دوشنبه 25 مهر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محمد خاتمی: اگر فضا آزاد بود، فسادهای امروز را نداشتيم، کلمه

اگر فضا آزادتر بود و بخصوص نهادهای نظارت کننده ای که برخواسته از مردمند حضور مؤثر داشتند و تشکل ها و احزاب و مطبوعات آزادی های لازم مصرح در قانون را داشتند آيا اين فسادهايی که درامروز هست تحقق پيدا می کرد؟ اگر اين آزادی باشد جلوی بسياری از فسادها گرفته می شود و جلو ميل قدرت به سوی ديکتاتوری را می گيرد. شايد بدترين فساد اين باشد که حکومتی باشد و قدرت داشته باشد و احساس کند مسئوليتی ندارد و هرکاری می خواهد انجام دهد ولو حسن نيت هم داشته...


سيد محمد خاتمی با تاکيد بر اينکه “آزادی محافل علمی و دانشگاهی و رسانه ای خود عامل بزرگ جلوگيری از فساد و مبارزه با فساد است” پرسيد: “آيا اگر فضا آزادتر بود و بخصوص نهادهای نظارت کننده ای که برخواسته از مردمند حضور مؤثر داشتند و تشکل ها و احزاب و مطبوعات آزادی های لازم مصرح در قانون را داشتند آيا اين فسادهايی که درامروز هست تحقق پيدا می کرد؟ يا اگر می کرد نحوه برخورد با او جدی تر نبود؟!”

او که در در ديدار با جمعی از اساتيد دانشگاههای کشور سخن می‌گفت، همچنين با اشاره به اينکه مطبوعات آزاد جلوی بسياری فسادها و ميل قدرت به سوی ديکتاتوری را می گيرند، تصريح کرد: “شايد بدترين فساد اين باشد که حکومتی باشد و قدرت داشته باشد و احساس کند مسئوليتی ندارد و هرکاری می خواهد انجام دهد ولو حسن نيت هم داشته باشد.”

مشروح سخنان سيد محمد خاتمی و برخی حاضران در اين ديدار به نقل از وب‌سايت خاتمی در ادامه می‌آيد:



به نام خدا

در آغاز سخن ميلاد حضرت امام رضا عليه السلام را تبريک عرض می کنم. نام امام رضا به طور ويژه با علم و آزاد انديشی با بحث و گفتگو عجين شده است البته تمام بزرگان و اولياء اسلام و خود حضرت پيامبر اينچنين بودند ولی به خاطر شرايط اجتماعی وقتی نام امام رضا می آيد آدم به ياد جلسات و بحث ها و گفتگوها ها با آدمهايی که حتی نظراتی ضد اسلامی داشتند می افتد.

سال تحصيلی را نيز تبريک عرض می کنم چون به هر حال حيات يک جامعه به علم و دانش و دانشگاه هست و آغاز سال تحصيلی يعنی ظهور و تنفس اين موجود حياتی که بايد سعی هم کرد بهتر نفس بکشد و زندگی کند.

وضع هر جامعه ای را با وضعيتی که دانشگاهها و علم در هر کشوری دارد بايد سنجيد؛ اعتلا و آزادی و خلاقيت و اميد در دانشگاه اگر وجود داشته باشد نشان دهنده اين است که در جامعه زندگی وجود دارد ولی اگر حالت یأس و رکود در فضای دانشگاه و زندگی اساتيد و دانشجويان حاکم باشد نشان دهنده اين است که جامعه وضع خوبی ندارد.

ما در دوران مسؤوليت رسمی به نظرمان آمد که بايد دانشگاه فعال تر و پويا تر شود وقتی نوعا نيروهايی به صحنه آمده بودند که هم فاضل بودند و هم دلبستگی به انقلاب داشتند. خيلی معقول به نظر نمی آمد که دانشگاه مثل مکتب خانه اداره شود و حتی دانشگاه نمی بايست تابع ضوابط و شرايطی باشد که در دستگاههای ديگر بود، بلکه می بايست مستقل و متکی به خود باشد و هم آزادی عمل و هم مسؤوليت داشته باشد و تضمينی برای اينکه کارها درست انجام شود داده شود. دانشگاه بايد حرمت داشته باشد و حرمت آن هم اين است که احساس استقلال بکند چه در برنامه ريزی و اجرای برنامه ها و چه در اداره و مديريت دانشگاه.در نحوه هزينه کردن بودجه و جذب امکانات و برنامه های اينچنينی.

در برنامه چهارم اين مساله خيلی علمی تر در نظر گرفته شد تا نهادينه شود و کوشيديم تا هیأت امناء نظير يک پارلمان برای دانشگاه عمل کند.

اين امر در نظر گرفته شد تا مديريت های دانشگاهی از گروه گرفته تا رياست دانشگاه از طريق نوعی انتخاب باشد و نظر دانشگاهی ها در اين امر به رسميت شناخته شود و و البته نظر اين بود که اين امر نهادينه شود.

فضای دانشگاه فضای پرسش و پاسخ است و اگر ما از آزادی صحبت می کنيم که در درجه اول آزادی انديشه و بيان است بروز و ظهورش را بايد در دانشگاهها ببينيم.

رشد علم و جامعه به اين است که بحث و صحبت شود در يک فضای پادگانی اين امر ميسر نمی شود اصلا وجود فکر و انديشه که وجه تمايز انسان از ساير موجودات است بسته به آزادی است. اصلاً حيات دانشگاه به آزادی نظر و پرسش و آزادی انديشه و البته احترام کردن به اهل علم است لااقل در مورد مسائلی که مربوط به خودشان می شود.

در بيست ساله اخير که قرار بود کشور برنامه ای اداره شود برنامه ای پخته تر و جامع تر از برنامه چهارم نبود و يکی از وجوه امتياز اين برنامه هم استفاده از نيروهای علمی و دانشگاهی بود.

برنامه چهارم درصدد تقويت فضای متناسب با مردم سالاری در جامعه بود و هم زمينه های پيشرفت و توسعه و جهش در آن ديده شده بود.

در جلسه ای که کارگزارن نظام خدمت رهبری داشتند گفتم ايران آماده يک جهش است زمينه هايش فراهم است و ما بايد تلاش کنيم اين جهش انجام بگيرد و ما تاخير زمانی و تاريخی داريم و بايد با جهش جلو برويم.

در اين برنامه بود کمتر از دويست ميليارد دلار برای برنامه پنجساله با رشد هشت درصدی اقتصادی در نظر گرفته شده بود که حدود صد ميليارد آن از نفت استفاده شود و الباقی با جذب امکانات و سرمايه غيرنفتی از جمله از خارج.

البته جذب سرمايه و تکنولوژی سياست های متناسب خودش را هم می خواهد. نمی توان در دنيا منزوی بود و انتظار داشت سرمايه خارجی به کشور بيايد نمی توان در دنيا مورد تهديد بود و درها به روی کشوری بسته باشد ولی تکنولوژی به کشور بيايد.در اين جهت گام هايی برداشته شد.

بايد ببينيم امروز با ۵۰۰ ميليارد دلار درآمد نفتی رشد اقتصادی چقدر است؟ آيا واقعا در اين مسير گام برداشته ايم!؟

ازجمله کارهايی که می شد و می بايست بشود همين برنامه چهارم بود که بيشترين استفاده و بهره گيری را از نظر استادان و دانشگاهيان و اهل علم و فن و نظر استفاده شد و نتايج خودش را داد.

خاطره ای را که به استقلال دانشگاهها مربوط است نقل کنم. در شورای انقلاب فرهنگی مديری که منتخب اعضاء و هیأت علمی بود برای رأی گيری معرفی شد. يک نفر گفت اين کار کار غلطی است، آقای دکتر توفيقی آنجا عصبانی شدند و گفتند من همين را درست می دانم و بر آن اصرار می کنم و به هيچ وجه حاضر به عقب نشينی نشدند.

خاطره ديگر اينکه در يک سفر خارجی از من پرسيدند خاطراتی که شما داريد از دوران رياست جمهوری را بگوييد يادم است آنجا گفتم يکی از شيرين ترين خاطرات من در سال ۸۳ در دانشگاه تهران و دانشکده فنی بود که من صحبت می کردم ولی عده ای اعتراض کردند همان وقت که بعضی شلوغ می کردند البته در مقابلش هم خيلی ها محبت می کردند آنها هم بی محبتی؛ همان جا که نشسته بودم با خود گفتم مگر چه می خواستيم؟ به ياد گفته اميرالمؤمنين افتادم که فرمود مقدس نيست امتی که مظلوم نتواند حقش را از ظالم بگيرد يا در مقابل قدرت نتواند اعتراض کند بدون اينکه لکنت زبان داشته باشد.

بالاخره رئيس جمهوری کشور که رئيس شورای امنيت ملی است و دستگاههای ديگر در اختيار او هستند دانشجويان با خيال راحت و امنيت خاطر در برابر او صحبت و به او اعتراض سخت می کنند و مطمئنم کوچکترين نگرانی ندارند که به خاطر اين اعتراض مورد تعرض قرار گيرند و اين دستاورد بزرگ دولت اصلاحات بود البته دل من می خواست درهمه ارکان حکومت اين طور باشد.

باری انديشه و خلاقيت جز در سايه آزادی تحقق پيدا نمی کند؛ آزادی بی بند و باری نيست بلکه مراد از آزادی اينکه انديشه کردن و بيان انديشه هزينه نداشته باشد اگر چنين بود انديشه هم می آيد در حالی که عدم امنيت و ترس از فکر کردن و بيان آن بزرگترين مانع خلاقيت است و حاصل کار سرخوردگی و نوميدی است.

آزادی محافل علمی و دانشگاهی و رسانه ای خود عامل بزرگ جلوگيری از فساد و مبارزه با فساد است آيا اگر فضا آزادتر بود و بخصوص نهادهای نظارت کننده ای که برخواسته از مردمند حضور مؤثر داشتند و تشکل ها و احزاب و مطبوعات آزادی های لازم مصرح در قانون را داشتند آيا اين فسادهايی که درامروز هست تحقق پيدا می کرد؟ يا اگر می کرد نحوه برخورد با او جدی تر نبود؟!

اگر مطبوعات ما آزاد بودند ؛گر احزاب و گروهها آزاد بودند،می توانستند نقد کنند و نظارت جدی تر بود. در بسياری از کشورها يک روزنامه می تواند مقتدرترين حکومت را به زير بکشد.

اگر اين آزادی باشد جلوی بسياری از فسادها گرفته می شود و جلو ميل قدرت به سوی ديکتاتوری را می گيرد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


شايد بدترين فساد اين باشد که حکومتی باشد و قدرت داشته باشد و احساس کند مسئوليتی ندارد و هرکاری می خواهد انجام دهد ولو حسن نيت هم داشته باشد.

مطمئنم يکی از جاهای شکل گيری و تمرين آزادی در دانشگاههاست.وقتی می گويند بالای ۹۰ درصد دانشگاهيان انحراف دارند منحرفند! آن ديدگاه نتيجه اش همين است که الان هست.اين ديدگاه خيلی خطرناک است و اگر در حاکميت نفوذ پيدا کند نتايج خيلی بدتر از اينها هم خواهد داشت.

نتيجه سياست ها و کارکردهای نادرست از دست رفتن انبوه نيروهايی است که سرمايه های کشورند.بايد بررسی شود چه تعداد اساتيد ما از کشور رفته اند وقتی محيط، علمی نيست و احساس نا امنی ودلخوری می کنند می روند. اين سير، صعودی است همچنين دانشجوهايی که می روند اينها زيان هايی است که اگر دانشگاه را ازجای خود خارج کرديم نگذاشتيم خودشان مديريت داشته باشند نگذاريم امنيت و بحث و گفتگو و صحبت و اعلام نظر باشد چنين خواهد شد. اگر خواستيم دانشگاه و دانشجو فقط در اختيار برخی سليقه های خاص با سياست های خاص قرار بگيرد ممکن است ظاهر قضيه آرام باشد ولی مشکل حل نخواهد شد.کل جامعه زيان بزرگی می کند.

مگر ما سرمايه ای بالاتر از نيروی انسانی داريم؟ که بخصوص بعد از انقلاب رشد کمی و کيفی زيادی کرده است.

حيات و رشد دانشجو به ابراز نظر و طرح شدن و صحبت کردن است که بايد در يک محيط آزاد باشد روحيه جوانی که در دانشجويان است ايجاب می کند که بروز و ظهور و تکاپو داشته باشد نه تنها در مسائلی که مربوط به دانشگاه است در مسائلی که مربوط به سرنوشت کشور است.

اگر جلوی اين کار گرفته شود جامعه با مشکل بزرگ روبرو خواهد شد؛فکر را که نمی شود کشت ؛آن احساس درونی را نميتوان کشت می توان کاری کرد که از روی ترس يا ملاحظه ابراز نشود. امنيتی کردن فضای دانشگاه و کل جامعه و محدود کردن آزادی های مشروع بخصوص برای استاد و دانشجو زمينه ساز يک خطر است، يعنی ميل کردن به ايجاد تشکل های زير زمينی که دور از ذهن جامعه اند و دچار يک نوع جمود و انجماد و خود محوری می شوند و در دارز مدت تبديل به نيرويی خواهد شد که فقط به براندازی می انديشد. اشتباه است اگر تصور شود که با بستن فضا و آرامش ظاهری جامعه آرام است!

برخورد خشن با معترضان پس از انتخابات راه حل نبود بلکه اگر با تدبير، امور کاناليزه می شد و در بستر احزاب و تشکل ها و گروهها جريان می يافت تا بتوانند حرفشان را بزنند اين امر در جامعه امنيت ايجاد می کرد.

اين راه يعنی حرمت گذاشتن و به رسميت شناختن مردم و تداوم حضور اجتماعی در کانال های شناخته شده و مسؤول و جلوگيری از یأس و نا اميدی و طرح شدن راه حل ها برای مشکلات جامعه.

اين جمهوری اسلامی و انقلاب ارزان به دست نيامده که به سادگی لطمه ببيند. بايد بتوان بحث و گفتگو کرد. آيا نگران کننده نيست اگر ببينيم بخشی از نخبگان و جوانان ما از جمهوری اسلامی دلخور اند و حتی متأسفانه اين دلخوری دارد به اسلام هم سرايت می کند.

به هر حال نگرانی شما که هم بحمد الله انسان های فاضل، خوش سابقه، علاقمند به انقلاب و کشور و مردم و نوعاً داری تجارب ارزنده در مديريت های کلان و بخصوص مديريت های علمی و دانشگاهی هستيد بايد مورد توجه قرار گيرد.

شما از جمله کسانی هستيد که دلبستگيتان به اصل اسلام و انقلاب در هر زمان و مکان ثابت شده است و هم اينکه خواستار تحقق خواست های تاريخی مردم و سربلندی کشور هستيد و اگر مسائلی مطرح می کنيد واقعاً برای حفظ ارزش های اصيل انقلاب است که متأسفانه خيلی از اينها تحريف شده و تحريف می شود، چنانکه دروغ گفتن و تهمت زدن می شود يک ارزش و اظهار نظر کردن می شود يک جرم در بعضی موارد!

کسانيکه که نسبت به اين امور تذکر می دهند خيرخواه واقعی جامعه هستند. اگر گفته می شود فضا بازتر شود آزادی های مشروع و قانونی رعايت شود يک سليقه خاص نخواسته باشد فقط به حذف بيانديشد دلخوری ها و سرخوردگی ها از بين می رود و بعد هم انتخابات انتخابات مطلوبی باشد که همه احساس کنند می توانند در آن شرکت کنند. اينها عين خيرخواهی است.

تلقی مردم در جامعه مهم تر از واقعيت مساله است اگر در کشور ما تلقی اين باشد که سيستم اقتصادی ما سيستم فاسدی است اين تلقی از خود فساد واقعی بدتر است!

اگر احساس باشد قانون در جامعه ارزش ندارد و دور زده می شود شما وقتی قانونی هم با فساد برخورد کرديد در مردم اعتماد ايجاد نمی شود.

معتقدم اگر در تلقی جامعه در انتخابات اشکالاتی وجود دارد؛در تعيين صلاحيت ها در رأی گيری بايد هم در پی راه کارهای درست بود و هم کوشيد اين تلقی از ميان برود.

سخنان ديگر حاضران در اين ديدار

در ابتدای اين ديدار حاضرين در جلسه به بيان ديدگاهها و نظرات خويش پرداختند مهمترين آنها بدين شرح است:

در دوران مسئوليت آقای خاتمی تحولات جدی در آموزش عالی کشور و در فضای علمی کشور به وقوع پيوست و يک انگيزه مندی و باور و يک جايگاه رفيعی برای دانشگاه و علم در آن دوران فراهم شد آنچه الان از پيشرفت های علمی شاهد هستيم مستند می توان نشان داد مبانی و ريشه هايش در دروان مسئوليت جناب آقای خاتمی و نگاه ايشان به علم ودانشگاه دانست.

نظام آموزش عالی کشور اين روزها حال و روز خوشی ندارد.

متاسفانه وقتی در نظام علمی مشکلاتی ايجاد می شود آثارش بلند مدت است اگر روندهای فعلی ادامه پيدا کند بايد نگران آثار آن بود.

يکی از اتفاقاتی که دارد می افتد و بسيار نگران کننده است تضعيف نهاد علم و دانشگاه است؛نگاه ابزاری که دوستان به علم و دانشگاه می کنند يعنی آن را به پايينترين سطح خود تقليل می دهند و صرفا به عنوان ابزار برای تحقق اهداف خود به نهاد علم و دانشگاه نگاه می کنند که متاسفانه فضای نمايشی در حال حاکم شدن بر علم و دانشگاه است؛بعضا گزارشها و آماری که داده می شود بعضا رفتارهای نمايش گونه که در فضای دانشگاه ايجاد می شود عملا هويت علم و دانشگاه را سست می کندکه در بلند مدت دانشگاه را ازآن کارکرد های خود می اندازد و آثار بعدی اش در نظام توسعهای و فرهنگی و سياسی کشور می تواند متجلی شود.

يکی از مهمترين دستاوردهای دولت اصلاحات قانون برنامه چهارم و اصل استقلال دانشگاهها بود و هيات امنائی شدن تمام تصميمات دانشگاه که در پيشرفته ترين کشورها نيز مشابه اين امر را نداريم.

دانشگاهها بايد انعطاف پذير و پاسخگو به جامعه باشند متاسفانه الان از آن قانون يک شکل ظاهری مانده است و يک نظام متمرکز سربازخانه ای به نظام علمی کشور حاکم شده است.

جای نگرانی است که ما با نگاه سخت افزاری و خشن می خواهيم فرهنگ و ارزش های اخلاقی و باورهای دينی را درست کنيم که متاسفانه جواب عکس داده است.

اين رفتارها جز نا اميدی قشر دانشجو و تشويق آنها به خروج از کشور متاسفانه نتيجه ديگری ندارد.

ريشه کار که انگيزه های متعالی است با يک سری رفتارهای سبک و سطحی دارد لطمه می بيند و واقعا بايد نگران بود که روند هايی که پايه گذاری شده بود در سی ساله بعد از انقلاب به تدريج سست شود و ما را با مشکل جدی روبرو کند.

در دانشگاهها به جای تزريق فضای خلاقيت و نو آوری و شجاعت يک فضای ترس و نگرانی و محافظه کاری در بين دانشجوها و هيات علمی ميبينيم که ترجيح می دهند در حاشيه کار خود را انجام دهند.

متأسفانه يکی از نگزانی های جدی اين است که دانشجوها دارند رانده می شوند يعنی الان ديگر نه تشکل جدی دانشجويی و نه فعاليت جدی سياسی و فرهنگی و اجتماعی را می بينيد و گفته می شود فضای دانشگاهها آرام است!

سکوت در فضای داشنگاهی را بايد بزرگترين تهديد قلمداد کرد.

توجه نمی کنند رشد استعداد های دانشجويی و حداکثر کردن فعاليت های دانشجويی در گرو ايجاد بسترهای فعاليت است.

نگران قضيه کنار راندن دانشجو ها و فراهم نيامدن امکان اينکه اينها بتوانند بحث و گفتگو کنند هستيم.

همچنين گفته شد معمولاً در دانشگاهها دو مراسم مهم از ديرباز وجود داشت، يکی مراسم آغاز سال تحصيلی که نشانه احترام به علم بود و يکی ۱۶ آذر که نشانه پويايی فضای سياسی و آزادی در دانشگاهها و در هر دو هم آقای خاتمی شرکت داشتند و حالا به نحوی هر دو تعطيل شده يا به صورت نمايشی درآمده است.

ديروز دانشجو با جرأت و امنيت مطالب خود را ابراز می داشت چنانکه در سال ۱۳۸۶ در ۱۶ آذر ديديم که چگونه تعدادی از دانشجويان بدون اينکه دغدغه برخورد با خود را داشته باشند به رئيس جمهوری انتقاد و اعتراض کردند ولی امروز دانشجويان سطح بالا را شلاق می زنند. در زمان شما فلش مهاجرت نيروی علمی از خارج به داخل بود از جمله ۳۰۰ نفر از افراد و استادانی که آمدند امروز اظهار پشيمانی می کنند و هر روز بر تعداد کسانی که می روند افزوده می شود.

اعمال فشار از بيرون و برقراری رابطه فرماندهی و فرمانبری ميان وزارت علوم و دانشگاه و بسته شدن فضا، تزريق برنامه ريزی شده نيرو به دانشگاه و … همگی منشاء خسارتهای بزرگی برای جامعه دانشگاهی و کل جامعه و نظام است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016