چهارشنبه 4 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آن‌جا که تدريس جرم محسوب می‌شود، برای کامران رحيميان، لوا متحده

کامران رحيميان
يقينأ کامران رحيميان به‌عنوان يک شهروند بهايی اهل ايران که پدرش به اتهام بهايی بودن اعدام شده و خودش هم محروم از تحصيلات عالی گرديده بيش از هر فرد ديگری می‌دانسته اگر به ايران بازگردد برای فعاليت‌های علمی‌اش با موانع بسياری مواجه خواهد شد ولی انديشه‌ی عشق‌ورزی به وطن و خدمت به هم‌وطنان آن‌چنان در ذهن و جان‌اش ريشه دوانيده که هر مانعی در اين راه برای‌اش آن‌قدر ناچيز شمرده می‌شود که نمی‌تواند لحظه‌ای بازگشت‌اش را به ايران تأخير اندازد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


لوا متحده ـ ويژه خبرنامه گويا


کامران رحيميان و همسرش فاران حسامی به همراه فرزند خردسالشان

کامران رحيميان و همسرش فاران حسامی چندين ماهست که در زندان اوين ، بازداشت موقت هستند اتهام اصلی ايشان تعليم علم روانشناسی به جوانان محروم از تحصيلات عاليه می باشد . از وضعيت فرزند خردسال ( دوساله ) اين زوج جوان اطلاع چندانی دردست نيست ... اما کامران رحيميان چه کرده که مستحق چنين فرجامی شده ؟ برای پاسخ به اين پرسش بايد به سالها قبل برگردم وجريان اولين ملاقاتم سپس سير آشناييم را تا زمان حال مرور کنيم .

اواسط دهه ۶۰ شمسی بود که برای اولين دفعه کامران را به همراه مادر و برادرش در يک مهمانی ملاقات کردم فکر کنم يکی دو سال بيشتر از اعدام پدرش – رحيم رحيميان – به اتهام عضويت در تشکيلات مذهبی بهاييان ايران نگذشته بود بايد اين را خاطر نشان سازم که بين سالهای ۶۲ تا ۶۶ شمسی تعداد زيادی از پيروان آئين بهايی به دليل اعتقادشان در شهرهای مختلف ايران اعدام شدند . در اين ملاقات متوجه شدم که خانواده کامران از وضعيت مالی خوبی برخوردار نيستند شايد از دست دادن ناگهانی سرپرست خانواده پس از چند سال حبس در زندان اوين و مصادره اموال برای ايشان چنين شرايط سختی را فراهم کرده بود هر چند بعدها با اهتمام تک تک اعضای اين خانواده سه نفره اين شرايط تا حد زيادی تغيير کرد . کامران را در همان ديدار اول فردی آگاه و حساس نسبت به جامعه ، پيگير و مطلع از تحولات فرهنگی و هنری ايران همچنين بسيار کوشا ، با اراده قوی و اعتماد به نفس بالا مشاهده کردم . شخصيت منحصر به فرد کامران موجب شد هر چند بسيار کم وی را می ديدم ولی پيگير کارهايش باشم. بعدها شنيدم در هنر بخصوص موسيقی سنتی ايران فعال و صاحب نظر شده است که اين يکی از جلوه های کوشندگی ، اراده و در عين حال علاقه اش به فرهنگ و هنر ايران زمين بود در دورانی که اکثر جوانان دنبال موسيقی برک دنس و هيپ هاپ بودند کامران رحيميان به فراگيری و تدريس ساز تنبک مشغول و پيگير موسيقی اصيل ايرانی بود .*

چند سال بعد من هم مانند بسياری از جوانان بهايی که عاشق تحصيل ولی بواسطه عقايد مذهبی از آن محروم شده بودند شروع به تحصيل در موسسه علمی آزاد ( دانشگاه آن لاين بهاييان ايران ) در رشته روانشناسی کردم مؤسسه مزبور که بطور مجازی اداره می شد در اواخر دهه ۶۰ شمسی به همت بهاييان ايران برای رفع محروميت از تحصيل فرزندانشان ايجاد شده بود که در آن جوانان ديپلمه بهايی که علاقه مند به تحصيلات عاليه بودند نزد اساتيد بهايی اخراج شده از دانشگاههای ايران به تحصيل می پرداختند و در خاتمه دوره هيچ مدرکی دال بر گذراندن رشته ای خاص به ايشان داده نمی شد در واقع موسسه مزبور – که فقط نام موسسه را يدک می کشيد و مکان خاصی جز فضای مجازی يا منزل دانشجويان بهايی نداشت – از جوانان عاشق تحصيل بهايی که ماندن در ايران را با همه تبعيضات و محروميتهايش از جمله تحصيل و شغل مناسب به جان خريده بودند به همراه تعدادی از اساتيد دانشگاهی بهايی که پس از انقلاب فرهنگی از کار اخراج شده بودند بدون دريافت مزد يا امکاناتی خاص تشکيل شده بود .

به هر حال پس از آغاز تحصيلم در رشته روانشناسی ، پس از سالها بار ديگر کامران را ملاقات کردم ولی اين بار من در پوشش دانشجو و وی در منصب استاد ... کامران رحيميان طی اين سالها رشته روانشناسی را در موسسه علمی آزاد به اتمام رسانيده و پس از آن با مکاتباتی که با دانشگاهی در کشور کانادا انجام داد مورد پذيرش دانشگاه مزبور قرار گرفته بود به همين دليل در حال آماده کردن تمهيدات سفر برای ادامه تحصيلات عاليه در کانادا بود با اينحال در همين فرصت باقی مانده به تدريس آموخته هايش به جوانان تازه وارد بهايی در رشته روانشناسی موسسه علمی آزاد مشغول بود به تدريس درسی هم می پرداخت که بی اغراق يکی از مشکل ترين دروس رشته مزبور محسوب ميشد البته نه از نظر فرم تدريس بلکه درس مزبور احتياج به دانش وسيع استادش داشت تا بتواند پرسشهای دانش پژوهان را پاسخگو باشد . وی در آن دوره مشغول تدريس درس " مکاتب روانشناسی " بود که همانگونه از عنوان درس مزبورهم پيداست احاطه وسيع علمی مدرسش را طلب می کند که فقط باهمت ، پشتکار و اراده شکست ناپذير يک جوان سی ساله محروم از تحصيلات دانشگاهی می توان چنين امری را ممکن ساخت . در ضمن نبايد توجه و علاقه کامران را به کمک و همراهی جوانان بهايی ناديده گرفت در واقع اگر با وسعت نظر بيشتری به اين رفتار نگاه کنيم روشن است اين عمل را نمی توان فقط يک فعاليت درون مذهبی محسوب کرد بلکه عملی در رفع يا بهبود تبعيض ( محروميت از تحصيل ) بخشی از هموطنان جوان ايرانی دانست که از اين طريق ناگوارايی حاصله از بی مهری مسئولان حکومت ايران نسبت به فرزندان اين آب و خاک را کمی التيام بخشد تا اين هموطنان جوان بجای آنکه بار سفر بندند و مانند بسياری ديگر از جوانان ايرانی ترک سرزمين مادری کنند در زادگاهشان بمانند و نيروی خلاقه و سازنده جوانيشان را بجای صرف در کشورهای ديگر در همين مرزوبوم بکارگيرند و به اعتلايش ياری رسانند . همين عشق به ميهن و خدمت به هم ميهنان موجب آن شد که کامران بلافاصله پس از اتمام تحصيلات در کانادا به ايران بازگردد درحاليکه با توجه به پشتکار و اطلاعات علمی وسيعی که از وی سراغ دارم مطمئنا در کانادا يا هر کجای ديگر از اين جهان پهناور امکانات شغلی مناسب و فراوانی درانتظارش بوده که می توانسته بی هيچ مشکل و مزاحمتی بی آنکه قانون يا مرجعی وی را بواسطه اعتقادش مورد بازخواست قرار دهد و از کارش ممانعت بعمل آورد به فعاليت علمی بپردازد .

يقينا کامران رحيميان به عنوان يک شهروند بهايی اهل ايران که پدرش به اتهام بهايی بودن اعدام شده و خودش هم محروم از تحصيلات عاليه گرديده بيش از هر فرد ديگری می دانسته اگر به ايران بازگردد برای فعاليتهای علمی اش با موانع بسياری مواجه خواهد شد ولی انديشه عشق ورزی به وطن و خدمت به هموطنان آنچنان در ذهن و جانش ريشه دوانيده که هر مانعی در اين راه برايش آنقدر ناچيز شمرده می شود که نمی تواند لحظه ای بازگشتش را به ايران تاخير اندازد . ( غافل از آنکه در موطنش ، تهمت زنی جای بهره برداری علمی را گرفته و زندان جايگزين دانشگاه شده است )

آنطورکه پيگير فعاليتهای کامران پس از بازگشت به ايران بودم متوجه شدم وی به همراه برادر و چند فرد ديگر مرکز مشاوره ای را در تهران راه اندازی می کنند که در آن ضمن مشاوره دادن به خانواده ها - بخصوص آنانی که با مشکلاتی مواجه اند - در جهت تحکيم و بهبود روابط زناشويی همچنين تربيت فرزندان ، کلاسها و کنفرانسهايی برگزار می کنند . در کنار اينها وی به ترجمه کتاب " ارتباط بدون خشونت زبان زندگی " نوشته مارشال روزنبرگ هم اقدام می کند کتابی که بسيار مورد توجه هموطنان قرار می گيرد و طی مدت کوتاهی به چاپ چهارم می رسد کامران که خود دانشجوی مارشال روزنبرگ بوده ارائه دهنده روش نوين روزنبرگ در روانشناسی خانواده و ارتباطات انسانی به ايرانيان می باشد و حتی مدتی نيز برای بهبود و استحکام اين روش در ايران مهماندار اين روانشناس بزرگ معاصر می باشد روشی که بر پايه محبت و نثار آن از صميم قلب به ديگران بنا شده و اين کار فقط به علت لذت حاصله از غنی کردن زندگی ديگران انجام می شود . اين روش به فارسی " فرآيند ارتباط " يا " زبان محبت " ترجمه می شود ( آيا شرايط و احوالات ايران زمين که زمانی پيام آورمحبت و مهر به جهانيان بوده به جايی رسيده که فرزندش را بخاطر ابرازمحبت به همنوع و تعليم آنچه از محبت در اين عصر ماشينيزم فراموش شده بايد به زندان بيفکند !؟ )

آنچه در بالا خوانديد همه آنچه بود که از کامران رحيميان زندانی بهايی که ماههاست در سلولی انفرادی در بازداشتگاه اوين نگهداری می شود بدست آورده ام و اميدوارم پاسخی درخور برای پرسش ابتدای مقال ارائه کرده باشم مطلبم را با سخنی از مارشال روزنبرگ که در اولين سطر کتاب "ارتباط بدون خشونت زبان زندگی" با ترجمه کامران رحيميان نگاشته شده به پايان می رسانم :
" آنچه در زندگی ام می خواهم محبت است ، جريانی متقابل بين خودم و ديگران مبتنی بر نثار از صميم قلب "
انتهی

* غرض شناخت فرد مزبور است نه مقايسه سبکهای موسيقی .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016