توانست امنيت اقتصادی خانواده را تامين کند. بهمين خاطر در کنار قلم زدن و نوشتن مقالات انتقادی و تاريخی در وبلاگ خودش، در مدرسه به فعاليتهای فرهنگی می پرداخت. اين اولين بازداشت آقای حيدری است و پيش از اين سابقه چنين برخوردهايی را نداشتيم. آقای حيدری هميشه در نوشته هايش حق را می نوشت و انتقادهای دلسوزانه ای می کرد. او خواهان احترام به حقوق انسانها و صلح و صفا بين تمامی تفکرهای مختلف در جامعه بود. او جز به حکومتی دموکراتيک و مردمسالار به چيز ديگری نمی انديشيد. اما ظاهرا حق شنيدن برای بعضی ها تلخ است که ايشان را بازداشت کرده اند. برای گرفتن وکيل هم منتظر هستم تا او را ملاقات کنم و مشورت کنم انشالله که به آنجا نرسد و هر چه زودتر آزاد شود.”

محمد حيدری در آخرين ياداشت خود در وبلاگ زمستان نوشته است: “ما تنها از استبداد بيزاريم. لابد برمی‌خورد اين حرف به بازجوی محترم که «خب! از استبداد بيزاری؟ باش. به ما چه ارتباطی دارد. ما که مستبد نيستيم. مملکت گل و بلبل است و بحران هم که اصلا وجود ندارد و همه‌ی مردم هم راضی‌اند و هيچ ظلمی هم نشده است. اگر هم خدای نخواسته ظلمی شده باشد اتفاق ناخواسته‌ای است و خودسرانه بوده…عجب! چطور شد که باهوش‌ترين و باسوادترين‌ها و بهترين جوانان و پيران مخالف شما شدند؟ بسياری از عزيزترين دوستان ما اکنون ماه‌هاست که در زندانند و البته هيچ نکرده‌اند و فقط از استبداد بيزارند. هيچ ايرادی بر شما وارد نيست؟ رها کنيد دوستان ما را. احمد زيدآبادی مگر چه کرده است؟ عماد بهاور، کيوان صميمی، مسعود باستانی، بهمن احمدی، عيسی سحرخيز، هنگامه شهيدی، و بسياری ديگر…

ستمگری چه کمکی می‌کند به حل بحرانی که خود ساخته‌ايد؟”


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016