گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 مهر» رمزگشايی از يک اختلاس؛ محمد جهرمی دوباره به سايهها خزيد! بابک داد30 شهریور» نخستوزيری، آخرين گامهای معلق رهبری! بابک داد 11 شهریور» «منبرداري سياسي»! بابك داد 31 مرداد» قذافی رفت؛ "روز حسرت" نزديک است! بابک داد 20 مرداد» چرا "بيداری اسلامی" با غارت و دزدی کليد میخورد؟ بابک داد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بیمسئوليتی اسلامی؛ ۱۵۰ تا شکوری داريم! بابک دادجمهوری اسلامی در طول ساليان نشان داده به موازين حقوق بينالملل در هيچ زمينهای پايبند نيست. از صنعت هوانوردی گرفته تا فضانوردی و از انرژی هستهای گرفته تا قرارداد استرداد مجرمين. از دخالت در امور داخلی کشورها گرفته تا اقدام تروريستی در نقاط مختلف جهانپرونده اول: بر اساس پرونده ای که دولت آمريکا از نقشه ترور سفير عربستان تهيه و به دادگاه ارائه کرده است، «منصور ارباب سيار» و «غلام شکوری» متهمان ايرانی تبار اين نقشه ترور هستند که نفر اول دستگير شده، ولی نفر دوم در داخل ايران است. پليس بين الملل تقاضای استرداد شکوری را کرده، اما پاسخ ايران همان بود که صالحی گفت:«کدام يکی را می گوييد؟!» خانم کلينتون معتقد است سپاه قدس (شاخه برون مرزی سپاه پاسداران) توسط اين دو شخص، با يک گروه بزهکار مکزيکی نقشه ترور سفير عربستان در خاک آمريکا را پيش برده اند. وزير خارجه آمريکا مدعی است اين نقشه، برای دهن کجی به دولت آمريکا طراحی شده تا تسلط دولت آمريکا برای حفاظت از جان سفيران کشورهای ميهمان در خاک آمريکا را زير سئوال ببرند. به گفته خانم کلينتون دولتها بر اساس يک پيمان جهانی، موظف به حفظ جان ديپلماتهای خارجی و سفيران کشورهای ميهمان در خاک خود هستند و سپاه پاسداران با «اجير کردن مافيای مکزيکی» قصد داشته همين تسلط و توان امنيتی دولت آمريکا برای حفظ جان سفير عربستان را زير سئوال ببرد. او که «حقوق کيفری» را تدريس می کند، معتقد است مدارک موجود آنقدرها کافی و مستند و محکمه پسند هستند که به قول معروف «مو لای درزش نمی رود». حالا پليس بين الملل (اينترپل) از دولت ايران خواسته تا نفر دوم پرونده «غلام شکوری» را تحويل بدهد و پاسخ رسمی ايران اين است که صالحی وزير خارجه گفت!:«ما ۱۵۰ تا غلام شکوری داريم!» درباره آقای ارباب سيار هم امروز آيت الله لاريجانی رئيس قوه قضائيه گفت:« حسب گزارشها يک آدم معتاد و دائمالخمر را که ساليان سال هم در آمريکا بوده را عامل ترور سفير عربستان معرفی میکنند و هيچگاه با خود فکر نکردهاند که جمهوری اسلامی ايران با آدم اين چنينی چه نسبتی دارد؟» تا اينجای کار، پاسخ جمهوری اسلامی به يک تقاضای حقوقی و بين المللی اين است:«منصور ارباب سيار يک معتاد و دائم الخمر است و با ما نسبتی ندارد و غلام شکوری هم که ۱۵۰ تايش را فقط در داخل کشور داريم، احتمالا" عضو مجاهدين خلق است!» اين پاسخ، ميزان مسئوليت شناسی دولت و حکومت ايران را در مقابل «کشورهای ديگر» و «شهروندان خودش» به خوبی نشان می دهد؛ مسئوليت پذيری در حد صفر! پرونده دوم: پرونده سوم: مسئوليت ناپذيری و عدم همکاری بين المللی ايران، فقط در زمينه های سياسی نيست. جمهوری اسلامی در طول ساليان نشان داده به موازين حقوق بين الملل در هيچ زمينه ای پايبند نيست. از صنعت هوانوردی گرفته تا فضانوردی و از انرژی هسته ای گرفته تا قرارداد استرداد مجرمين. از دخالت در امور داخلی کشورها گرفته تا اقدام تروريستی در نقاط مختلف جهان. و... وقتی حکومت ايران سه کوهنورد آمريکايی را به اتهام «جاسوسی» دستگير می کند و در ازای آزاد کردن آنها، از دولت آمريکا باج می طلبد که فلان زندانی «بخصوص» ما را در آمريکا آزاد کنيد، دست به گروگان گيری علنی زده است که برخلاف موازين حقوق بين الملل است. وقتی بعد از دو سال، هيچ مدرک و سندی مبنی بر جاسوسی آن سه کوهنورد ارائه نمی کند، موازين حقوقی داخلی و عدالت و استقلال دستگاه قضايی خود را زير سئوال می برد. و از آن بدتر، وقتی دولت آمريکا زير بار «معاوضه» آن مجرم با اين سه کوهنورد نمی رود و ايران ناگزير می شود آن سه کوهنورد را آزاد کند، باز هم کسی در بين مقامات جمهوری اسلامی به اين حقيقت فکر نمی کند که پاسخ افکار عمومی و رسانه ها را بدهد. اگر آنها جاسوس نبودند، علت اين جنجال پوچ چه بود؟ و اگر جاسوس بودند، علت آزاد کردن آنها چه بود؟ آنها چه اطلاعات و اسنادی را مخابره می کردند؟ اگر جاسوسی آنها، به منافع ملی ايران صدمه زده، دولت به چه حقی آنها را آزاد کرد؟ آيا اين بر خلاف موازين حقوق ملی نيست؟ و دهها سئوال ديگر. به نظرم اگر بی مسئوليتی مقامات جمهوری اسلامی با همين روند جلو برود، حق هيچ گلايه ای از غرب و قدرتهای غربی نخواهند داشت. با اين نوع پاسخگويی غيرمسئولانه، ايران می تواند در دادگاه «اتهام ترور سفير عربستان» حتی محکوم شود و اين به ضرر منافع ملی ما هم هست. به راستی در کدام کشور دنيا، به پليس بين الملل چنين سربالا و ابلهانه پاسخ می دهند که ۱۵۰ تا شهروند به همين نام که شما خواسته ايد، داريم؟ اگر اسم متهم فراری «محمد» يا «علی» و فاميلی او «محمدی» يا «اسلامی» بود، لابد پاسخ ايران سر به ميليون می کشيد. کدام دولتی در دنيا سراغ داريد که توان و عرضه يافتن يک فرد در داخل خاک کشورش را نداشته باشد و در سايت ثبت احوال، نامهای مشابه را جستجو کند، اما ادعای مديريت جهانی داشته باشد و از سازمان ملل هم خرده بگيرد؟ حکومت و دولت ايران در همين يکی دو قلم، مرتکب چندين نوع بی مسئوليتی شده است. بی مسئوليتی داخلی و خارجی. آيا چنين دولت و حکومتی، لياقت زيستن در جمع خانواده جهانی را دارد؟ پاسخ معلوم است. فرصت نوشتن / روزنوشته های بابک داد Copyright: gooya.com 2016
|